دنیا ایستاده است
سیبهایی به هوا انداخته ام
که هزار چرخ بخورد
و برگردد
هیچیک
برنگشته است
گویی نه در مدار من
که در مدار دیگری
چرخ می خورد
هر سیب که به هوا می اندازم
یا ذغال گداخته سرخی می شود
مثل زمین
و می رود به مدار خودمدار خویش
یا شهابی که سوخته می گذرد
گاهی خدایی هستم که در زمین ساکن است
گاهی کودکی حیران
از سیبهایی که برنگشته اند
دهانم گس می شود
سیبستان ام چراغان
از سفینه های کوچک سرخ
جایی گم شده ام
زمین ایستاده است
دنیا آرام است
تا خود را پیدا کنم
سنگی بر می دارم
به میان آب می اندازم
کجای آن موج ام؟
قصه ادامه دارد
من کودکی که با قصه های خودم به خواب می روم
کسی گوش نمی کند
با سنگی پرتاب می شوم
میانه آبی که تازه صوفی شده است
تا در خلوت اش شریک شوم
تا کسی پیدایم نکند
تا وقتی نفس دارم
زیر آب می مانم
دنبال ام نگردید
تا ته دریا با شما آمدم، تا کنار مرجانها و صخره های رنگی! روی سفینه تان نشستم و آسمان را چرخ زدم و…! عالی بود. ممنونم.
Nafasat payedar va faravan bad! Barayeh maahiye bozorgi keh del-o- jane oo daryast, az tangiyeh nafas dar zireh ab che baakast! Y
سلام مهدی جان
به گمانم بیشتر به نثر بپردازی به باشد!
شاید سیب های تو پس از سالها و در نقطه دیگری از دنیا فرودی بی همتا داشته باشند. منتظرشان بمان مطمئنم که همان لحظه همان جا خواهی بود تا در دامان شان بگیری. فکر می کنم که آن سیب هایی که می گویی که مانند شهاب و ذغال گداخته از آسمان می افتند سیب های کال باشند. چون برای سیب های رسیده و ترد و خوشمزه نیاز به زمان زیادی است. مگر نه صاحب سیبستان؟
سلام … و سیب هایی که می چرخند … مثل بچگی هامان که سیب را می بست مادر به نخی بلند و می ایستاد توی شکم پنجره و تابش می داد، تابش می داد … و ما با دستهایی گره خورده در پشت … و دهانهایی باز و خنده هامان … و گاز سفید سیب های سرخ … خنده … سیب … خنده …
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-709467&Lang=P
ایهاالناس بخوانید و عبرت بگیرید:
http://www.kayhannews.ir/850214/2.htm#other209
سلام
هر روز اینجا سر می زنم اما الان چها روز که اینجا آپ دیت نشده. میشه ما رو بیشتر از این منتظر نگذارید.
زیر آب نفستان تمام نشد؟
دنیا هم آنقدر نایستاده که شما فکر میکنید. بابا دیوید بلین هم تا الآن نفسش تمام شده بود!
———-
آن زیر تونلی به دریا هست هنوز ار دریا رد نشده ام به آن طرف آب برسم برای نفس تازه کردن هم باشد باید مدتی در ساحل بمانم فعلا هنوز نرسیده ام. این زیر دنیا ایستاده است. – سیبستان
shad bashi.
حال ناخوش رامین جهانبگلو را دریاب
بازهم سیب هست .. نگاه کن ..
Please remind Emad Baghi to renew his domain.
“Notice: This domain name expired on 05/02/06 and is pending renewal or deletion
emadbaghi.com ”
های! سیب هاتان این همه چرخ بخورند و بخورند و شما نیستید!؟ … سلام!
Ba dorod,
Aya emkane in ast ke dar Samarqand be didare N’emat Hayat raft?
Be site zir negah konid.
http://www.bbc.co.uk/persian/tajikistan/story/2005/09/050909_v-tajik-nemaat-arrest.shtml
Ba sepas
Behruz Payande
Sued
——-
حتما می شود رفت. آدم سمرقند برود و حیات نعمت را نبیند؟ ایمیل کنید شماره و آدرس بدهم.
mehdi.jami@gmail.com
– سیبستان
اولین بار چه کسی گفت زمین گرد است؟
سلام مؤمن. وبلاگستان عرصه بی در و پیکری شده است برای تعارفات و خوشامدها و هیچ کس دوست ندارد حرف دلش را بزند تا مبادا کسی برنجد. به من مأموریت دادهاند این وظیفه خطیر را بر عهده بگیرم و حالی اساسی بدهم به همه کسانی که موقع نوشتن، کار را سرسری میگیرند و خوانندهها را به حساب نمیآورند. میدانم ادبیات این سرزمین به وجود امثال من افتخار خواهد کرد! به گیر بازار ما خوش آمدید.
استادنا! شما چه اصرار داری نثرت را به شکل شعر بنویسی تا این توهم ایجاد شود که منظور شعر است؟
کجایید؟!
—-
هنوز خودم هم نمی دانم فکر کنم به ساحل نزدیک می شوم ولی هنوز هر چه می بینم آب است و آب و ماهی و رودخانه های زیر دریا. – سیبستان
با سلام خدمت سیبستان عزیز و دل تنگ:
سر خود را مزن اینگونه به سنگ…دل دیوانه’ تنها,دل تنگ…منشین در پس این بهت گران…مدران جامه’ جان را,مدران…. پیش این سنگدلان قدر گل و سنگ یکیست…قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکیست!
در مورد نامه احمدی نژاد مطلبی نوشتم که خوشحال میشوم تحشیه ای بر آن تقریر بفرمایید.
سلام.の赤玉土です。通気性や水はけが良く、 硬質なので玉のくずれが少なく丈夫です。 園芸用土の基本である、赤玉土۷:腐葉土۳の ブレンドに使用いただけます。中粒なので中鉢向きです。
———
مانی جان من این خط خواندن نتوانم! – سیب
دیدم دیگه با چه زبانی باید پرسید، کجا هستید!
———–
لطف داری. نمی دانستم دوستان را منتظر گذاشته ام. به همان زبان شیرین فارسی هم می پرسیدی جواب می دادم. امیدوارم تا آخر هفته یا حداکثر هفته دیگر به سیبستان برگردم. فعلا این دور و برها نیستم! – سیبسبتان
آقا مهدی باغبون@ سیب ها رو پنداری زیاد بالا می ندازی که دیگه برنمیگردن. از آتمسفر زمین هم می گذرن که دیگه جاذبه روشون تاثیر نداره.
امیدوارم هر چه پرنفس تر باشی ولی بهر حال باید از زیر آب بیای بیرون.
عجب نفسی داری مهربان! چشم به راهیم
دوستی داشتم که همنام شما بود (خدا بیامرزدش). اوایل فکر میکردم این سیبستان مال اوست، او هم خاکستری فکر میکرد. هر از چند گاهی آفتابی نمیشد و بیتابش میشدم. یک بار جرات کردم و پرسیدم. گفت که در غار رفته است و از این آشفتگیها و پریشانیها جان میگیرد و راست میگفت. این یادداشت شما مرا به یاد او انداخت. میدانید که سیبستانتان را دوست داریم و میدانیم باغبانتر برمیگردید. به خاطر همین است که تندی حساب کردم آخر هفته میشود کی؟ آخر هفتهٔ ایرانی یا انگلیسی؟!