چند روزی است که یک نشریه پزشکی خبر از پایین رفتن ضریب هوشی ایرانی ها داده است. به نظرم اگر این ضریب ۸۴ درصدی برای بسیاری از جوانان و دانشجویان و استادان ما مصداق نداشته باشد به میزان قابل قبولی با آی کیوی مقامات و روحانیون حاکم و کیهانی ها و همقطاران شان در فارس و رسالت و دیگر جاها و نیز با میزان هوش فرماندهان سپاه و ناجا و طراحان عملیات تیم های امنیتی مطابقت پیدا می کند.
تیم های عملیات پنهان وزارت اطلاعات امروزه لابد در دست کسانی است که مشابه آشکارشان را در صدا و سیما و کیهان و فارس و جوان و بصیرت می بینیم. آدمهایی که توان محاسبه ضعیفی دارند و بجز پول و تدارکات و ساندیس و حاجی-بدو-بچه ها-را-جمع-کن برنامه ریزی دیگری بلد نیستند. نه اینکه اموزش نبینند. نه اصولا به قول رفیق مان ذات مقدس شان از یادگیری و «کار تمیز» به قول آقای فلاحیان مبرا ست.
تیم های امنیتی جناح حاکم هم مثل فرماندهان و روسای خود بیش از اینکه به تمیزکاری فکر کنند به پشتیبانی تبلیغاتی فکر می کنند. این جماعت به طور کلی تبلیغاتچی هستند. رئیس جمهورشان عشق مصاحبه و سخنرانی است و رئیس دفترش عشق اظهارنظرهای شبه فلسفی جنجال ساز است و رئیس بسیج اش از انعکاس فریادهای خودش خوش خوشان اش می شود و آن یکی امام جمعه اش می خواهد با چشمهایش هم خلق الله را بترساند و آن یکی دیگر که نماینده دایم العمر آقا ست پیشاپیش مثل نعمت الله ولی تاریخ همه گونه خرابکاری سیاه و سفید و رنگی را از بر است و اصلا سیا و موساد از روی دست او تقلب می کنند و برای اینکه پیش بینی هایش غلط از آب در نیاید تغییری در نقشه هاشان نمی دهند.
این ها مرا یاد حرفی می اندازند که زمانی رفسنجانی در باره آمریکا زد. می گفت آمریکایی ها مثل دایناسور می مانند مغزشان کوچک است ولی خب تنه گنده ای دارند و به خودشان تکان بدهند خرابکاری بار می آورد. این حرف مصداق های داخلی اش فراوان تر است و چه بسا به سبب مجاورت با همین آدمخواران داخلی بیشتر تناسب دارد.
یک استاد باشرف یک آدم متخصص و درسخوانده یک انسان آزاده و دلسوز و به قول حامد نمونه نسلی بااراده (+) هدف یک نقشه احمقانه قرار گرفته است و از دست رفته است. من همان صبحی مثل شاید بسیاری دیگر یاد استاد نجات اللهی افتادم که در اوان انقلاب به دست نیروهای شاه کشته شد و نام اش به جاودانان پیوست. قرار بوده چه سودی به دست آید؟ بر اساس آن نقشه احمقانه دایناسورهای امنیتی قرار بوده آغاز سرکوبی مکارانه ای باشد که طبق معمول دولت انجام می دهد اما از پذیرش مسئولیت آن شانه خالی می کند. یک استاد برجسته فیزیک را که تازگی سر و گوش سیاسی اش می جنبیده و آلوده شده بوده می کشند تا دیگران درس عبرت بگیرند. و چطور این کار را به عهده نیروهای همیشه ناپیدا و هرگز کشف ناشدنی می اندازند؟ این استاد یک دانشمند هسته ای بوده است که دشمنان ایران او را از میان برداشته اند تا حرکت شتابان علمی نظام مقدس را کند کنند. بد سناریویی نیست؟ هان؟ هم مزاحم را از میان بر می داری هم دشمن را متهم می کنی هم دیگران را مرعوب می کنی که بروند دنبال درس و کلاس شان و هم قیافه می گیری که چقدر طرفدار حق و عدالت هستی و تا پیدا کردن عاملان از پا نمی نشینی. اما …. فراموش می کنی با همه هماهنگ کنی! یادت می رود پرونده طرف را درست بخوانی. دانشمند هسته ای ظرف چند ساعت تکذیب می شود و تو ناچار می شوی او را به اندیشمند هسته ای تغییر بدهی. بعد معلوم می شود اصلا در این حوزه کار نمی کرده ناچار می شوی او را به صاحب اندیشه و فکر تغییر بدهی. تلاش می کنی از او چهره ولایی هم بسازی. بسرعت دروغ ات در می آید ولی باز هم از رو نمی روی و دولت بیانیه می دهد که بشتابید و عامل این ترور «ناجوانمردانه» را پیدا کنید. می بینیم کی پیدا می شود.
این حادثه از جهاتی شبیه یه بمبی است که در روز اول تظاهرات سبزها گفتند در حرم آقای خمینی منفجر شده است و بعد هم سر و ته اش را هم آوردند. آن بمب اجرای بدی داشت. نمی شد روی اش مانور داد. ترور علی موسوی هم اجرای بدی داشت و گرچه تیر به هدف خورد اما بیخ ریش نظام چسبید. این یکی حالا اجرای بهتری دارد. معلوم است که کمی روی ترور فکر کرده اند. یا چهار نفر را که در بمبگذاری های عراق مشارکت دارند به کار گرفته اند. اما همه زورشان را هم که زده اند باز مثل تف گنده ای افتاده روی صورت خودشان. اینها می خواهند چکار کنند؟ ایران را به دست خودشان عراق کنند؟
اما این دایناسور به بیخردی و «ناجوانمردی» عزیزی از ما را کشته است. با نعش این شهید روی دست هامان چه کنیم؟
—————–
اطلاعیه دولت کودتا در باره ترور شهید در اینجا
او از دانشمندان انرژی هسته ای بود و حکما اسرائیل او را ترور کرده در واحد مرکزی خبر
تکذیب سازمان انرژی اتمی از همه جا بی خبر در سایت این سازمان
اظهار لحیه تابناک در باره اینکه اسرائیل قبلا هم دانشمندان هسته ای را ترور کرده است در اینجا با این عنوان که قرار است با سماجت همچنان خطی را که داده شده دنبال کند: چگونه اسرائیل پشت صحنه ترور دانشمند اتمی ایران است؟ تابناک رسما به بخشی از ستاد ضدرسانه ای ترور تبدیل شده است.
droud in ham matn o khatereh man az ostadam alimohamadi dar weblogam: http://ahuraqavami.wordpress.com/
به نمایش گذاشتن قدرت آتش توسط احمدی نژاد
احمدی نژاد و سایر افراطیون هم پیمان مثل حسینیان بو برده اند که ممکن است قربانی یه مصالحه سیاسی خامنه ای و جناح معتدل اصولگرا با جنبش سبز بشن. هر چی هم فشار آوردن به خامنه ای برای دستگیری آقای موسوی و آقای کروبی نتیجه نداده. حسینیان هم که ابراز ناامیدی و سرخوردگی کرد. حالا دارن میگن اگه بخوایین با سبزها کنار بیایین ایران را می کنیم افغانستان و عراق. وگرنه یه استاد دانشگاه را می شد با سلاح کمری هم کشت. دیگه بمب جاسازی شده کنترل از راه دور توی یه موتورسیکلت لازم نداشت؟
نوشته شما به دل خوش کنک می ماند ، با حقیر جلوه دادن دشمنی که حقیقتا زبون است ، از راههای غیر منطقی به جایی نمی رسیم. اشکال همه خارج نشینان این است که زیادی پای دل رحمی نظام جمهوری اسلامی و حتی مردم ایران حساب می کنند . سه دهه خشونت عیان در همه عرصه ها ، از سخنان رهبری تا مورد خطاب گرفتن توسط پارکبان خیابان ها ، همه چیز را عوض کرده است. همه فکر می کنند این نهایت قساوتی ست که جمهوری اسلامی می تواند نشان دهد. اما تصور من این ست که این تازه اول کار است ، نهایت توان این کودتاچیان وقتی می بینید که تصاویر تانک های سپاه در خیابان های تهران مخابره شود. کودتاچیان برای انسان ارزشی بس کمتر قایل هستند ، با کشتن این فرد ، همین قدری که به اقلیت مطلق طرفداران شان روحیه بدهند کافی ست. همین قدری که خبر اولیه سیمای ضرغامی می گوید دانشمند هسته ای بوده کافی ست تا همه جنایت ها علیه مردم معترض در ذهن عمله کودتا توجیه شود.
واقع گرا تر باشید جناب جامی
با احترام
این نکات را ما که به اطلاعات ازاد دسترسی داریم میدانیم عامه ی میدم ایران که خوراک فکرشان صدا و سیما و … هست همرآنچه را آنها میخواهند می شنوند و می بینند
سلام آقای جامی. توی این دو روزی که مادربزرگم توی کما بود چقدر یاد اون پست مربوط به مهناز میومد تو ذهنم. تک تک کلماتتون رو حس میکردم. خب ولی متاسفانه عزیزم دیشب فوت کرد.
——————-
برایش آرزوی ارامش دارم و برای بازماندگان آرزوی صبر و یاد نیک از رفتگان. – سیب
این گمان شما, که رهبران و حکامان ایران کنونی افراد کم هوشیاند کاملن اشتباهست. اتفاقن من فکر میکنم که اگر ضریب هوشی اینان از تو و من نوعی \\\\\\\”باهوش\\\\\\\” بالاتر نباشند به احتمال یقین کمتر نیز نخواهد بود. اما عیب بزرگ اینان در عقل است که از بهره کمی از آن برخوردارنند. عامل بهره(ضریب) هوشی بالا و یا پایین به ژن تعلق دارد(یک فرد از ضریب هوشی یکسانی برخوردارست و ضریب هوشی او چه در پنج سالهگی و چه در هفتاد سالهگی یکیست) و رشد عقل به آموزش, تربیت, پرورش و عوامل دیگری وابستهست و تا سنین بالا همچنان رشد میکند و تکامل مییابد. هوش از دهها قرن پیش تغییر چندانی نداشته اما عقل در این قرن اخیر(قرن بیستم) است که شاهد رشد سریع و بالای آن هستیم و همچنان میباشیم(علم باعث رشد سریع عقل شده). هوش مانند اسبیست که میتواند از انواع بهترین و سریعترین اسبها و یا خلاف آن باشد و عقل سواریست که کنترل این اسب سریع و یا کند را در دست دارد و به عبارتی این عقل است که باید با کمک ضریب هوشی کم و یا زیاد ما را به مقصد مقصود و نه گمراهه برساند.