بدم می آید تهران را به قول انگلیسی ها سینگل اوت کنم (فارسی اش احتمالا چیزی نزدیک به انگشت نما کردن باید باشد) که چنین و چنان ( ندیده اید یادداشت قبلی را ببینید). این رسم من نیست. پس می گویم که از نظر من مساله آشوب شهری اختصاص به تهران ندارد. نه آلودگی تهران چیز منحصر به فردی است و نه بی نظمی اش. البته تهران پایتخت ایران است و برای ما ایرانی ها بیرون باشیم یا در وطن مهم است و به هر حال هر مملکتی مشکلات خود را دارد و اینکه همان مشکلات جای دیگر هم هست اصلا به معنی کوچک شماری مشکلاتمان و پشت گوش انداختن چاره گری برای آن نیست. اما مهم است که خود را در یک نقشه جهانی تماشا کنیم. این باعث می شود درک بهتری از خود به دست آوریم. اگر این مشکلات در بسیار جاها هست صورت مساله و راه حلش هم کمی تا قسمتی فرق خواهد کرد. این از این. روی دلم مانده بود!
اما من تا پاریس نرفته بودم فکر می کردم پاریسی ها هم همین قدر که لندنی ها مودب و محتاط اند، در رانندگی، به معنای لندنی اش، اروپایی اند. البته از حق نگذریم آلمان هم عالی است. اما انصافا پاریس مرا شوکه کرد. درست مثل تهران عزیز! ما اینجا عادت کرده ایم که خط سفید عابر پیاده حتما و بدون هیچ برو برگردی برای عابر پیاده است. تقریبا محال است که خلافش در لندن و این جزیره بارانی اتفاق بیفتد. من همیشه فکر کرده ام که اینجا پیاده نیست که از اتوموبیل می ترسد بلکه این اتوموبیل ها و راننده ها هستند که از پیاده می ترسند. از بس که محتاط اند. از دور که می بینند آهسته می کنند. حتی وقتی ترافیک باشد روی خط سفید را اشغال نمی کنند. پشت آن می ایستند و همیشه آن خط را برای پیاده باز می گذارند.
پاریس تقریبا کسی برای پیاده احترام قائل نیست. البته شاید به شوری تهران نباشد اما در قیاس با موازین اروپایی یک تهران درست و حسابی است.
نمونه بدتر از آن ایتالیا ست! سری به آرشیو لینکهای سیبستان زدم تا این لینک را از ماه مارس برایتان بازیابی کنم. خودش گویا ست. فقط ترافیک هم نیست. دیگر اخلاقیات اجتماعی جوامعی مثل ایتالیا را هم می توان در آن دید. البته مشکل کلیپ ساز همان است که بیشتر ایرانی ها هم به آن دچارند: فکر کرده است تمام اروپا آرام و بقاعده است و این فقط ایتالیاست که خارج می زند. ما هم فکر می کنیم همه دنیا امن و امان است و در نشاط و رقص و بازی و همه چیز به قرار و قاعده و ما هستیم که غیر آدمیزاد زندگی می کنیم. برای همین همیشه یک جوری حسرت به دل ایم!
کلیپی در باره ایتالیا که هیچ ایرانی نباید از دست بدهد
فکر می کنم در همه مسائل اجتماعی دیگر مان هم خوب است یک ارزیابی از دور و برمان داشته باشیم. یکبار دوست سرشناسی مدام از مشکلات عمومی ایران می گفت که به نظرم می رسید اختصاص به ایران ندارد یا حتی به دلیل یک حکومت مذهبی پدید نیامده است. میان حرفهاش چند بار مثالهای مشابهی از افغانستان و پاکستان و اسرائیل و ترکیه و روسیه و آسیای میانه آوردم. می خواستم بگویم اگر راه حلی جستجو می کنیم باید از فراگیر بودن/ منطقه ای بودن این مسائل چیزی در آن منعکس باشد. بعد از چند بار که توجهش را به چنین مسائلی جلب کردم برگشت به تندی و با لحنی شماتت آمیز گفت من دارم راجع به ایران حرف می زنم به بقیه کشورها چه کار دارم!
Mr. Jami: In Italy or France, does a judge and the security officers rape and then hang a sixteen year old mentally challenged girl and the government does nothing about it also?
kamelan movafegham va baram jalebe ke in dide moteadel ro darid chon aksare irani ha be khsoos oonhai ke kharej az iran hastan kheili yek bo’dy va hamishe narazi hastan ,
یادم هست وقتی بچه بودیم در برنامهی کودک کارتونی بود به اسم بنر. یکی از شخصیتهای دوست داشتنیاش برای من البته همان عمو جغد شاخدار بود. اما یک شخصیت خیلی جالب دیگر هم بود به اسم گوچا. این گوچا یک تیکه کلام داشت و همیشه در همه جا، خواه مربوط خواه نامربوط آن را تکرار میکرد: من مخالفم!!!
داشتم به مجموعهی نظرهای این آقای سهند نگاه میکردم که اخیر در وبلاگ علیرضا دوستدار هم نظرهای مشابهی داده است. گفتم شاید دانستن این خاطرهی کودکان اسباب تفریح شود و آقای گوچا هم یاد بچگیاش بیفتد!!!
به وبم بیاhttp://abiasemani111.persianblog.com/
از وبم دیدن کن شایتم خوست اومه
http://abiasemani111.persianblog.com/
کامنتها همیشه امکان آشنایی ایجاد می کند. سری به وبلاگ سارا زدم. نوشته های کوتاه و ظریفی دارد مثل این یکی: ٭ یک دیواره شکلاتی بین ماست ؛ بین همه ما…نمیدونم چرا همه فکر میکنن این دیوار سنگیه…و ازش هر لحظه ممکنه بیفتی . به جاش باید این دیوار رو گاز زد. کلا همه دیوارها رو باید گاز زد.
خوشحالم با سارا آشنا می شوم. خوشحال می شوم با آدمهایی آشنا شوم که به برداشتن دیوارها فکر می کنند.
Mr. Rahghozar:If you 1: slow down 2: stop and 3: backup, you will see that more than 98% of my comments in this site are positive, because I identified myself with them, well I thought this comparison of Italy with Iranian was sort of irrelevant and could be abused by others. For example by this kind comparison we may justify the executions by saying that after all even USA executes people, so what is the big deal
Mr. Jami does not post his articles to collect “ positive comments”
Mr. Rahghzar: you may want to watch Disney movie “ Peter Pan’ and you may identify yourself with the character which refuses to grow up.
By the way, you had tried to label me a person, who always says, “ I disagree”. I need to say that after all this label is not that bad at all, the way you have thought. To best of my knowledge neither Hitler, Stalin, nor Saddam Hussein and other hundreds of vicious mass murdered had killed even a single person by their own hand. None of them even have dug any mass graves. People with “ yes man” personality had done the dirty jobs for them.. These are the people who never learned to disagree and whenever the times had come up, they are ready to serve their masters.
Mr. Peter pan: you are too young to remember but I do remember— just joking– the mobs in action shouting “ death to Mossadigh”. I could not see any body look like myself but there were thousands looked just like you, with “ yes men “ personality.
PS: If you want to be an attorney to Mr. Alireza Dostdar, you better do your homework. I expect more from a Harvard university student, when it comes in analyzing the issues. Mr. Dostdar had labeled Iranian as a mentally sick (ravani), because some students were upset at president Khatami and that made we Iranian ravani. Mr. Alireza Dostdar just does not understand that vast majority of Iranian trusted Khatami and they voted for him. This was Khatami, which betrayed Iranian and not the other way around. He stole not money but their hope from them which is even worse that blood shedding.
”
آقای جامی چه حظی بردم از کلیپ…. ممنون. اما اگه اشکال نداشته باشه یه چیزی هم در باره آقای سهند بگم …من هم فکر می کنم بیشتر کامنهای ایشان در این بلاگ مثبته….ضمن اینکه کامنتهای ایشون خیلی دقیق و جالبه… فقط بنظر می رسه برخورد ایشون خیلی خیلی جدی باشه….و شاید چون این نگاه کاملا جدی با طبیعت رسانه ای مانند بلا گ همخونی نداره یه کم نگاهشون عبوسانه جلوه می کنه … ارادتمند آقای سهند هم هستیم!