راههای نرفته روشنفکران و اصلاحگران دینی
هنوز باورم نمی شود که اینهمه نشریات مختلف در کشورهای اروپایی دست به انتشار کاریکاتورهایی زده باشند که مسلمانها را آزرده می کند فقط به این دلیل که می خواهند نشریه دانمارکی یولاندز پستن در مقابل سیل فشارهای جامعه عربی و اسلامی تنها نماند. این یعنی چه؟ این دفاع از آزادی است؟ یا لجبازی؟ یا فاشیسم رسانه ای؟ ما در اروپاییم؟
اصلا چطور شد که داستان مرده کاریکاتورها که یکبار در سپتامبر چاپ شده بود و به آن اعتراض محدودی هم شده بود دوباره در ژانویه زنده شد؟ آن کاریکاتورها چه اهمیت ویژه ای داشتند که باید دوباره چاپ میشدند؟ آیا اروپا دستی-دستی دارد به مقابله با عقاید مسلمانها میرود؟ چرا الان؟ چه عایدش خواهد شد؟ تشویق مسلمانها به اینتگریشن؟ یا اجبار آنها؟ ( شاه هم می گفت یا به حزب رستاخیز بپیوندید یا از این مملکت شاهنشاهی بروید) آیا اروپا به هماهنگی با فرهنگ اروپایی میخواند؟ آخر این فرهنگی که به من نوعی – مسلمان یا گبر یا بودایی- و عقاید من احترام نگذارد چرا باید انتظار داشته باشد من به او احترام بگذارم و با آن یگانه شوم؟ جای من در این فرهنگ کجاست؟ من هیچ حرمتی در این فرهنگ دارم؟ یا این فرهنگ می خواهد من به او سر تسلیم فرود بیاورم و او را به عنوان الگو و مثال عالی و متعالی و نهایی بپذیرم و از خودم دست بشویم؟ آن وقت این میشود یگانگی مسلمانها -مثلا- با اروپا؟ اصلا آن وقت اسلامی هم میماند که مسلمانش یگانه شده باشد یا نشده باشد؟
این اسلامترسی از کجا میآید؟ من ریشه آن را بسیار قبلتر از بن لادن و طالبان میبینم و یا انقلاب اسلامی. اروپا هنوز از زیر سایه وحشت-از-عثمانی خارج نشده است. هنوز اسلام را در چارچوب هزار-و-یکشبی میشناسد. و این اواخر بن لادنی. اروپا از دست کلیشه هایش نجات نیافته است. کاریکاتورها را نگاه کنید. چهره ها گویاست. گویای این تصویر تاریخی. این وحشت تاریخی. هنوز از فروپاشی عثمانی ۸۰-۹۰ سال بیشتر نمیگذرد. آن خطر ۵۰۰ ساله. وانگهی اروپا هنوز فاصله زیادی از فاشیسم دوره جنگ ندارد. هنوز از پایان رسمی تبعیض های نژادی اش چند دهه بیشتر نمیگذرد. هنوز کسانی از نسل دوره یهودستیزی اش زنده اند. آیا مسلمانان یهودیان بعدی اروپا خواهند بود؟
الان وقت و حوصله تحلیل کاریکاتورها و این اسلامترسی اروپایی را ندارم. همه اینها را نوشتم تا سوالی اساسی را با اصلاحگران دینی در میان بگذارم. با کسانی مانند دکتر سروش. با کسانی مانند احمد قابل. مجتهد شبستری. محمد خاتمی. محمد رضا حکیمی. علوی تبار. پیمان. علیجانی. طهماسبی. شریعتی ها. قوچانی. محبیان. ایمانی. ملکیان. کدیور. مهاجرانی. تاجیک. ثقفی. ملی-مذهبی ها. اصلاح طلبان و روشنفکران دینی. مراجع خوشفکر و زمانشناس. روحانیون جوان و چالاک و دینفهم. چرا شما تاکنون در این زمینه ها ساکت بوده اید؟
وضع ما چنین است که از یک سو با ضدمذهب های ارتدوکس سر-و-کار داریم که هر کاری را زیر لوای آزادی توجیهپذیر میکنند و از دیگر سو با مذهبیون متعصب که هر توهینی آنها را به خشم میآورد و به واکنش های هیستریک وامیدارد. این طرف میگوید هیچ چیز برای ما مقدس نیست آن طرف میگوید همه چیز ما مقدس است. میان این دو گفتار افراطی هیچ راه خردورانه ای هست؟
روابط اجتماعی بدون سطحی از سازش عمومی غیرممکن است. روابط مسلمانان با غیرمسلمانان خاصه در اروپا روز-به-روز دشوارتر میشود زیرا از سازش دورتر میشود و به سمت برخورد حرکت میکند. حالا رسانه های بزرگ هم به سمت برخورد گام بر میدارند. چرا روشنفکران دینی و اصلاحگران ما به این مساله بنیادین بی توجه مانده اند؟ کسی مثل دکتر سروش که هم اروپا را می شناسد و هم در آن زندگی کرده است چرا تا به حال سخنی در این باب نگفته است؟ آیا قرار است اسلام را به دست متعصبین رها کنیم؟ آیا آنها تنها مدافعان اسلام اند؟ آیا قرار است اسلام را در مقابل توهین های عمدی، از مدافع خردمند بینصیب بگذاریم؟ راه برخورد خردورانه با توهین کدام است؟ این مبرم ترین سوال از همه روشنفکران دینی است از همه آنها که سرمایه های معنوی اسلام اند و در عالم نظر حل معما می کنند. صاحب نظران ما باید بتوانند در وقت عمل راهی انسانی و شایسته پیش بگذارند. اگر این معماهای عملی گشوده نشود گشودن کدام معمای نظری حل مساله خواهد کرد مفید خواهد بود؟ نظر باید به کار عمل بیاید. این گرهها بدون ورود نخبگان گرهگشا نه تنها باز نمیشود که گره بر گره اش افزوده میشود. بسم الله. فردا دیر است.
پس نوشت:
اخراح سردبیر روزنامه فرانسوی برای بازچاپ کاریکاتورها و توهین به مسلمانان
اظهارنظرهای خوانندگان سایت بی بی سی جهانی در باره کاریکاتورها
عکس هایی از واکنش مسلمانان در عراق و مصر ویمن و کویت
نیز:
برخورد تمدنها یا گفتگوی یکطرفه تمدنها، نیکان
علت تجدید چاپ تهدید روزنامهنگاران دانمارکی بود. حتما اطلاع دارید که حتی یک بار دفتر روزنامه را به علت تهدید بمب تخلیه کردند. جنجال را هم برادران مسلمان شما با حمله به منافع اروپا و افراد مسیحی در خاورمیانه شروع کردند. موضوع احترام هم که کشک است. اگر قرار باشد همه خودسانسوری کنند که بایستی حناق بگیریم! آن هم با وجود این همه باور متضاد. شما در مقابل توهینهای اسلام به آیینهای چندخدایی هم همین واکنش را نشان میدهید؟
* توجه دارید که من خطابم به اصلاحگران دینی است و خود نوشته ام که ما در میان دو افراط گرفتاریم. فرض کنید دامنه حمایت از روزنامه دانمارکی را وسیعتر کردیم این خطر را از ناحیه متعصبین از بین می برد یا افزایش می دهد و منتشر می کند؟ شما اصلا خودسانسوری نکنید چنانکه من هم این را بر خود نمی پسندم. در باره توهین به آیین های چندخدایی هم هر گاه رابطه اجتماعی را دچار اختلال کند موضع من همین خواهد بود. اصولا بحث من در نفس توهین هم نیست. در نقش یافتن توهین در شبکه اجتماعی به عنوان یک ابزار فشار است. – سیبستان
پس نوشت: برای اینکه سکوت من در برابر خبر تهدید به بمبگذاری و حمله به منافع مسیحیان در خاورمیانه به معنای تایید خبر نباشد عرض می کنم که من نشانه ای از این خبرها نیافته ام. بجز حمله به دفتر اتحادیه اروپا در غزه از حمله مسلحانه یا تهدید دیگری بی خبرم. آخرین چیزی که در منابع قابل اعتماد خبری خوانده ام یک تهدید اینترنتی است:
A statement on the internet purporting to be from an Iraqi militant group called on fighters to “hit whatever targets possible belonging to these two countries and others that follow their steps”. – سیبستان
به نظر من مشکل بسیاری از مسلمانان از اینجا آغاز می شود که خود را حق و باقی را باطل می دانند. اگر بتوانند از این ذهنیت رهایی یابند, فکر کنم بتوانند به آرامشی با “دیگران” برسند. اروپا چندین قرن مبارزه کرده تا توانسته مذهب رابه امری شخصی تقلیل دهد و از بسیاری از امور تقدس زدایی کند. خوب یابد, دوست داشته باشیم یانه, این حاصل خرد جمعی اروپاست و بر این اساس به نظمی رسیده اند که بر آن اساس رفتار می کنند و توقع نباید داشت که چهارچوب اقلیت مسلمان را بپذیرند. وقتی روا می دارند مسخره ی مسیح را,چرادیگران را باید مستثنا کنند. به نظرم خوبست مسلمانانی که در کشور های غیرمسلمان زندگی می کنند ,سعی کنند خود را با “نظم رفتاری” آنها تطبیق دهند, تا توقع داشته باشند آن به زعمشان “باطلها” خود را با مسلمانان تطبیق دهند.
آیا تا کنون کاریکاتور موهنی در مورد مسیح یا پاپ و کلیسا در مجلات غربی چاپ نشده، مردم آنجا چه واکنشی نشان داده اند؟
آیا تا کنون کاریکاتوری در ایران در مورد مثلن مارکس چاپ نشده، کمونیست ها چه واکنشی نشان داده اند؟
آیا روز به اصطلاح انقلاب فرهنگی که جلوی دانشگاه انباشته از خاکسترهای کتاب ها و روز نامه ها بود، اتفاق موهنی افتاده بود؟
آیا به گفته آقای منتظری آقای خمینی دو نامه برای کشتن مجاهدین و کمونیست ها نداد؟
آیا هر روزه عده ی زیادی از طریق عملیات انتحاری (که به نام مسلمانان به ثبت رسیده است) کشته نمی شوند؟
آیا یازده سپتامبر یک عملیات انتحاری هالیوودی نبود؟
بهتر نیست یک تنه به قاضی نرویم؟
* من یکبار دیگر به این سوالها پاسخ داده ام. به پرونده تئو ون گوگ در سیبستان مراجعه کنید و از جمله به یادداشت ضدمقدس، تلویزیون و ترور. من نمی خواهم یکطرفه به قاضی بروم ولی فکر می کنم هر کسی باید از جایگاه منافع عقیدتی و اجتماعی خود وارد بحث شود تا به تفاهمی برسیم. من موظف نیستم جور دیگران را بکشم. ولی آماده ام حرف دیگران را بشنوم. ضمن اینکه اروپا به اندازه کافی تریبون دارد برای انتقال حرفها و مواضع خود. مسلمانها هستند که ندارند و باید پیدا کنند. مسلمانهای تندرو را هم نمی گویم همین من و شمایی را می گویم که نه تروریست هستیم نه دنبال جنگ و دعوا ولی چوب این تنش ها را می خوریم یا دیر یا زود خواهیم خورد. – سیبستان
می خواستم بروم آمریکا اقتصاد و حقوق بخوانم حالا می روم و اقتصاد و انرژی می خوانم!
ولی از شوخی گذشته چقدر با این آقای هانتینگتون حال کردم. طرف واقعا چیز می فهمه. برعکس مزخرفاتی که خاتمی می گفت. او البته می فهمید و دروغ می گفت.
جالب ترین مساله عدم توجه مردم ایران است. نه اینکه به توهین بی توجه باشند نه. جرات داری به امام حسین یا امام درازده حرف بزن. متاسفانه مساله این است که ایرانیان شیعه هیچگاه برای پیامبر اهمیت قایل نبوده اند و اصلا مسلمان نیستند. آنها دین خود را دارند )استنباط نشود که موافق عکس العمل تند هستم. فقط خواستم بس توجهی به پیامبر را نزد ایرانیان مطرح کنم(
خُب این همه گفتید تابوشکنی سنت شکنی ساختارشکنی و هزارتا کوفت و زهرمارشکنی دیگه. حالا چرا ناراحت و عصبی شده اید وقتی بنیادشکنی میشه؟
* من زیاد با شکستن شکستن کردن موافق نیستم و باشم هم بعضی ها جلوتر از بنده هستند که باید مورد خطاب سرکار قرار بگیرند. بعد هم اینکه شکستن داریم تا شکستن!- اگر کسی قرار است چیزی را بشکند دست کم باید برای خود او تابو بوده باشد. در این مثال فرضا باید مسلمان باشد و کاریکاتور بکشد. تابو شکنی غیرمسلمان برای مسلمان مثل تصحیح انجیل به قلم مسلمانان برای مسیحیان است. طبعا به جایی نمی رسد. اما تاکید می کنم که بحث از زاویه ای که من می بینم یک بحث اجتماعی است نه عقیدتی: چگونه می شود با مسلمان و گبر و یهودی و ضدمذهب همزیستی داشت در یک جامعه. سوال از هم عقیده شدن نیست. همزیست شدن است. بدون سازش اجتماعی فقط نزاع دایمی و تنش و جنگ خواهد بود و بس. آیا توهین به عقاید راه درستی برای همزیستی است؟ – سیبستان
خیلی جالب است واقعا!به سایت بی بی سی انگلیسی اگر سر بزنید می بینید اکثر قریب به اتفاق اروپایی هایی که اظهارنظر کرده اند چاپ کاریکاتورها را کاری اشتباه و غیرمسئولانه دانسته اند اما بعضی از ما داریم از هول چیزی که در ذهن خودمان پرورانده ایم و آزادی نامش داده ایم در دیگ می افتیم!
سلام آقای جامی
من درک درستی از آزادی بیان ندارم. آزادی بیان چی هست ؟
آیا آزادی بیان عبارت است از اینکه بیان و نوشتن هر مطلبی آزاد هست ؟ ( بدون هیچ قیدی )
آیا بر آزادی بیان قیدی هست ؟ چرا باید باشد ؟ آگر لازم هست آیا ممکن هم هست ؟ یا به عبارت دیگر آیا خوش تعریف هم هست ؟
شنیده ام که می گویند قید آزادی بیان عده دخالت در امور خصوصی افراد است. من هنوز معنی و مرز امور خصوصی را درک نکرده ام.
شنیده ام که می گویند در بعضی جاها آزادی بیان نیست و در بعضی کشور ها هست. من این را هم نمی فهمم. آزادی بیان ظاهرا این است که صدای افراد به گوش برسد. در کشور هایی که آزادی بیان نیست بعضی صدا ها به گوش می رسد و بعضی به گوش نمی رسد. در کشور هایی که آزادی بیان هست هم همین طور است. چه فرقی هست بین بستن دهان یک فرد و انداختن نویز شدید روی صدای یک فرد ؟
در جاهایی که آزادی بیان هست شدت صدایی که پشتوانه مالی و سیاسی و انسانی بیشتری دارد آنقدر بالا است که صدای بقیه عملا شنیده نمی شود.
به نظر من آنچه در عمل در جریان است نظریه تکامل است. صدای ضعیف شنیده نمیشود و دائما هم ضعیف تر می شود.
فرض کنید دولت ایران از فردا به همه احزاب ایرانی اجازه بدهد روزنامه داشته باشند و هر چه می خواهند بنویسند اما چاپ خانه ها روزنامه های یک حزب را ارزان چاپ کنند و بقیه را هزار برابر گران تر چاپ کنند به طوری که عملا انتشار غیر ممکن باشد. حزب غالب هم شروع کند دائم دروغ و تهمت در باره سایرین بپراکند به نظر من این چندان فرقی با ممنوعیت آزادی بیان ندارد.
کسانی که آزادی بیان مطلق را قبول دارند معمولا وقتی از آن دفاع می کنند می گویند نقد و انتقاد باید آزاد باشد. ولی عمده دعواهای این چند سال اخیر بین مسلمانان و غربی ها به خاطر رمان ها و کاریکاتور ها بوده نه به خاطر کتب آکادمیک که دینی را به نقد گرفته باشد. یکی از مشکلات هم تعریف تمسخر هست. تمسخر چیست ؟
علی
با سلام آقای جامی
سخن شما کاملاً صحیح است. از منظر حقوقی،آزادی بیان در هیچ کجا برابر توهین به عقاید انسانهای دیگر نیست. به نظرم تندرویان در اروپا همواره قصد دارند که با دستاویز آزادی بیان گروه های دیگر را مورد آزار روحی قرار دهند. نکته ی دیگر اینکه در اکثر کشورهای اروپایی نئو نازیسم در اشکال گوناگون خویش ممنوع و ضمانت اجرای کیفری دارد. یهود ستیزی ویژگی خاصی ندارد بلکه جریحه دار شدن گروهی از انسانها علت آن است. هیچ دلیلی وجود ندارد که مسلمانان نیز به عنوان معتقدان به یک آیین مشمول این حمایت حقوقی نباشند و به بهانه ی آزادی بیان بتوان اعتقادات آنها را خدشه دار نمود.
A few months ago the son of the heir to the British throne wore a Nazi uniform to a party. Then, the British people did not regard this act as falling within the realm of personal freedom of expression and demanded an apology. Obviously, freedom of expression is subject to interpretation the world over.
محمد رضا ویژه عزیز، اگر بر فرض مثال عقیده شما سلب آزادی و مخیل آسایش من شد و باشد، آن وقت شما به من این بیان آزادی را روا خواهی داشت تا من از اعتقادات شما انتقاد کنم. آیا من میتوانم به کسانی که خمینی را امام و رهبر فقید خودشان میدانند این سوال را بکنم که این آقا در طول حیاتش جنایت کرد و جوانانی را که در زندان بودنند را مظلومانه روانه جوخههای اعدام کرد یا نه؟ آیا من میتوانم ابراز عقیده کنم که در زمان ییامبر اسلام کسانی به دستور خوده ییامبر اسلام کشته شدهاند که تنها جرمشان هجویه گفتن در باره او بود و بس. آیا من میتوانم عنوان کنم که به جز آیههای که در قران موجود است، آیههای دیگری هم وجود داشته و دارنند که به آیات شیطانی معروفند، آیا اینها باید توهین محسوب شوند و دستور قتل نویسندهای شود وسزای گفتن این حرفها، بمب و ترورست؟ آیا عمر سوزان و لعنت بر یزد و معاویه که خلیفههای سنی مذهبها هستند جایز است؟ آیا جزیه از زرتشتیان خواستن اسمش احترام به ادیان دیگر است. آیا همه اینها دوگانهگی در حرف و عمل، دوروئی و تزویر نیست. البته من تصویر محمد را کشیدن را توهین نمیدانم، اما تحقیر مسلمان شاید. اما از آن طرف مقابل(مسلمانان به ظاهر مظلوم) هم غافل نیستم که تهدید به ترور و باجخواهی میکنند.
راه برخورد خردورانه با توهین کدام است؟
There is a mis-assumption in your question about the meaning of the word “towhin”: These cartoons may not have been meant to OFFEND muslims, although some muslims have been offended by them. (Not to mention that there is a long way from “being offended” to taking violent actions. One may counter hurt feelings by means other than violent demonstrations.)
Now, to answer your question, the wise way to deal with “towhin”, whether maliciously intentional or just accidental is quite easy: Ignore the offender. This is something well understood and practiced in the West, but foreign to us. Can you imagine the leader of a developed country spending all his time and energy pursuing and prosecuting (and persecuting) the cartoonists who mock (“offend”!) him?
* فعلا یک نکته: هیچکس در مقابل توهین ساکت نمی نشیند. توهین به قصد دیده شدن و مورد اعتنا قرار گرفتن انجام می شود. وانگهی توهینی که بتوان در باره اش ساکت ماند موارد بسیار محدودی دارد از جمله وقتی با خودتان بتوانید بگویید طرف عقلش پاره سنگ بر می دارد! برای توهین آگاهانه، راه سکوت و بی اعتنایی به جایی نمی رسد. بعد هم مساله قدرت است. بماند قرار بود یک نکته باشد. – سیبستان
توهین به قصد دیده شدن و مورد اعتنا قرار گرفتن انجام می شود. وانگهی توهینی که بتوان در باره اش ساکت ماند موارد بسیار محدودی دارد از جمله وقتی با خودتان بتوانید بگویید طرف عقلش پاره سنگ بر می دارد! برای توهین آگاهانه، راه سکوت و بی اعتنایی به جایی نمی رسد. بعد هم مساله قدرت است.
First of all, I disagree that in order to ignore what somebody says you should believe that he’s stupid or insane. In mature democracies, cartoonists and other satirists make fun of the opposite camo quite often and it doesn’t lead to violence or bomb threats.
Also, and more importantly, one can say the same thing that you say (your first and last sentences quoted above) about the other side: to an outsider,
it is as if some so-called mulsims are just looking for an excuse to make it known to the world that they have the “power” to make life hell for others.
سلام.
البته که از اصلاحگران دینی میتوان و باید خواست که ساکت ننشینند. همین الان هم اگر برنامهریزهای کانالهای تلوزیونی بخواهند، میتوانند به جای یهودیان اورینتالیست اسلامشناس از کدیور یا از سروش دعوت کنند. اما اگر فکر کردهاید تلاش یک ساله آنها میتواند تأثیری به اندازه یک مقاله از روزنامههای لابیئیست مثل «دی ولت» را داشته باشد، قضیه را ساده کردهاید.
چندوقت پیش فیلم گیبسون هم باعث اتهام ضدسامیگری به او، تظاهرات و اعتراضات شدید و بایکوت فیلم از سوی محافل یهودی شد. هیچ “هنرمندی”، هیچ کدام از مدافعین هنر و آزادی هنری، هیچ روزنامهنگاری این عمل آنان را به تلاش برای محدود کردن «آزادی هنر» یا «دیکته کردن مرزهای هنر به ما» تعبیر نکرد.
من به خود کاریکاتورها کاری ندارم، اما واکنش رسانههای عمومی در اروپا برایم جالب و قابل تأمل است. تقریبا همه متحدالقول انگشت تقبیح به سوی مسلمانها گرفتهاند که «آنها میخواهند آزادی ما را محدود کنند».
یکی از این روشنفکران آلمانی چندوقت پیش حرف جالبی میزد. میگفت: وقتی که روزنامهها را میخوانم، تازه میفهمم که نازیها چطور رسانهها را یکسانسازی کرده بودند. این حدس شما که مسلمانان یهودیان امروز اروپا هستند به واقعیت نزدیکتراست تا دخالت دادن «وحشت از عثمانی» در این بحث.
برای توهین آگاهانه، راه سکوت و بی اعتنایی به جایی نمی رسد.
Did I forget to say that I disagree with that one too?
وقتی آیت الله جنتی در نماز جمعه تهران پنج میلیارد مردم جهان را حیوانات در حال چرا خطاب می کند، خب نباید از حیوانات بیش از این هم توقع داشت!!!؟؟؟ چرا راه دوری برویم آیت الله سیستانی روز روشن دارد ما ها را کوتاه فکر و سفیه فرض می گند. این ها که دیگر بن لادن نیستند. اغلب پیروان سایر ادیان را کافر و نجس می دانند!
§ سؤال : ولیّ را توضیح دهید.
§ جواب : کسی که امور طفل صغیر ویا شخص کوتاه فکر وسفیه ویا به طور کلی شئون جامعه ای را مطابق شریعت سر پرستی و اداره می کند. (نقل ازسایت آیت الله سیستانی، مصطلحات فقهى)
I am sure you did not seek answer to your long list of questions that you portrayed in your writing here. However, I answer your questions with another question as to “What part of the freedom of speech (or drawing) right you do not understand !!?” In the west, you witness that people practice this basic right in their every day life. Nothing is sacred here but “freedom” itself. If you have problem with that and are trying to enforce your way of life or ideology on me and disfigure me to become something like yourself then guess what, I will fight back with your very weapon. A very simple action-reaction rule.
در مورد آزادی رسانهای میخواستم چیزی اضافه کنم. این آزادی در هیچ جای اروپا بیحد و مرز نیست. همین چندسال پیش «دادگاه عالی اروپایی برای حقوق بشر» به ملکه موناکو کارولین که علیه انتشار عکسهایش توسط مطبوعات از آنها شکایت کرده بود حق داد. لینک به آلمانی در ویکیپدیا:
http://de.wikipedia.org/wiki/Caroline-Urteil
شرودر صدراعظم قبلی آلمان نیز بر علیه روزنامههایی که نوشته بودند «او موهای خود را رنگ میکند»، خواستار حکم قضایی شد و دادگاه رفتار روزنامه نگاران را محکوم و حق را به او داد.
چند روزی است که تصاویر عده ای به نام” مسلمانان خشمگین” از رسانه های داخلی و بین المللی پخش می شود . این مسلمانان از آنچه که توهین به ساحت پیامبر اسلام (ص) نامیده می شود ، خشمگینند . به زعم این”مسلمانان خشمگین” این امر به واسطه چاپ کاریکاتور هایی در یک روزنامه دانمارکی و متعاقب آن در روزنامه های سایر کشور های اروپایی ، محقق شده است. این کاریکاتور ها در برخی از سایت ها و وبلاگ ها موجود است و با جستجو در گوگل به راحتی می توانید آنها را بیابید ( این همه گفتم تا نگویم که من جرات قرار دادن لینک آن ها را در این وبلاگ ندارم !) . من به عنوان یک مسلمان که البته انتقاداتی به برخی روشهای جاری مسلمانی دارم و مسلمانیم به سبک و سیاق خاص خودم است ! این کاریکاتور ها را دیده ام و معتقدم که آنچه که هست اولا در هر حال در شان حضرت رسول اکرم (ص) نمی باشد ،ثانیا میزان این جار و جنجال ها هم ، برای این کاریکاتور ها زیادی است و ثالثا هر چه که هست ، برآمده از تصویری است که همین “مسلمانان خشمگین” در جهان از اسلام به وجود آورده اند !
انجام اعمال خشونت بار به نام اسلام ،ایجاد محدودیت برای زنان به نام اسلام ، ترویج خرافات به نام اسلام و ارائه تصویری خوفناک از اسلام ، دیر یا زود به اینجا می انجامید که عده ای گمان برند که لابد […] این چنین است که پیروانش این چنین شده اند ! ( نعوذ با…)
به هر حال امیدوارم تا قضیه به جاهای باریکتر کشیده نشده و بحران مضاعفی ایجاد نگردیده ، موضوع به نوعی فیصله داده شود . هرچند از نوع اعلام اتحاد میان مطبوعات اروپایی به نظر می رسد که این رشته سر دراز خواهد داشت .
شرودر صدراعظم قبلی آلمان نیز بر علیه روزنامههایی که نوشته بودند «او موهای خود را رنگ میکند»، خواستار حکم قضایی شد و دادگاه رفتار روزنامه نگاران را محکوم و حق را به او داد.
Maani: you’re mixing things up! To be condemned because of having lied is one thing and to be condemned because of having “offended” someone another.
But more importantly, what you miss is the following: X says something about Y. Y feels offended by what X says. Y chooses to ignore X to say whatever he wants or decides to file complaint. Court finds X guilty (or not guilty). X receives a verdict. Vassalaam!
See? This was all non-violent. Nobody got killed in the process. Nobody received a bomb threat. Nobody flew a plane into a tower. It was all done in a civilized manner. The point you miss is: This is not the case here.
وقتی تمام سایت های مربوط به این کاریکاتور فیلتر شده فکر می کنی کسی بتواند جوابگوی چیزی باشد که نیست ؟ صورت مساله ای که پاک شده ؟ … راستش ما داریم توی یک جزیره زندگی می کنیم کم کم . اینتر نت ملی هم می شود مزید بر علت تا تمام مشروب های دنیا بشود آب گیلاس ! باز آن همه مردم مسلمان دنیا فرصت یافتند خوب یا بد بر علیه عکس ها بر آشوبند . این ها که حتی نمی خواهند باور کنند باید توی این دنیا جواب گوی خیلی چیزها باشند .
Again, if someone says something to me with the purpose of offending me, the most childish reaction that I can resort to is to show him that he’s succeeded in pissing me off.
۲. The issue of “towhin” doesn’t start or end with these “blasphemous” cartoons. In post-revolutionary Iran youth and women were harassed with the excuse of offending the martyrs’ blood by their un-Islamic appearances. “Being offended” can indeed be used as a lever to curb your rights and freedoms.
۳. One way to react to such “towhin”s is to return the “favor”: Offend them back! (mobaahele!!) Then if they don’t get offended no matter how hard you try, don’t get mad or violent. Learn from them!
۴. What many of us fail to understand is the following: There is NO automatic link between “getting offended” and violent action (the kind that led to the murder of Van Gogh). In other words, your having the right to feel offended, does NOT give you the right to break the law.
۵. On Power. If Europe can humiliate us by a dozen cartoons, it’s not their fault. It is our own ridiculously high “tahrik-paziri” that makes it possile for them to flex their muscles. Try to retaliate by running some cartoons in your periodicals, and you will see
اول نگاهی به این کارتونhttp://www.techtonian.com/?p=23 بیندازید و بعد دوباره نگاهی به کاریکاتورها و بعد کل قضایا را یکبار دیگر مرور کنید.
دوستان مسلمان، اگر شما به مسلمانان نه به عنوان پیروان دین و شریعت و ایدئولوژی، بلکه به عنوان انسان هایی واقعی و زمینی،اقلیتی در جامعه اروپا و آمریکا و جمعیتی در آسیا و شمال آفریقا نگاه می کنید، خوب این انسانها دارای حقوقی هستند و شایسته احترامی.
ولی احترام به عقیده(که می توانید دین بنامیدش)چه اصالتی دارد؟ چرا باید به موهوماتی با هر نام احترام بگذاریم که که برای ما(شاید روزنامه نگاران اروپایی هم) معنایی ندارد؟ این ترس و لرز موهوم و تقدس خون آلود اسلام _ نه به عنوان شناسه و قسمتی از هویت بخشی از جمعیت جهان _ که واقعیت هایی تاریخی و سلسله عقاید و جهانبینی و تعالیم واخلاق،از کجا ریشه میگیرد که باید به آن احترام گذاشت. دوستان مسلمان دین برای انسان است و نه انسان برای دین، و هیج عقیده و باوری از انتقاد و پرسش و هزل(به ویژه هزل و ریشخند) در امان نبوده و نیست .حالا دوباره نگاهی به آن کارتون بیندازید و نگاهی به کاریکاتورها( راستی چقدر بد کشیده شده اند!!)
چیزی که مشخصه اینه که هدف ایران بوده نه اسلام
با سلام٠ این حرفها براى این است که شما به خوبى کشورهاى اروپایى را نمى شناسید٠ بسیارى از این حرکات قبل از آنکه ایدئولوژیک و جهانى باشد سیاستهای داخلى احزاب ضد خارجى است ٠ آزردن خاطر مسلمانان هدف اصلى نیست بلکه وادار کردن عده ای به نام مسلمان به عکس العمل است٠ نتیجه اینکه در پى عربده کشى و آتش زدنها تعداد زیادى از آرا که وحشتزده مى شوند به نفع این احزاب تغییر مى کند. اکثریت مسلمانان در این کشورها با اینکه حتمآ از دیدن این تصاویر آزرده مى شوند ولى در عین حال پاسیو هستند . در حالى که گروهى سازمان یافته که در مواردى حتى از محافل ضد خارجى تغذیه مى شوند کار خود را بلدند. شما براى یک پاسخ ساده دست به دامان روشنفکران مذهبى نشوید ٠ پاسخ این است که قبل از آنکه کسى را به جرم کشیدن کاریکاتور لایق مرگ بدانیم توجه کنیم که دشمن واقعى در لباس دوست نام مسلمان را به لجن کشیده است. چه شما بخواهید و نخواهید آنها هستندکه نمایندگى مسلمانان را در ذهن مردم کسب مى کنند و عنصر روشنفکر مسلمان غایب است.