حالا با چند حسين که در زمانه داريم ديگر واقعا زمانه حسينی شده است. برای همين ديشب هياتی شام خورديم. روی زمين کنار يکی از حسين ها نشستيم و حسين ديگر هم آن سر مجلس نشسته بود. حر هم آمد کنار حسين ما نشست. صوراسرافيل هم موها را درويشانه رها کرده بود و بين حسين و جمع نشسته بود. معصوم ششم را هم داشتيم که ديشب در حالت فنا غرق بود. دانيال پيامبر عاشق هم که مجلس را بی ريا ديد دوربين ديجيتال اش را برداشت و تند تند عکس با فلاش و بی فلاش می انداخت از اين حسين از آن حسين در حالات و اطوار مختلف. ما گفتيم اسم يک حسين را بگذاريم حسين مظلوم. يا: حسن؛ چون خوش خلق تر است و اهل صلح و صفا و آن يک حسين را بگذاريم حسين غيرمظلوم ولی خودش می گفت خب بگوييد حودر. مانده ايم برای حسين سوم چه اسمی بگذاريم: شاه حسين؟ چندبار که گفتم حسين همه شان سر برگرداندند. بين مهدی ها کاری کرديم که يکی غايب باشد و يکی حاضر. با اين سه حسين چه کنيم؟
|