من درست متوجه نشدم که این جوانها با رفسنجانی عکس انداخته اند یا رفسنجانی با آنها عکس انداخته است! ولی هر چه باشد عکس بی نظیری است: اولین عکس در عمر انقلاب که یکی از رهبران انقلاب در میان دو جوان عکس می گیرد که یکی دختری است با حجابی که هر جای رسمی دیگر به او گیر می دهند و پسری با آستین کوتاه و شلوار جین. یادم افتاد که در یکی از مجلس های سابق اعتبار یک نماینده به خاطر عکس انداختن با شلوار جین به خطر افتاده بود. ولی این عکس پیام دیگری منتقل می کند. بنازم به نیاز انتخاباتی!
خدایی که انسان را ویران می کند خدای ما نیست
اتین ژیلسون (۱۹۷۸–۱۸۸۴)، فیلسوف توماسی و مورخ برجستۀ فلسفه قرون وسطی، کتابی دارد به نام تحقیقی در نقش تفکر قرون وسطی در شکلگیری نظام دکارتی (۱۹۳۰) که ترجمۀ فارسی آن با عنوان نقد تفکر فلسفی غرب (ترجمۀ احمد احمدی، تهران: حکمت، ۱۳۶۰) منتشر شده است و به چاپهای متعدد نیز رسیده است. این کتاب تحلیل درخشانی است از الهیات و فلسفۀ قرون وسطی که فلسفۀ دکارت از آن بیرون آمد. این کتاب را در هنگام دانشجویی بسیار دوست داشتم و چندبار خواندم، تا جایی که تأثیری بسیار ماندگار در ذهنم گذاشت.
تا جایی که به خاطر دارم (اکنون کتاب را در پیش رو ندارم) یکی از نکتههای آموزندهای که ژیلسون در آنجا مطرح میکند این است که تحقیر عقل و دستاوردهای انسانی (از جمله فلسفه و دیگر علوم عقلی و انسانی در قرون وسطی) به نام «الهیات» و «علوم دینی» و برتری دادن آنچه به اصطلاح «الهی» است بر آنچه «انسانی» است تا بدانجا پیش رفت که دست آخر نه تنها خود «انسان» بلکه تمامی آفرینش خدا، یعنی طبیعت، هم خوار و ذلیل شد.
بدین ترتیب، به گفتۀ ژیلسون، جهان به ویرانهای تبدیل شد که «خدا» یگانه موجود آن بود و البته موجودی ناشناختنی و بسیار پرهیبت. اما پرسشی که بعد پیش آمد این بود، این خدای ویرانهها و موجودات حقیر و زبون دیگر چه جای پرستیدن داشت؟ مگر نه اینکه خدا را باید برای آفرینش زیباییها و دانشها و تواناییها ستود و نه زشتیها و جهالتها و ناتوانیها؟ کدام انسان است که بتواند چنین جهانی را تحمل کند؟ و کدام بشری است که بتواند خدایی را بپرستد که چنین آفریدههای بیارزشی دارد؟
اینجاست که ژیلسون هم مانند مارکس و نیچه مدعی میشود که میباید بذر بسیاری از شورشها علیه اندیشۀ دینی را در میان برخی «اصحاب کلیسا» جست که با نگرشهای احمقانهشان به جای بالا بردن خدا او را پایین آوردند (و البته او مدعی است که برخی از آنان زیر تأثیر محمد غزالی مسلمان بودند)، چون بر این گمان بودند که برای «بالا بردن» او باید «مخلوقاتش» را پایین آورد.
اما چگونه میتوان خدا را با پایین آوردن آفریدههایش «بالا» برد، اگر خدایی خداست باید آفریدههایش هم همانقدر ارزشمند باشند، چه چیزی جز عظمت جهان و مخلوقاتی که گویای قدرت خدا در آفرینش است میتواند ما را به پرستش و ستایش او وادارد؟ پس باید به خاطر خداهم که شده به مخلوقاتش احترام بگذاریم. بنابراین، همانطور که مایستر اکهارت یا آکوئیناس گفت: «هر آنچه انسانی است خدایی است و هر آنچه خدایی است انسانی است»، یا به تعبیر شیخ محمود شبستری خودمان در گلشن راز: «جهان انسان شد و انسان جهانی/ از این پاکیزهتر نبود بیانی».
برگرفته از: فل سفه؛ برای خواندن متن کامل کلیک کنید
برای جامعه ای مثل ایران این بیشتر از این که نیاز انتخاباتی باشه دقیقا به پا ایستادن خوک ها و سیگار برگ کشیدنشونه ..بنازم به ارول و کتابش
سلام دوست گرامی و ارجمند /از نکته سنجی شما لذت بردم این عکس را ندیده بودم.برایم جالب بود ولی تعجب نداشت.وقتی قافیه تنگ آید و چیزی در دست نداشته باشند که عملکرد خود را در طی این چندین سال توجیه کنند همین می شود که می بینیم (تظاهر کردن) . مثل فائزه هاشمی برای انتخابات مجلس که با عکس دوچرخه سواری در روزنامه ها توانست بالاترین رای انتخابات مجلس را به خودش اختصاص بدهد حالا هم نوبت پدر است.ولی تجربه مردم چه جوابی برای آن دارد؟
سلام نمی دونم چه جوری به اینجا پرتاب شدم ولی از این پرتاب خوشحالم.. از مطالبت خوشم اومد .. موفق باشی هموطن من.. چند تا از مطالبتون رو برای دوستام هم فرستادم که بخونند
هر چیز جدیدی از این باغ سیاست می بینم صد بار میگم روحت شاد ارول
دیدن این عکس برای من هم خیلی جالب بود، اما می شود نگاهی – البته شاید خوشبینانه – نیز به آن داشت و آن را نوعی اعراض رسمی از حرکت های افراطی گذشته دانست. آن هم از سوی کسی که خواه ناخواه از پایه های انقلاب محسوب می شود وبه رغم آن که خود – تحت افکار خاص صنفی و شرایط پس از انقلاب – مسبب برخی تندرویها بوده، امروز در جامعه ایران – درست یا نادرست – به نوعی نقطه امیدی تصور می شود که می تواند به خاطر قدرت و جایگاهی که دارد در ایجاد تغییر و اصلاح امور نقش ایفا کند.
امروز برای مردم وجود یک قدرت واقعی که بتواند در برابر قدرت مطلقه و نظام ملوک الطوایفی فعلی بایستد و احتمالا – با دگردیسی سیاسی – به حقوق مردم معترف باشد و گام به گام با خواستهای مردم راه بیاید و راه بگشاید… به اشخاصی که عملات قدرتی برای تغییر ندارند ترجیح دارد. به قول دکتر توکلی دیر رسیدن مسافران قطار سیاست (یعنی مردم) به مقصد بهتر از بیراهه رفقتن آن و هرگز نرسیدن است.
بعضی وقتها ژست بعضی آدمها چقدر نچسبه… آخه هاشمی چه حرف جوون پسندانه ای تا به حال زده که حالا اومده با اونها گفتگوی “صمیمانه” انجام میده و عکس یادگاری میگیره؟ آخه تا کی قراره مردم خر فرض بشن؟ ها؟
شاید با دیدن این عکس بخندیم و یا عصبانی بشویم . و یا فکر کنیم که این یک تقلب است و آقای هاشمی اصلا” به چیزی که تظاهر می کند اعتقادی ندارد . مهم نیست که ما این وضعیت ها را ببینیم و راجع به آنها حرف بزنیم ویا انتقاد کنیم . این آقایان خیلی بهتر از ما جامعه و مردم را می شناسند و می دانند همین رفتارهایی که ما می گوییم مردم فریب را باید انجام دهند زیرا واقعا” می تواند مردم را فریب دهد و آنها را به این سمت بکشد که بله آقای رفسنجانی دچار دگردیسی شده است و او اصلا” بنیان گذار دموکراسی در ایران خواهد بود . در انقلاب سال ۵۷ دانستم که اینها بهتر از روشنفکران مردم را می شناسند با حقارت ها و تردیدها و آرزوهایشان آشنا هستند و بهتر از روشنفکران می دانند رگ خواب این مردم کجاست . همه ی این رفتارها مرا نگران می کند نگران ۴ سال آینده که باز چقدر باید منتظر بمانیم و چند دوره دیگر باید بگذرد تا واقعا” ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد!
مهدی جان ببخش که پا برهنه میام وسط بلاگت! اما ببین چه کامنت زیبایی برای نوشته آخر الپر گذاشتن. بخوره و دنده اش کش بیاد تا این همه چرت و پرت ننویسه.
کیکاووس :
آقا جان یک مدتی چیزی ننویس. دنیا که آخر نمیشه. این مزخرفات چیه داری خورد ملت میدی؟ خُب تو بدو برو به معین رأی بده! دیگری هم به رفسنجانی. اون یکی چی میدونم به کی میخواد رأی بده. یک عده ای هم نمی خوان رأی بدن. این چه حرکت زشت و ناپسندی که تاج زاده راه انداخته و شما ها پشتش اوفتادید. «انفعال» و «منفعل» و از این مزخرفات. دارید یواش یواش از این واژه ها فحش و دشنام می سازید. دمکراسی که میگید و میخواین همینه؟ اصلاً آدم بی سواد میدونی در آغاز در آتن دمکراسی به معنای نه گفتن بود و نه آری گفتن. هر حاکمی رو که محبوبیتش بیشتر میشد شهروندان آتن می گفتند این آدم خطرناک است. چرا؟ چون بین مردم و توده ها محبوبیت داره. بهش «نه» می گفتند و بعد هم تبعیدش می کردند. جوان این همه رطب و یابس ننویس برو یه کمی هم مطالعه کن تا وقتی میگی دمکراسی معنای ابتدایی اش رو حداقل بدونی. این همه را از سر خیرخواهی بهت میگم. وگرنه به قول خواجه حافظ: از ما نخورده باشی!
یک کامنت حذف شد: کامنت گذارانی که بی نام و نشان می نویسند و در کامنت خود به دیگران بد و بیراه می گویند و یا این و آن را متهم می کنند انتظار نداشته باشند کامنت آنها باقی بماند. اگر حرف تان حساب است با اسم و رسم بنویسید اولا و ثانیا فقط در باره سیبستان و مطالب آن بد و بیراه بنویسید. اینجا دیوار کوچه و آبریزگاه و ستون برق نیست که رویش ناسزا بنویسید و بروید. بی ملاحظه و فوت وقت حذف خواهید شد!
امروز دیدم بیبیسی هم عکس این دخترخانم را که کنار آقای هاشمی نشسته در مطلبی به عنوان «تلاش برای جذب رأی اولیها» گذاشته، خب کمی بیانصافی است که از دختری با سن پایین (رأى اولی دیگر، بله؟) به صرف زیبایی غیرقابلانکارش به عنوان حربهی تبلیغاتی استفاده کنند، آن هم زمانی که حکومت اسلامی همیشه شیوهی تبلیغات را به عنوان یکی از نقاط ضعف «دموکراسی غربی» نام میبرد که مردمفریب است و دموکراسی را از اصالت و آگاهی تهی میکند. البته احتمال خیلی کمی هم میتوان داد که چیدن بچهها و عکاسیها کاملا اتفاقی بوده باشد، ولی از این آدمهای پراگماتیست دور و بر آقای هاشمی هر کاری که بگویید بر میآید! یک دلیل هدفدار بودن این کار تبلیغاتی این است که به هدف هم خوردهاست: غیر از سایت پربیننده بیبیسی و شما، سایت بازتاب هم این عکسها را به عنوان «عکسهای ویژهی هاشمی» منتشر کرده است! در ضمن اگر این دور و بر سایت ایمیلی از شما پیدا میکردم این نظر را نمینوشتم، میخواستم دعوتتان کنم به خواندن آخرین مطلب وبلاگم.
قربان سلام. با زحمت های ما چی کار میکنید؟ نظر بدهبد ممنون میشوم:
http://bahmankalbasi.blogspot.com/2005/05/blog-post_17.html
گفتن یک خسته نباشید گرم و صمیمانه را واجب دانستم حضرت سیبستان. جدا دست و پنجه تان درد نکند. پس راز سر-به-مهر سفرتان به کانادا این بود!
http://www.bbc.co.uk/persian/news/cluster/2005/05/050511_iranians-in-canada.shtml
کاش لینکش را در سیبستان هم بگذارید!
جناب آقای طهماسبی: “«عادل» از نامهای خداوند نیست”!!!!!
بعضی از آدمهای به ظاهرمذهبی فکر میکنند چنین عکسی اسلام را خدشه دارمیکند اگر کسی ایمانی قوی داشته باشد دچار تزلزل نمیشود .افرطی بودن بیش ازهر چیزدیگری به دین لطمه وارد میکند این افراد اگر فرصت پیدا کنند خودشان دست به هر جنایتی میزنند چون این مسایل براشون عقده شده.