به ابتکار جهانشاه جاوید فکر این نامه به وجود آمد و به همت او و شماری از دوستان این متن نوشته و نهایی شد. پیداست که ما امضا کنندگان از سر موافقت یا مخالفت با حسین درخشان نامه ننوشته ایم از سر موافقت با حق بیان و مخالفت با زندانی شدن برای عقاید و آرا و اتخاذ روش زندگی نوشته ایم. موافقان نامه فقط همین گروه امضاکنندگان نیستند. شما هم می توانید نام خود را اضافه کنید. شرط اش این است که وبلاگ نویس باشید یا سایتی خودمانی را اداره کنید. زندانی شدن درخشان باید آخرین نمونه از زندانی شدن افراد برای نامتعارف بودن عقاید و روش زندگی شان باشد. من و گروه بسیار دیگری با حسین درخشان مخالفتهایی داریم و نقدهایی جدی بر مشی فکری و سیاسی او اما این هرگز به معنای آن نیست که حاضریم برای زندانی شدن او هورا بکشیم. هر گونه حبس به دلیل داشتن عقیده خاصی بی معنا ست و مانع رشد شخصیت و فکر فرد و نقض کننده آزادی به عنوان مبنای گوهرین آدمیت است. این اصل اصیل زندگی در جهان آزادی است. آزادی از ترس هر فشار و تهدید آق معلم ترکه بدست و سرباز و سرهنگ مامور و قاضیان معذور و مفتیان محجور و نیروهای نهاناشکار ایشان.
We, the undersigned, view the circumstances surrounding the Iranian authorities’ arrest of Hossein Derakhshan (hoder.com), one of the most prominent Iranian bloggers, as extremely worrying. Derakhshan’s disappearance, detention at an unknown location, lack of access to his family and attorneys, and the authorities’ failure to provide clear information about his potential charges is a source of concern for us.
The Iranian blogging community is one of the largest and most vibrant in the world. From ordinary citizens to the President, a diverse and large number of Iranians are engaged in blogging. These bloggers encompass a wide spectrum of views and perspectives, and they play a vital role in open discussions of social, cultural and political affairs.
Unfortunately, in recent years, numerous websites and blogs have been routinely blocked by the authorities, and some bloggers have been harassed or detained. Derakhshan’s detention is but the latest episode in this ongoing saga and is being viewed as an attempt to silence and intimidate the blogging community as a whole.
Derakhshan’s own position regarding a number of prisoners of conscience in Iran has been a source of contention among the blogging community and has caused many to distance themselves from him. This, however, doesn’t change the fact that the freedom of expression is sacred for all not just the ones with whom we agree.
We therefore categorically condemn the circumstances sourrounding Derakhshan’s arrest and detention and demand his immediate release.
ما امضا کنندگان ذیل، شرایط دستگیری حسین درخشان، یکی از سرشناس ترین بلاگرهای ایرانی، توسط مقامات ایران را به شدت نگران کننده می دانیم. ناپدید شدن، حبس در مکانی مجهول، عدم دسترسی به اعضای خانواده و وکلای مدافع، و اعلام نکردن اطلاعات شفاف در خصوص موارد اتهام احتمالی نامبرده همگی باعث نگرانی ما ست.
جامعه وبلاگ نویسان ایران یکی از فعال ترین و بزرگترین جوامع اینترنتی جهان است. از شهروندان معمولی تا رییس جمهور ایران، بسیاری به امر نوشتن در وبلاگهای مختلف مشغول اند. این وبلاگ نویسان دارای طیف وسیعی از عقاید و آرا هستند و نقش مهمی در مباحث اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی ایفا می کنند.
متاسفانه ظرف سالهای اخیر، وبسایتها و وبلاگهای متعددی به صورت منظم توسط مقامات ایران فیلتر شده و شماری از وبلاگ نویسان با آزار و حبس روبرو شده اند. بازداشت حسین درخشان تنها آخرین نمونه از این نوع برخوردها ست و به نظر می آید این اقدام در راستای ایجاد رعب و واداشتن وبلاگ نویسان به سکوت طراحی شده است.
مواضع حسین درخشان در خصوص تعدادی از کسانی که بدلیل عقایدشان زندانی شده اند باعث رنجش جامعه وبلاگ نویسان ایرانی بوده و همین موجب شده بسیاری از آنان از وی دوری بجویند. با اینهمه، این موضوع این حقیقت را نفی نمی کند که آزادی بیان حقی مقدس است و باید برای همه در نظر گرفته شود، نه فقط کسانی که با آنها موافقیم.
بنابرین، ما از این منظر، به طور اصولی شرایط دستگیری و بازداشت حسین درخشان را محکوم می کنیم و خواهان آزادی فوری او هستیم.
امضا کنندگان به ترتیب الفبا:
Arash Abadpour
http://kamangir.net/
Niki Akhavan
http://benevis-dige.blogspot.
Hossein Bagher Zadeh
http://www.iranian.com/
Sanam Dolatshahi
http://www.khorshidkhanoom.
Mehdi Jami
http://sibestaan.malakut.org/
Jahanshah Javid
http://www.iranian.com/
Abdee Kalantari
http://www.nilgoon.org
Sheema Kalbasi
http://www.zaneirani.blogspot.
Nazli Kamvari
http://sibiltala.blogspot.com/
Nazy Kaviani
http://nazykaviani.blogspot.
Peyvand Khorsandi
http://soulbean.wordpress.com/
Nikahang Kowsar
http://nikahang.blogspot.com/
Omid Memarian
http://omidmemarian.blogspot.
Pedram Moallemian
http://www.eyeranian.net/
Ali Moayedian
http://payvand.com/
Ebrahim Nabavi
http://www.doomdam.com/
Masoome Naseri
http://www.mimnoon.com/
Khodadad Rezakhani
http://www.vishistorica.com/
Leva Zand
http://balootak.com/
امضاهای جدید:
مانی ب
http://manib.blogfa.com/
هادی ناصری
http://hadinaseri.blogfa.com/
شهاب مباشری
http://mobasheri.khazzeh.com/
سید سراج الدین میردامادی
www.roozneveshtha.com
شهرنوش پارسی پور
http://www.shahrnushparsipur.com
عباس معروفی
http://maroufi.malakut.org/
مهرداد عارف ادیب
http://www.aref-adib.com
بامداد ایرانی
http://bamdadi.com/
داریوش کدیور
http://www.iranian.com/main/
حاجی کنزینگتون
http://www.mibibi.com/
یاسر کراچیان
http://vahid.blogspot.com
مهران مهرافشان
http://xseer.com/
سیروس شهیدی
http://andishehblog.wordpress.
سام الدین ضیایی
http://sameddin-ziaee.
مجید زهری
http://www.majidzohari.com
برای افزودن نام خود لطفا پیام بگذارید یا ایمیل بفرستید. و متن نامه ها (فارسی و انگلیسی) را در وبلاگ خود بازنشر کنید. اگر سایت ایرانیان برای شما فیلتر نباشد می توانید در این صفحه نیز نام خود را اضافه کنید:
In defense of free speech
لطفا حامیان از بازنشر و تکثیر متن در وبلاگهای خود دریغ نکنند!
آقا سلام عرض می کنم. من هم اعلام حمایت می کنم و در وبلاگم بازنشر کردم. سپاس
سلام. آیا باید همینجا اسم را اضافه کرد؟ و همین پیام کفایت میکند؟
مهدی جان اگه یادداشت امروز زیدابادی را در روزآنلاین بخوانی به نظرم مسئله برایت روشن می شود. این حرکت شما بیشتر ژست است تا نگاهی واقع بینانه به ماجرای حسین. برای کسانی که به روزآنلاین دسترسی ندارند یادداشت زیدآبادی را اینجا می گذارم:
زیدآبادی: “نکته دوم: حسین درخشان ظاهرا در بازداشت دستگاههای اطلاعاتی است. وقتی قصد آمدن به ایران کرد، به حرمت دو – سه باری که ایمیلی رد و بدل کرده بودیم، برایش نوشتم که اوضاع آنگونه نیست که میپندارد. جواب داد که تو به ظرفیت نظام جمهوری اسلامی و استعداد حسین درخشان باور نداری. من هم در پاسخ گفتم: احسنت به این همه اعتماد به نفس.
اینکه او را بازداشت کردهاند امرغریبی نیست. به هر حال حسین درخشان دو بار به اسرائیل سفر کرده و اطلاعاتی از ایرانیان خارج از کشور در اختیار دارد. به گمان من او را به منظور آزردن دستگیر نکردهاند بلکه میخواهند به قول معروف او را تخلیه اطلاعاتی کنند و از میزان صداقت او در تغییر جهت سیاسیاش در یک سال اخیر اطمینان حاصل کنند.
بنابراین من نگران اذیت و آزار او در هر جایی که هست نیستم، بلکه نگرانم که او نیز تبدیل به پیام فضلی نژاد دیگری شود. این نکته را به او هشدار داده بودم، اما او بیش از حد به خودش اطمینان داشت.
تردیدی نیست که نوشتههای درخشان در این ماههای اخیر برای هر آدم منصفی آزار دهنده بود، اما اگر حقی از او در جریان جاری ضایع شد، قطعا باید از او حمایت کرد. سیر تحول زندگی درخشان به همه ما ایرانیان یادآوری میکند که یک ایرانی با استعداد و خوش قریحه تا چه اندازه مستعد آن است که در واکنش عاطفی به محیط اطراف خود با چه سرعتی از کجا تا به کجا طی طریق کند.” ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸ روزآنلاین
ما هم هستیم
سلام
مرا به لیست اضافه کنید.
سلام مهدی عزیزم
لطفاً امضای مرا هم اضافه کن.
با سلام
من جزو مخالفین سرسخت حسین درخشان هستم و بیشترین درگیری فکری را در سایت بالاترین با او داشتم ولی وی را مجرم نمی دانم و خواستار آزادی اش هستم . با احترام
عبداللطیف عبادی
ِِAbdullatif Ebadi
حاضرم تا نام ام در میان امضا کنندگان این نامه قرار بگیرد. کاش برای راحتی کار لوگویی طراحی می کردید. البته هنوز هم دیر نیست.
به امید فردایی روشن…
——————————–
شخصا مخالف لوگو در این زمینه ها هستم. لوگو خیال ما را راحت می کند که کارمان را کرده ایم. اما مساله اصلی نوشتن فعال است. برای همین هم هست که فکر می کنم بازنشر نامه یا نوشتن در این باره مهمتر و مفیدتر و انسانی تر است. – سیب
http://mobasheri.khazzeh.com/archives/text/1344.php
سلام .واقعاجای تاسف داره.نام من رو هم به عنوان امضااضافه کنید.
اسم مرا هم اضافه کنید
من هم امضا می کنم
http://artemisazad.wordpress.com/2008/12/18/154545/
جناب جامی لطفا نام من را به لیست اضافه کنید.متاسفانه خیلی ها به این حرف زیدآبادی ارجاع می کنند که گفته من نگران اذیت و آزار او در هر جایی که هست نیستم،به گمان من او را به منظور آزردن دستگیر نکردهاند بلکه میخواهند به قول معروف او را تخلیه اطلاعاتی کنند و از میزان صداقت او در تغییر جهت سیاسیاش در یک سال اخیر اطمینان حاصل کنند.
این واقعا وحشتناک است که مردم و حتی روزنامه نگار ما ۲ ماه در انفرادی بودن عدم دسترس به وکیل و امکان تماس تلفنی و احتمالا بازجویی های شبانه و طولانی را نه مصداق شکنجه می داند و حتی قصد را آزردن نمی داند.آقای زید آباد شما که مورد نوازش جمهوری اسلامی قبلا قرار گرفته اید چرا اینطور نظر می دهید؟
منظور شما از تخلیه اطلاعاتی نه آزار یعنی چه؟
من هم حمایت میکنم.
جناب جامی گرامی با درود و مهر. بدینوسیله امضا میکنم.
سلام
من می خواستم راجع به انتخابات ریاست جمهوری ایران صحبت کنم.
خواهش می کنم این مطلب را بخونید و اگر موافق بودید شما هم بنویسید و اگر مخالفتی داشتید دلیل اش را بیان کنید.
من مثل بقیه نگرانم. مهم ترین نگرانی ام هم برای زندگی خودمه. این چند سال اخیر واقعا سخت گذشت. من از سخت زندگی کردن تو کشور ثروتمندی مثل ایران متنفرم. کارم کفاف یه زندگی معمولی مستقل رو هم نمی ده. آرامش هم از زندگی ام رخت بربسته. به آینده هم هیچ امیدی ندارم. دلم هم نمی خواد سختی اش را من بکشم و با پولی که حق منه دیگران راحت زندگی کنند و قدرتمند ترو پولدارتر بشوند، حالا چه دولتمرد باشند چه اهل کشورهای دوست وبرادر.
در مورد انتخابات پیش رو، به نظرم اگه می خواهیم دوباره الف نون انتخاب نشه باید فکر کنیم که کی انتخاب بشه بهتره. دیشب داشتم کتابی می خواندم این جمله اش به نظرم خیلی مناسب موقعیت الان ما است:
انتخابات اغلب به نفع کسانی تمام شده است که مردم با آنها موافق نبوده اند زیرا آن شخص بیشترین توجه و انرژی را به خود جلب نموده است. اگر از سیاستمداری خوشتان نمی آید، حامی رقیب او باشید.
(هیل دوسکین- کتاب راز- راندا براون – ترجمه پورآغاسی – ص ۱۷۷)
الف نون همینکار رادر عرض این ۴ سال کرده. اینقدر مصاحبه و فعالیت کرده که همه جا حرف اونه. (تو این مورد خیلی هوشمندانه رفتار کرده).
من می خوام همین کاری را بکنم که کتاب توصیه کرده. معمولا یه آدم ناشناس کاندید نمی شه. رجل سیاسی بودن فکر کنم جز شروط کاندیداتوری باشه. اغلب کاندیداها را هم کم و بیش می شناسیم. یعنی می دانیم کی واقعا اهل تدبیر و کاره و به معنی واقعی خدمت می کنه. پس راجع به چیزهایی که از رئیس جمهورمون می خواهیم و کسی که فکر میکنیم اینکار را می تواند بهتر از بقیه انجام بدهد حرف می زنیم.
کارهایی که من از رئیس جمهورم می خواهم:
شرایطی را فراهم کند که من آرامش داشته باشم و بتوانم برای زندگی ام برنامه ریزی کنم.
(مثلا من با حقوق یک کارمند بتوانم یک زندگی عادی داشته باشم. رویای خانه دار شدن را به گور نبرم. عمرم در ترافیک کور و سلامتی ام در آلودگی هوای تهران به فنا نرود…)
واقعا دلم می خواهد شرایطی در مملکتم داشته باشم که فکر مهاجرت کاملا از سرم بیرون برود. (تصور من راجع به وضعیت من مهاجر در کشورهای اروپائی و آمریکای شمالی مثل وضعیت افغان ها در کشور خودمان است: شهروند درجه دو)
از قدیم گفته اند یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است. همین ایران را آباد کنند ، بقیه دنیا پیش کش.
به عنوان شهروند تبعه ایران واقعا توقع خدمت از مدیران دارم. با کسی هم تعارف ندارم . اگر کسی نمی تواند ، دانش و تجربه و شهامت ندارد، خیانت بزرگی است که موقعیت و پستی را غصب کند که در آن کارائی ندارد و ما خودمان باید به کسانی این موقعیت را بدهیم که بیش از دیگران برای ما کار می کنند.
آقای خاتمی:
آدم محترمی است ولی بسیار اهل مدارا. اگر وزیر خارجه بشود موفق تر است تا رئیس جمهور. الان به کسی نیاز است که جرئت و جسارت الف نون را داشته باشد البته همراه با تدبیر.
آقای قالیباف:
خوب این آدم چه وقتی که در نیروی انتظامی بود چه در شهرداری خوب کار کرده . اثرات اش را هم همه می بینیم. از ۱۱۰ و ۱۳۷ و پارک بانوان و … مگه ما غیر از این که مدیر مملکت کاری کنه که ما راحت تر و شاد تر زندگی کنیم و آرامش داشته باشیم چیز دیگه ای می خواهیم؟ اگر هم کسی مخالف این آدمه و چیزی ازش میدونه بگه.
آقای موسوی
این که ایشان زمان جنگ خوب مدیریت کرده اند دلیل کافی نیست. سالها است ایشان در صحنه سیاسی نبوده. به نظرم شرایط فعلی خیلی با آن زمان بسته و محدود جنگ و بحران فعلی جهانی با شرایط سی سال پیش فرق دارد. باز هم اگر کسی موافق ایشان است و فکر می کند او می تواند دلایل اش را بگوید.
آقای کرباسچی
من مدیریت این آدم را قبول دارم. اما در مورد سایر مسائل(اختلاس و زندان رفتن) نظری ندارم چون اطلاعاتم کامل نیست. شاید اگر رئیس جمهور نباشد و مقام اجرائی داشته باشد بهتر است.
چون خیلی اهل سیاست نیستم، خوب آدمهای کمی را می شناسم. خیلی آدمهای دیگری هستند که می توانیم در این لیست بگذاریم و راجع به آنها بحث کنیم . حداقل فضای بسته ای در مورد انتخابات نخواهیم داشت و می فهمیم که واقعا چی می خواهیم و چه کسی می تواند انجامش دهد. من بعد از ماجرای لایحه حمایت از خانواده کمی به تاثیر اینترنت و همبستگی ایمان آوردم.
انتخابات مسئله مهمی هستش. با آینده تک تک ماها سرو کار داره. پس کمی بهش فکر کنیم. مثبت هم فکر کنیم. با احتیاط هم عمل کنیم . دیدم که زمزمه کاندید شدن خاتمی که بلند شد، بهش گفته شد ترسوئه و اون هم سر جاش نشست. یعنی یه کاری نکنیم که آدم های مورد نظر ما را از همین الان بذارن کنار.
یه مورد دیگه : همه جانبه فکر کنیم.
مثلا راجع به اوباما :
برداشتم این بود که به دلیل غیر نظامی بودنش (در برابر مک کین نظامی ) و سیاه پوست بودنش (در جامعه نژادپرست آمریکا) و جوان بودنش (در مقابل دولتمردان فعلی) انتخاب شد. حالا که انتخاب شده تا جائی که من دیدم همون سیاستهای قبل راکمی ملایمتر پیش گرفته. موقع انتخابات اش من فقط یکی دو مقاله راجع به نظرات و مشی سیاسی اش خوندم.
سپاسگزارم که وقت گذاشتید و خواندید. خیلی دوست دارم نظر شما را هم بدانم .
محمد احمدی
مخالفم با هر چه موجب سلب آزادی شود