شاید خوب بود در این آخرنوشت گزیده ناب ترین بخش های هر نوشته را که خوانده ام می آوردم. هر کدام نکته یا نکته های مرکزی قابل تاملی دارند. اما خب این کار خیلی هم کارا نیست چون ممکن است حواس شما را از توجه به نکته های دیگری در نوشته ها پرت کند. در باره نحوه دعوت و نحوه پذیرش یادداشتها و شیوه ویرایش هم می شد گفت. اما این هم برای وقتی خوب بود که کارهای مهمتر و عاجل تری نبود. یک آخرنوشت برای این مجموعه متنوع در این شرایط بحرانی و برای پاسخ جوبی به این سوال اساسی که چه باید کرد و چه می شود، باید طور دیگری نوشته شود. شاید هم خوب بود از یک نوع راه حل های دیگر می گفتم که تا کنون کمتر بحث شده است. راه حل که نه ولی دست کم پل زدن میان دو گروه که سویه های بحران بر آنها سوار است. مثلا اینهمه از تقلب گفتیم و کسی به این فکر نیفتاد که برویم و چند نفر از این هزاران تقلب نویسان را پیدا کنیم و به راستگویی دعوت شان کنیم و دروغزنان دولت را از زبان اینان رسوا کنیم. یک کار هم که کردیم یا کردند که مثلا گفتگویی با یکی از ضاربان چماقدار بود دروغ بود. خلاصه جبهه ما هم بی عیب نبود. همانطور که کسی نگفت آن بسیجی که ندا را کشت و آرش حجازی گفت کجاست. چرا از دستگیری اش و کارت بسیج اش هیچ عکس و فیلمی گرفته نشد. یا اگر شد منتشر نشد. کسی به فاصله های عمیق افتاده در اطلاع رسانی های بی برنامه مان اشاره نکرد. کسی هم نرفت سراغ آنها که به احمدی نژاد رای داده بودند و از روی دل و ایمان داده بودند و نه پول و نان حرف بزند که آخر شما در این آدم چه می بینید؟ نرفت با روستائیانی حرف بزند که به احمدی نژاد رای نداده بودند. همه دور خود چرخیدیم. این نشان ازآن دارد که بین ما و آنها گسستی افتاده است که انگار چاره ناپذیر باشد و پل بر آن نبسته اند و اگر هم زمانی پلی بوده اکنون شکسته است. البته از پس کودتا رسانه ای و روزنامه نگاری هم نماند. انصاف باید داد. شاید اگر اینهمه روزنامه نگار در حبس و زیر زجر سانسور نبود همه اینها می شد.
می ماند یک نکته آخر که آخر نکته ها ست. و آن همانا آخرالزمان است. عجیب است که هیچکدام از دوستان به این نکته اشاره نکردند. یعنی جدی نگرفتند؟ یا چیزهایی جدی تر دیدند و این وانهادند تا بر عهده من افتاد.
قصه ساده است و هولناک. در کتابی که در سفری به دوبی خریده ام و در باره علایم ظهور است حرفهای عجیب هست. کتاب در ۲۰۰۷ نوشته شده و در ۲۰۰۸ چاپ شده است. از آن دست کتابها که همیشه در بین مسلمانان نوشته شده است تا نشانه هایی را که دور و بر خود می یابند بر احادیث ظهور تطبیق کنند و نوستراداموس وار پیش بینی کنند که زمان کی به آخر می رسد و امام غایب کی سر از غیب بر می کند. نویسنده عرب منصور عبدالحکیم متخصص مهدی و دجال و نوستراداموس و فراماسونری و شناخت علائم ظهور و یاجوج و ماجوج است و صدها صفحه در این ابواب سیاه کرده و کتب متعدد نوشته و پراکنده کرده است. او در کتاب
السفیانی خود بحثی دارد که در آن می پرسد آیا رهبر ایران همان سید خراسانی است که در احادیث ظهور آمده است؟ (هل الخراسانی هو مرشد الثوره الایرانیه؟) در احادیث ظهور اصولا خراسان مقام والایی دارد. زیرا مهدی در مکه ظهور می کند اما از خراسان است که قیام خود را آغاز می کند. و خراسانیان تحت پرچم سیاه سید خراسانی به کمک او می شتابند. او از نویسنده دیگری به نام علی الکورانی (گورانی؟) در باره فعالیتهای ایرانیان در تبلیغ این نکته نقل می کند که رهبر ایران همان سید خراسانی است و یکی از احادیث مربوط به سید خراسانی را هم که بر نشانی بر دست راست او حکایت دارد به شل بودن دست رهبر ایران تاویل می کند. این ایرانیان بی گمان از اطرافیان دولت فعلی اند که اندیشه های آنان چندان در منطقه تبلیغ می شود که در تالیفات عربی هم وارد شده است.خب اگر تا به حال احمدی نژاد را آخرالزمانی می پنداشتید از این پس باید بدانید که آخرالزمانی واقعی خود آقا ست. من در سالهای اوایل دهه ۶۰ پای درسهای آخرالزمانی دیگری بوده ام که میرباقری نام داشت و مردی با صفا و متقی و بسیار خوش خلق بود. او حوادث آن روزگار را چنان تفسیر می کرد که گویی عنقریب امام زمان ظهور می کند و همه هنرش در تاویل و نوعی نشانه شناسی دینی بود که بی شبهه در آن استعداد و تبحر فوق العاده داشت و مخاطبانش را مجذوب و تسلیم می ساخت. او اکنون رئیس آکادمی علوم اسلامی است و به نام اندیشه مهدوی بر طبل غرب ستیزی به شیوه ای افراطی می کوبد. نمی دانم از آن اخلاص و صفا در او چیزی مانده است یا نه ولی می توانم درک کنم که کسانی در ایران صمیمانه و از روی اعتقاد به این تفسیرها و تاویلات دل بسته اند. به نظر آنها آخرالزمان نزدیک است. دوست باریک بینی اشاره می کرد که به احتمال زیاد این آخرالزمان سال ۲۰۱۲ است. کافی است این سال را در گوگل جستجو کنید. برای نتیجه بخشی بهتر آرماگدون را هم به آن اضافه کنید. نتیجه را هم در فارسی و هم در انگلیسی ببینید و قضاوت کنید. بعد شاید دلایل دیگری برای رفتار کنونی دولت ولایتمدار پیدا کردید. رفتاری که مجموعه باورمند به ظهور مهدی و پیشقراولی رهبر ایران را به فرقه ای بدل می کند که برای رسیدن به آنچه بدان اعتقاد جازم دارد از هیچ کاری روگردان نیست. دروغ گفتن و خدعه در کار آوردن کمترین آن است. زیرا «مصلحت» همین است.
برای دیدن روایت ایرانی سید خراسانی در وبلاگهای مهدوی مثلا این وبلاگ را ببینید: «بشارت ظهور»، خاصه این پست را: سید خراسانی و یمانی چه کسانی هستند و در هنگام ظهور چه می کنند (همراه با عکس رهبر ایران و رهبر حزب الله لبنان)
http://b313.blogfa.com/post-48.aspx
آقای جامی
با سلام. چه قلم با حالی دارید. من که از خواندن مطالب و تحلیلهای شما کلی لذت بردم. کاش یکی دو پست هم به تحلیل بی بی سی فارسی و آدمهایش و روانشناسی اش و ساختارش می پرداختید که جایش خیلی خالیست و نیازش خیلی حس میشود. بخصوص این روزها.
ممنون
و به امید خبری خوش
انگار امام باقر (ع) جغرافی اش خیلی قوی بوده!!!
یاد حدیثی ساختگی می افتم که در ان واژه ی الفرنجیه به کار رفته بود و بعد از مدت کوتاهی یکی از اساتید زبان شناس یاد اوری کرده بود که واژه فرنگ تاریخی بس کوتاه در زبان فارسی و عربی دارد و نمیتواند هزار و چند صد سال پیش وجود داشته باشد. خب دیگه حضرات جعل روایت کن سوادشان را نشان می دهند. البته نمیگم چرا حدیث (حدیث!؟) جعل می کنند!!!
با سلام. در مورد سال ۲۰۱۲ دوستتان سهوا دچار اشتباه شده یا به عمد با شما مزاح فرموده اند. تنها دلیل اینکه در جستجوی گوگل برای این سال مطالبی مربوط به آخر الزمان یافت می شود این است که ۲۰۱۲ نام فیلمی است با مضمون پایان دنیا در این سال و هیچ ربطی به عقاید فرقه ای ندارد.
————————–
مزاحی در کار نیست اخوی. کمی بیشتر مطالعه فرمایید. این چیزها شوخی ندارد. – سیب
ممنون بابت عنوان کردن این مطلب.
سوال: چرا علی اکبری که در نشریه کژراهه، تولیدی اداره ادیان وفرق وزارت اطلاعات از او به عنوان «شعبده بازی با ادعای انرژی درمانی» یاد شده و انواع و اقسام تخلفات در آنجا برایش ذکر شده، هنوز راست راست میگردد و خود را کاندیدای ریاست جمهوری نیز میکند!
این فیلم نشان دهنده روابط پنهان محسنی اژه ای؛وزیر اطلاعات احمدی نژاد و شعبده باز کلاش و دکتر قلابی علی اکبری در انرژی درمانی است. حتماً ببینید…
http://www.youtube.com/watch?v=LpEfzBS1Ato
آقای اژه ای این یک فاجعه است
در ضمن کم نیستند کسانی متعلق به دهه ۴۰که با مخلباف مورد دارن(به خاطر تیر خلاص زدنهای اوایل انقلاب)وطبعا نسل بعدی در ارتباط با آنها مخلباف باید فکری برای آن قضیه بکند باید بتواند این قضیه را حل کند.تا همراهیش کنند.
متاسفانه یا خوشبختانه حافظه تاریخی مردم کار می کند.باید برایش ارزشمند باشد تا حرفش را بزند.
سلام جناب جامی.
ایمیلتان را نیافتم، این پیام را اینجا میگذارم:
روزهای آفتابی با روزنامه آفتابگردان
فراخوان همکاران و مخاطبان «آفتابگردانی»:
۱۸ تیر ۷۳ نخستین روزنامهی کودکان و نوجوانان ایران «آفتابگردان» منتشر شد و ۸۱۸ قدم پیش رفت.
حالا نوجوانانی که در روزنامهی آفتابگردان کارت خبرنگار افتخاری داشتند و سنشان از ۱۷ سال بیشتر نبود، هر یک در روزنامهای صفحهای را رونق میدهد. یا هفتهنامهای را مدیریت میکند. یا در روابط عمومی نهادی یا در شبکهی بیبیسی گزارش و خبر میخواند.
هر نسبتی با روزنامهی آفتابگردان داشتهاید، اعلام کنید. اگر با آن همکار بودهاید، چه اعضای تحریریه، یا خبرنگار افتخاری یا حتی مخاطب آن بگویید. اگر کسانی را میشناسید که با این روزنامه همکاری داشتهاند، در بخش نظرها به وسیلهی ایمیل اعلام کنید.
و درخواست دیگر اینکه برای پانزده سالگی روزنامهی کودکان و نوجوانان ایران، چیزی بنویسید و در وبلاگ یا هر رسانهای که در اختیار دارید، این دعوت بازیابی «آفتابگردانیها» را تبلیغ کنید. شاید نفعی در آن باشد.
http://maatine.com/88-04-18_aftabgardan/
مهدی جان مرسی که سوژه جالبی مطرح کردی. این شیخ منصور عبدالحکیم رو که ظاهراً مصریه می رم مصر پیداش می کنم و سعی می کنم باهاش مصاحبه کنم.
در مورد شیخ علی کورانی که ازش اسم برده قبلاً یکی از سران حزب الدعوه عراق بود، البته در زمان صدام که حزب الدعوه چند پاره شده بود. الآن نمی دانم هنوز با حزب الدعوه تحت رهبری نوری مالکی هست یا نه.
قربانت، مهرداد
——————————-
ممنون مهرداد عزیز. پیدا کردن این افراد و آوردن آنها به صحنه رسانه ایده بسیار خوبی است و باعث می شود نظرات این آقایان محک بخورد و در پستوها و تاریکخانه ها و مطالعات درون فرقه ای نماند – سیب
ناخواسته دارید همین تفکر را ترویج می کنید.
این مطلب آخر الزمانی تنها در ذهن شما نیست ، در یک ماه اخیر در تمام پایگاههای بسیج به همین شکل تبلیغ شده، ولی به جهت امکان تاثیر منفی روی ذهنهای ناآگاه کسی دنبال نکرده و تکرار نکرده که متاسفانه شما دارید تبلیغ خوبی برای این تفکر می کنید، بخصوص آنکه به نوشته های اعراب در این زمینه اشاره می کنید.
————————
این چه رقم نقدی است؟ نقل کفر کفر نیست که. – سیب
ای کاش فایلPDF مقاله خود و سایر مقالات را منتشر می کردید.
مادربزرگ من هم وقتی جوون بوده در مکاتب قرآنی لیستی ازین قراین رو بهش تفهیم کرده بودن که هر بار چیز مشابهی اطراف ما پیدا می کرد که تو لیستش موجود بود دوباره برای ما تمام لیست رو مرور می کرد. از جمله: آخر زمان وقتیه که زنها مثل مردها و مردها مثل زنها لباس می پوشن (اشاره به من که دختر بودم و عاشق پوشیدن لباسهای برادرای بزرگ ترم!), یا آخر زمان وقتیه که زنها موهاشونو مثل کوهان شتر می بندن (اشاره به مدلهای زن که در کانال فشن به اصطلاح با همون مدل مو مشغول اجرا بودن). این آخریش از همه پدیده تر بود: آخر زمان وقتیه که آدمها قادر می شن چهره ی همدیگه رو ازین سر دنیا تا اون سر دنیا از توی اتاق خودشون ببینن (اشاره به وقتی که برای اولین بار دید که من با کمک یک مسنجر دارم با برادرم که اون سر دنیا زندگی می کنه چت می کنم و تصویرش رو هم هم زمان دارم!).
خوب مادر بزرگ من تمام عمرش بجز یک بار در ۴۰ سالگی و بعد از مرگ پدرش, موهای بافتشو کوتاه نکرد و بحز دامن و پیراهن زنانه نپوشید و اینترنت رو فقط ۵ سال آخر عمرش بود که تجربه کرد و انصافن آخر زمان برای هر نسلی مگه چیزی بیشتر از نهایت محدوده ی تصور و خیال و ترس اون نسل هم می تونه باشه؟!
جابر از امام باقر (ع)روایت می کند: ((یخرج شاب من بنی هاشم بکفه الیمنی و باتی من خراسان برایات سود بین یدیه شعیب بن صالح یقاتل اصحاب السفیانی فیهز مهم)) الملاحم و الفتن ص۵۲ باب۹۷
جوانی از بنی هاشم (سید) از خراسان با پرچم های سیاه قیام می کندکه در کف دست راست او خالی(علامتی)است و پیشاپیش او مردی بنام شعیب بن صالح است که با لشکریان سفیانی می جنگد و آنها را شکست میدهد. پرچمهای سیاهی از مشرق به اهتراز در می آیند که با مردی از اولاد ابو سفیان می جنگد و زمینه فرمانبرداری از مهدی (عج) را فراهم می آورد. پرچمهای سیاهی که از خراسان در می آید در کوفه فرود می آید. هنگامی که مهدی(ع)ظهور کند این پرچم ها برای بیعت به حضور آن حضرت گسیل می شود. بحار الانوارج ۵۲ ص ۲۶۷….
خروج سفیانی،یمانی و خراسانی در روز واحد از ماه رجب یکسال خواهد بود. الحاوی للفتاوی ج ۲ ص ۱۲۶
پرچم های سیاهی از خراسان به اهتراز در می آید که چیزی نمی تواند از پیشروی آنها جلوگیری به عمل آورد تا در بیت المقدس فرود آید و استقرار یابد ملاحم و الفت ص ۴۳ – روزگار رهاتی ص ۱۰۳۶
ظاهر شدن سید خراسانی . شعیب بن صالح در ایران: روایان بیانگر آن است که این دو از یاران مهدی (عج)خواهند بود و مقارن ظهور آن حضرت ازایران ظهور خواهند کرد.و در نهضت ظهورش شرکت می کنند.
بطور خلاصه نقش آن دو چناچه از منابع اهل سنت و بر خی از روایات شیعی این است که در آن زمان ایرانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویشند و در اثر طولانی شدن آن جنگ سید خراسانی را به عنوان سر پر ستی امورشان انتخاب می کنند.گر چه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد اما با اصرار زیاد آنرا می پزیرد.
زمانی که رهبری ایرانیان را می پزیرد با ایجاد وحدت کلمه در صفوف نیرو های مسلح،سردار رشید خود شعیب بن صالح را به فرماندهی نیروهای مسلح خود تعیین میکند. بدین ترتیب خراسانی و شعیب جنگ را در مرزهای ایران،ترکیه ،عراق هدایت و ارداه مینماید و نیروهای مستقر خود شام را به پیش رانده و در همان زمان ،آماده پیشروی بزرگ بسوی فلسطین و قدس عزیز می شود. و……
بر گرفته از کتاب عصر ظهور-علی کورانی-ص۲۶۹
تالیف چند سال قبل از رحلت امام خمینی (ره)
سلام!
در مورد آقای کورانی:
ایشان یک روحانی اصالتا لبنانی هستند که در ایران زندگی می کنند. آثارشان بین اعراب مشهور است و من دوستی نزدیکی با دخترشان دارم و تا آنجا که من ایشان را می شناسم، اصلا آدم دگمی نیست و فکر هم نمی کنم حکومت الان ایران چندان مورد تاییدش باشد.
این آقایی که گفتین علی کورانی است که کتابی به اسم عصر ظهور دارد به نظرم عرب ایرانیه و سالها قبل توی عراق و کویت فعالیتهای تبلیغی در مورد مهدویت داشته و الان قمه.
آخر الزمان نزدیک است . اما شما کی هستید که ان را انکار می کنید
—————–
من و انکار اخرالزمان؟! ولی شما از کجا فهمیدید که نزدیک است؟ – سیب
چقدر شما بدبخت هستی.
مواظب باش پشت به قبله نماز نخونی(اگه میخونی).
از لینک هات معلومه چه بدبخت خود فروخته ای هستی.
۷۸.۱۵۷.۳۸.۲۵۲