یکی از بهترین کارهای وبلاگی تا اینجا، به دست چند دوست نادیده و نازنین مثل پرستو و سیما انجام شده و آن راه انداختن یک وبلاگ انگلیسی است تا مخاطبان عمدتا آمریکایی را هدف قرار دهد: Iranians for Peace و این هم چند کلمه در باره نوشتن برای این وبلاگ از خورشید خانم:
“اگه شما هم مخالف جنگ هستین لطفا برای این وبلاگ بنویسین. باید به زبان انگلیسی باشه. اگه انگلیسیتون خیلی خوب نیست بنویسین و ادیت می شه نوشته هاتون. اگه هم اصلا انگلیسی بلد نیستین اما حرف مهمی دارین به فارسی کوتاه و ساده بنویسین ترجمه می شه و گذاشته می شه تو این وبلاگ. نوشته هاتون رو به این ایمیل بفرستین:
nowar4iran [at] gmail [.] com
لطفا یک خط هم توضیح آخر نوشتتون درباره خودتون بدین که کسی که مطلبتون رو می خونه بدونه مطلب چه آدمی رو داره می خونه. هدف اینه که نظر آدم های مختلف گذاشته شه.”
خب فکر می کنم کمترین کاری که ما می توانیم بکنیم همانطور که خورشید خانم هم خواسته است لینک دادن به این وبلاگ است و حمایت از آن. تا اینجا این “ایرانیان هوادار صلح” به صورت “زنان ایرانی هوادار صلح” جلوه کرده است تا ببینیم آقایان مربوطه چه می کنند!
هیپوکراسی یا دموکراسی؟ بدون اینکه قصد پیشینی داشته باشم می بینیم اشاره دوم من هم باز به کار یک خانم دیگر ایرانی است. مقاله عالی فریبا امینی را در ایرانیان دات کام خواندم. جان کلامش در دو کلمه است هیپوکراسی یا دموکراسی؟ خانم امینی در این مقاله دولت بوش را به چالش می گیرد که چندان خواهان دموکراسی نیست چرا که هر جا دموکراسی از یک رهبر سیاسی حمایت کرده و او را به قدرت رسانده ولی انتخاب دموکراتیک او مخالف منافع آمریکا بوده از در ناسازگاری با آن در آمده است ( نمونه اخیر آن: ونزوئلا و ماجرای هوگو چاوز). از طرف دیگر این دولت می خواهد حکومت های استبدادی را براندازد اما همزمان رژیم هایی را حمایت می کند که بیرحمی با شهروندان خود را به امری روزمره تبدیل کرده اند. و مثال می دهد:
Pakistan, one of our closest allies in the War on Terror, has implemented some of the most repressive laws in the world in hopes of silencing the voices of dissent. We should not forget that Musharaf, a good friend of this administration, came to power in a military coup not by elections. Similar questions can be raised about Saudi Arabia, Jordan, and Egypt. How does the Bush doctrine apply to these countries
“پاکستان که یکی از نزدیک ترین متحدان ماست در جنگ با ترور سرکوگرانه ترین قوانین دنیا را برای ساکت کردن صدای مخالفان اعمال می کند. نباید فراموش کنیم که مشرف دوست خوب دولت بوش با یک کودتا سر کار آمد نه با انتخابات. پرسش های مشابهی می توان در باره عربستان سعودی، اردن و مصر مطرح کرد. دکترین بوش (در حمایت از آزادی و دموکراسی در جهان) چگونه در باره این کشورها مصداق پیدا می کند؟”
آیا نگرانی ما بی مورد است؟ این از یاداشت های خوب دیگری است که خوانده ام از علی معظمی که در اشاره به آسانگیران می گوید:
“میگویند «برای خودشان هم که شده بالاخره با هم کنار میآیند.» در مقابل من می گویم که از یک طرف متأسفانه نشانههایی دال بر غیر عقلانی شدن فضا و چرخیدن آن به سمت منافع و دیدگاههای فرقهگرایانه افراطی در دو طرف (ایران و آمریکا) کم نیست، از طرف دیگر (این برای من مهمتر است) چه ما که جای نگرانی میبینیم و چه دوستانی که محلی برای نگرانی نمیبینند، شواهد قطعی (به اندازهای که در عرف و معمول سیاست بتوان از قطعیت حرف زد) نداریم. و هر دو طرف گرفتار ابهامی هستیم که بازیگرانِ اصلی به وجود آوردهاند و خودشان هم گرفتارش هستند. حرف من این است که وقتی شواهد کافی برای قضاوت کردن فراهم شود، ممکن
است به کلی برای هر اقدامی دیر باشد.”
تمرین های جنگ با ایران: گزارش مفصلی که جیمز فالوز از نویسندگان ماهنامه آتلانتیک داده است نیز از جمله شواهدی است که بر نگرانی ها صحه می گذارد. این گزارش بیش از ۸۵۰۰ کلمه ای تنها به یک جلسه چندساعته در اتاق جنگی که ماکت یک حمله فرضی به ایران را بررسی می کند می پردازد. نکته جالب تاریخ این گزارش است که به ماه دسامبر یعنی پیش از انتشار مقاله هرش و بحث های اخیر کاندولیزا رایس و سخنرانی بوش در مراسم ادای سوگند بر می گردد. نکته دیگر توجهی است که در این گزارش به نقش اسرائیل می شود. حرفهای دیک چنی را هم به یاد آوریم که همین یکی دو هفته پیش گفت خب اگر ما خویشتنداری کنیم اسرائیل ممکن است نکند و دست به اقدام پیشگیرانه ای علیه ایران بزند و بگذارد که دنیا دردسر عواقب آن را بکشد. بنابرین خطر آمریکا هر آن ممکن است به صورت خطر اسرائیل ترجمه شود. آمریکا ممکن است که نهایتا با یک ایران اتمی کنار بیاید مثل آنکه در مورد پاکستان و هند و حتی کره شمالی می کند اما اسرائیل بی گمان کمتر از آمریکا به چنین کنارآمدنی رضایت می دهد و چون کمتر از آمریکا درگیر الزامات دیپلماتیک جهانی است راحت تر از آمریکا می تواند در باره مقابله با ایران دست به عمل بزند. این سوالی است که جیمز فالوز می گوید قرار شد در آن جلسه کسی مطرح نکند وگرنه وقتی برای کاری دیگر باقی نمی گذاشت.
ماهنامه آتلانتیک البته نقشه های مفصل آماده شده برای این تمرین جنگی را هم روی اینترنت منتشر کرده است و بعضی رفقا آنها را این طرف و آن طرف با ایمیل می فرستند و فکر می کنند لابد دست به نقشه حمله به ایران پیدا کرده اند! ولی پیداست که در آن هیچ چیز سری و پوشیده ای وجود ندارد و فاقد ارزش نظامی واقعی است. من به آن لینک نمی دهم چون باور دارم که به هر حال نوعی جنگ روانی هم این وسط در جریان است تا برخی ذهن های ساده را مرعوب کند. علاقه ای ندارم در این جنگ روانی شرکت کنم. این را هم بگویم که این نوع تمرین ها در همه ارتش های دنیا مرسوم است چه در اتاق جنگ چه در صحرا و دریا. آنچه مهم است این است که این تمرین دشمن فرضی ندارد بلکه مشخصا به نام ایران صورت گرفته است. اما پیداست که جنگ ها نه در اتاق جنگ نظامیان بلکه در اتاق دیپلماسی سیاستمداران رقم می خورد.
چکیده این گزارش به فارسی در سایت ایران امروز منتشر شده است منتها محمدعلی اصفهانی مترجم آن ظاهرا از متن انگلیسی بی خبر بوده یا تنها عربی می دانسته است و آن را بر اساس گزارش “الشرق الاوسط” (۱۱ دسامبر) ترجمه کرده است: آیا ایران هدف بعدی آمریکاست؟ من مراجعه به متن انگلیسی را توصیه می کنم تا اتکا به این ترجمه از ترجمه.
از دیگر مطالب دندانگیری که دیده ام:
مساله اصلی ما چیست؟ جنگ یا سقط جنین؟ امید معماریان
بمب ها دوست و دشمن نمی شناسند، علی اصغر سیدآبادی
سلام. میشود یک وبلاگ گروهی درست کرد و کسانی که در این زمینه تحلیل مینویسند را آنجا دعوت کرد تا بحثها منسجمتر پیش بروند و ضمنا یک آرشیو اینترنتی در این زمینه فراهم شود.
سلام، همه اینکه من با این همه که سرم شلوغه برای این موضوع وقت گذاشتم واسه اینه که فکر می کنم در مرحله تصمیم گیری هستند و میشه رو تصمیمشون تاثیر گذاشت. یک عده این قضیه رو جدی نگرفتند. فکر کنم لازم باشه یک مقدار هم رو این بحث کرد. من یک چیزی هول هولکی نوشتم ولی شاید بد نباشه یک نگاهی بهش بیندازید
Dear Sibestan, in scale of one to 100 I am positivly
sure 98 % USA will not attack Iran even by Strike other wise Invasion is impossible,Why!? just look
the 50/50 devision in USA over Irak one example and finish my comment,I was watching all polls about Irak war befor invasion especially CNN/Galop
poll mostlly 70 % were for Irak invasion but CNN
had over 80 % in every quick polls,about Iran
few times CNN had tried but unblieveably Viewers
with 75 % !!!said No No No war against Iran,I think
that would tell you American are not ready yet at least Bush era.
Aziz Sibestan !!!agar key board farsi dashtam ke
be farsi minoveshtam va ba englissieh badam shoma ra azordeh khater nemikardam. zemnan man az
tabagheh kam savad Iran moghim Canada hastam
va daneshgahi naboodam,chekonam behnoud az
site shoma tarif kard va man ham amadam,shayad
ba englissieh kharabam behtar bashad az
shoma khoda hafezi konam.bar gharar bashid
صفری عزیز،
از من رنجیده خاطر نباشید. زبان خیلی نازکی ها دارد. وقتی شما به فارسی می نویسید من تمام نازکی های آن را می فهمم اما وقتی به انگلیسی شکسته بنویسید نمی دانم دارید جدی حرف می زنید یا طعنه می زنید یا چه. کابردهای واژگانی شما را طور دیگری می فهمم چون معیار را زبان روزمره انگلیسی می گیرم. ضمن آنکه معنای آن را هم به دلیل به هم ریختگی عبارات و خروج از هنجارهای آن نمی گیرم. پس حجاب های مختلف باعث می شود زبانی که قرار است اسباب تفاهم و گفتگو باشد مانع تفاهم شود و گفتگو را غیرممکن کند. درخواست من مثل این است که موج صدای شما از رادیویی می آید که پر از پارازیت است و من فقط می گویم صدایتان صاف نمی رسد. این نباید شما را آزرده کند. تمام این وبلاگ نویسی ها برای ایجاد ارتباط و انتقال پیام است. زبان را باید با آن متناسب کرد. همه سخن این است.
دوست عزیز از نظر شما در مورد جامعه مجازی و واقعی متشکرم مطلب جدیدی هم در این مورد نوشته ام که محتاج نظر شماست
خوندم و کامروا شدم … نظرم رو هم همونجا دادم … از آشنایی با شما هم خوشحالم … موفق هم باشین … (چیزی که از قلم ننداختم؟!)