چند روزی است در بخش موضوعات سیبستان نوشته های مربوط به احتمال درگیری میان آمریکا و ایران را جدا کرده ام: ما و آمریکا. امروز که نوشته درخشان حامد قدوسی را با عنوان “سایه جنگ را دور کنیم” خواندم فکر کردم کار بهتر آن است که در سیبستان قلمدون ویژه ای برای این بحث راه بیندازم و مرتب با مقالات و یادداشت های دیگران تازه و به-روزش کنم. این بی هیچ تردید مهمترین مساله امروز و آینده نزدیک ماست. فعلا بخشی از یادداشت بلند حامد را می گذارم و همه یادداشت کوتاه علی معظمی را و بتدریج این قلمدونی را تکمیل می کنم و با نوشته های دوستان دیده و نادیده روزآمد. اگر مطلب دندانگیری می بیند و می خوانید خبری هم به من بدهید یا آن را در وبلاگ خود بگذارید و لینک آن را در پای این یادداشت؛ یا ای میل کنید به: mehdijami@hotmail.com
ما دل خوشی از این حکومت نداریم ولی باید سایه جنگ را دور کنیم – حامد قدوسی:
اول از همه بگویم که خیلیهای ما از این حکومت دلخوشی نداریم. یکی از دست جوانک بسیجی کتک خورده و تحقیر شده، آندیگری از گزینش دانشگاه و اداره رد شده، آزادیهای انسانی روزمره تکتکمان پایمال شده، روزنامههای مورد علاقهمان را توقیف کردهاند و سایتها را بستهاند و آدمها را ممنوعالسخن کردهاند و بیشتر از همه، اینکه خیلیهایمان از بی تدبیری هایی که بر این کشور حکم میراند به نهایت کلافهگی رسیدهایم. اینها را میدانم و فکر کنم کمتر کسی دلش برای حفظ این نظام بسوزد ولی این دلیل نمیشود که فراموش کنیم که در جنگی که یک طرفش این حکومت است ما هم ممکن است همه چیزهایی که در آن خاک به آن دلبستگی داریم را به یکباره از دست بدهیم. این جنگ ماجرایی جدی است. دو طرف جنگ مصممند. یک طرف به کشندهترین سلاحها و حرفهای ترین شیوههای جنگیدن مجهز است و تاریخ میگوید چیزی را جلودار خود برای کسب پیروزی نمیداند و طرف دیگر سالها است که در پی چنین فرصتی میگردد، به عقایدش سخت ایمان دارد و دلش به سلاحهایی خوش است که ظرف این سالها ساخته و خریده است. این جنگ ویرانگر خواهد بود، طول خواهد کشید، هزاران هزار قربانی خواهد گرفت و همه چیز را در خود خواهد بلعید. از آنهایی که خاطره شروع جنگ را در خرمشهر و آبادان لمس کردهاند بپرسید تا بتوانید تصور کنید چه بر سر شهرها خواهد آمد. در جنگ بین دو طرف ما قربانی خواهیم شد.
بشارت بوش برای بمباران ایران، ماموریتی از جانب مسیح – علی معظمی:
بعد از اتفاقاتی که رفتنِ همسایهمان یکی از آنها بود هنوز قصد نوشتن نداشتم.
اما از بعضی چیزها نمیتوان گذشت. بعداً شاید بیشتر گفتم اما عجالتاً آنچه مرا برانگیخته را بخوانید؛
مجله فرانتپیج چند روز پیش خبر داد که میلیونها نفر در سراسر ایران با شادمانی از سخنرانی “پرزیدنت بوش” (درباره آزاد کردن ما!) استقبال کردند. منبعش را هم خوب است ببینید.
یا ما نمیدانیم ایران کجاست یا این سرورانِ آزادیبخش مانند همیشه حدی برای وقاحت نمیشناسند. و مگر حد هم دارد؟ لحنش را ببینید؛ برایتان آشنا نیست؟ مثل لحن “مبشرانه” بعضیها نیست؟
فرقش فقط این است که این بار مبشر ما پرزیدنتی است که تا از عرقخوری و سگمستی توبه کرده فهمیده که از طرف خدا مأموریت دارد!
مأموریتی برای بمبارانِ دنیا.
ما می توانیم خطر جنگ را پس بزنیم
این هم یک پتیشن تازه اینترنتی به همت سعید حاتمی و شهلا نویسنده وبلاگ الهه مهر. من هم آن را امضا کرده ام با اینکه معمولا در این نوع کارها دخالت نمی کنم اما در حال حاضر فکر می کنم از هر راهی که دوستداران صلح برای ایران پیشنهاد می کنند باید حمایت کرد. پتیشن های دیگری اگر هست یا نوشته می شود سیبستان را بی خبر نگذارید. این هم پتیشن قبلی که خطاب به سازمان ملل است: No War in Iran
نمی توان کار را به سرنوشت واگذار کرد – کورش علیانی:
کورش علیانی هم نگاهی دارد فشرده به خبرها و وبلاگ ها: عبارت attack on Iran را می دهم که گوگل نیوز جست و جو کند. این خبرها را ردیف می کند:
ژنرال اسرائیلی گفت شاید ایالات متحد به ایران حمله کند. پروفاؤند پیجز (انگلیس)
وزیر دفاع اسرائیل هشدار داد ایران به توان هستهای نزدیک است. ایندیپندنت
اسرائیل حمله به ایران را نامحتمل ندانست. سیدنی مرنینگ هرالد
بیم حملهی ایالات متحد به ایران فزونی میگیرد. نیو ساینتیست
حملهی ایالات متحد به ایران در سال ۲۰۰۷ ایج (استرالیا)
بلر: ایالات متحد نقشهای برای حمله به ایران ندارد. تایمز آو ایندیا
جنگ در ایران پاچهی اقتصاد جهانی را خواهد گرفت. ذس ایز لاندن
چنی از حملهی اسرائیل به ایران سخن میگوید. سیدنی مرنینگ هرالد
روزنامهنگاران ایرانی-آمریکایی میگویند حمله به ایران تنها دمکراسی را خفه خواهد کرد. نیو کلیفرنیا میدیا
اتحادیهی اروپا تهدید ایالات متحد دربارهی حمله به ایران را بیاهمیت شمرد. گلف دیلی نیوز
بریتانیا طرحی در مقابله با حمله به ایران تهیه میکند. خلیج تایمز
چنی: لجام زدن به ایران راس سیاههی کارهایی است که میکنیم. سیدنی مرنینگ هرالد
بسا حملهی ایالات متحد به ایران خطایی بزرگ باشد. گلف دیلی نیوز
ایالات متحد حمله به ایران را میسنجد. میل اند گاردین آنلاین (آفریقای جنوبی)
کورش سپس مروری دارد بر نوشته های وبلاگی مجید زهری، سیبستان، ملکوت، حمیرا طاری، جهانگیر، نیک آهنگ کوثر، علی معظمی، حامد قدوسی و الهه مهر و نتیجه می گیرد که وقتش است که هر کس تصمیم اش را بگیرد نمی شود کار را به سرنوشت واگذار کرد.
آخرین خبر: قبل از اینکه بروم بخوابم این لینک تازه را هم بگذارم:
در تماس باشیم: متن نامه کورش علیانی که به رفقا نوشته بود برای اینکه کاری بکنیم حالا به لطف جهانشاه جاوید در سایت ایرانیان قرار گرفته است. اینطوری صدای کورش حالا به همه کسانی که باید برسد می رسد. یک دست مریزاد به جهانشاه!
آقای جامی عزیز:
ضمن اینکه مطلب آقای قدوسی در نظرم متین و منطقی آمد اما میخواستم بگویم اگر با کتک خوردن از بسیجی و رد شدن در گزینش اداره و دانشگاه، آزادی های روزمره مان از بین میرود بدلیل آنست که آزادی در وجودمان نهادینه نیست! وگرنه قاضی مرتضوی با آن دستگاه مخوفش نتوانست آزادی را از زهرا کاظمی بگیرد، هر چند که جانش را گرفت. اما قضیه اینست که اگر زمانی مردم نتوانند در مقابل دیکتاتور زور گو آزادی خود را خود تثبیت کنند خواسته یا ناخواسته برای رسیدن به آزادی به نحو دیگر هزینه آن را خواهند پرداخت، اما بزرگترین امیدمان اینست که این هزینه به سبک افغانستان و عراق نباشد که بسی اسفناک و دردناکتر خواهد بود، در حقیقت در آن زمان هم چوب را خورده ایم و هم پیاز را.
سلام
سیستان جان کار خوبی را در پیش گرفتی ، ادامه بده ،اگر کاری هم از دست من بر میآید حتماً میل بزن
در مورد کامنت این آقا شاهین :درست است که کسی نمیتواند آزاذی را از انسان بگیرد اما آزادی حق انسان است نباید برای آن بجنگد
سلام فقط می توانم بگویم که درود بر تو ای شیر مرد ایرانی فعلا تا درودی دیگر بدرود و به امید ایرانی آزاد برای ایرانیان
Dear Editor Salam
Senator Kenedy yesterday said,Mr.Bush take your
pride !!!(Swallow!!) and widraw solders from Irak
because now USA is part of Problem not Solution!!
I think 53% as CNN/Galup poll say this war was mistake it shrill Bush cabinet,they really are looking with this Ellection to scape from Irak,And…
Iranian opponents and some who have heart with Iran are thinking Oooh yes tomorrow Bush will attack Iran!??if you see..
UN agree with USA for Sanction,then Iran went to
far and started fighting with USA in East or West
then Situation got worst,You will see Raffsanjani
like Ghazafi will signe a Peace threaty with UN not
USA so every thing will get back to Normal
آن نوشتهای که از آن نقل قول کردهاید و ابراز این خوشحالی که حالا «صدایش به همه کسانی که باید برسد می رسد»، به نظر میآید بیش از آنکه قصد مخالفت با جنگ داشته باشد، خواسته است مخالفان عقیدتی خودش را بکوبد! حقلهی اندک رفقایش هم با کپیکردن متن او، همین رویه را در پیش گرفتهاند! یعنی در واقع، یک حرکت پوششی را سازمان دادهاید: خواستهاید با ایجاد هیجان “ضد جنگ” که لابد شماها پرچمداران آن هستید، هر که با شما نیست یا تا به حال نبوده را در آن سوی خط قرار دهید و جنگطلب معرفی کنید. دست مریزاد! به این میگویند یک فکر بکر: با یک تیر دو نشان زدن!
سلام.
خیلی خوشحالم که می بینم سکوتمون داره شکسته می شه….
یکی از نکاتی که به نظر من می رسه مساله نسل خیلی جوان در ایران است. بچه هایی که هنوز دبیرستانی هستند و مثل ما جنگ رو شخصا تجربه نکرده اند. نسلی که به شدت تحت تاثیر اینترنت و ماهواره است. نسلی که من بیم دارم رویای آمدن امریکا رو در سر داره تا به خیال خودش خوش باشه. نسلی که به شدت از رژیم متنفره. چه کسی با این نسل در ارتباطه؟ پدر و مادرشون؟ جوانهای بزرگتر یا تبلیغات فراگیر؟ ما چه جوری میتونیم رو این نسل تاثیر بذاریم؟
نکته دوم درباره ایرانیان ساکن امریکا است. ممکنه عده زیادی باشند که آرزوشون حمله امریکا به ایران باشه ولی فراموش نکنیم تعداد زیاد ایرانی تحصیل کرده و در حال تحصیل در خیلی از دانشگاهای امریکا. چه کار میشه کرد؟ چه طور میشه صدامون رو به گوش برسونیم؟ چه طور می تونیم حتی از این فرصت برای تغییر در داخل ایران به دست خودمون استفاده کنیم؟
یک ایرانی دانشجو در امریکا
مجید زهری عزیز،
من در خواندن نوشته وبلاگی کورش این برداشت را نداشتم که می خواهد تو را بکوبد. نقل مطالب وبلاگ ها در مورد جنگ احتمالی و در مخالفت با آن هم محدود به این و آن فرد بخصوص نیست و هر کس که نوشته تحلیلی داشته باشد و من با خبر شوم در این یادداشت ها خواهد آمد. آنچه هم که من در باره رسیدن صدای کورش به دیگران گفته ام در اشاره به نامه اوست که خالی از اشاره به فرد خاصی است. جنگ طلب بودن هم حق هر کسی است ولی مخالفت با جنگ هم حق همگانی است. من باز هم ناچارم به این بخش از یادداشت وبلاگی کورش اشاره کنم که قرار نیست مرکزی دور خود ایجاد کنیم. نه من چنین علاقه و جاه طلبی یی دارم و نه دوستانی که تا کنون وارد این بحث شده اند. پس بحث پیشاهنگی هم منتفی است. همین قدر که طرح موضوع کرده باشیم از نظر من به آنچه می خواستیم رسیده ایم.من البته با موافقان جنگ همسو نیستم ولی حق آنها را برای پیگیری خواست و نظر خود محفوظ می دانم. فکر کنم همه ما از این روش دموکراتیک آگاه ایم و به آن ملتزم. در عین حال نباید انتظار داشت که آرای موافقان یا مخالفان با چالش روبرو نشود. گمانم قبول داشته باشی که این چالش مهمترین جنبه این مباحث است. در نهایت بهتر است یک کار فراگیر را که دارای وجهه میهنی است به این تقلیل ندهیم که می خواستند حسن و حسین را بکوبند. با همه احترامی که ضمن اختلاف با شما در این باب دارم در انتشار نامه کورش اصلا یک لحظه هم نام و موضع سرکار به ذهن من خطور نکرد. اصولا من سیاست را بر خلاف رسم معمول ایرانی آیین ضد و بند تلقی نمی کنم که در آن مسیر بکوشم و جبهه گیری بر ضد شما هم کار من نیست و از شان اندیشگی من بدور است. امیدوارم این توضیح روشنگری کرده باشد.
من هم با دوست دانشجویی که در مورد ایرانیان مقیم امریکا نوشته موافقم. باید کاری فرای نوشتن دروبلاگها کرد. شاید تشکیل اءتلافی در سطح دانشگاههای امریکا شروعی باشه برای رساندن صدای ایرانیان ضد جنگ هم به شهروندان امریکایی و هم به جوانان ایرانی که حافظه تاریخی شان تا حدی محدود به سالهای بعد ازجنگ است. می شود در دانشگاه ها از استادانی که در زمینه ایران آگاهی دارند خواست که در این مورد صحبت کنند (به قول اینوری ها “تیچ این”). شاید وقتش است که دانشجویان ایرانی از لاک ناسیونالیستی خود در بیایند( این فقط بر اساس تجربه شخصی است و قصد کلی گرایی ندارم) و با سایر دانشجویان ضد جنگ همراهی کنند. البته می دانم که با وضعیت کنونی و با وجود “پاتریات اکت”، دانشجویانی که با ویزای دانشجویی درس می خوانند نمی توانند و نباید هم موقعیت خود را در خطر بیاندازند. اما خیلی از دانشجوهای ایرانی سیتیزن هستند و امکانش را دارند که سکوت را بشکنند. من معتقدم که این دانشجویان نباید موقعیتی را که دارند دست کم بگیرند. شاید الان زمان آنچه که فوکو آن را “گفتار بی باک” خوانده باشد. با وجود اینترنت هم که امکان همکاری زیاد سخت نیست
مهدی جامی عزیز!
من تصور میکنم همانطور که اعتراض به دخالت نظامی آمریکا قرار نیست به ساختن فضای متمرکزی دور خود بیانجامد، قاعدتاً نحوهی این اعتراض هم میتواند -بر حسب خواست و سلیقه و تعلقات فکری-سیاسی افراد- اختلافهایی داشته باشد. این گمان را دارم که بعضی، یکساننبودن “روش اعتراضی دیگران با خود را” حمل بر طرفداری آنان از جنگ میکنند، یا از روی قصد، چنین القا میکنند. هر چند طریق این افراد ره به جایی نخواهد برد، ولی در کل، همانگونه که به درستی گفتی این یک حرکت ملّی است، بایستی این حسن نیت نیز ایجاد شود که فرای تعلقات سیاسی-ایدئولوژیک، امروز تمامیت ایران مطرح است و اینگونه صفبندی خود خدمتی به ارباب زور است.
من و امثال من، در مقابله با جنگ راه و پیشنهاد خودمان را ارائه میکنیم، دوستان نیز امیدوارم “راه پیشنهاد کنند”، نه اینکه فقط و مرتب راه پیشنهادی دیگران را رد کنند!