خامنه ای بازنده بزرگ سال ۸۸ بود و تفکر حامی او که تحجر اسلامیون مصباحی باشد و نوچه های آخرالزمانی به همراه او شکست خوردند. باز هم مهم نیست که به ضرب و زور در میدان ماندند. اما افتضاحی که به پا کردند دیدنی بود. این دست و پا زدن رعیت پروران فوق العاده مهم است. گردشی تاریخی است در سده آزادیخواهی در ایران.
در واقع تفکر سلطان-رعیت است که در سال ۸۸ شکسته شد و شکست خورده است و بزودی از میدان هم به در خواهد شد. اسم اعظم همه رفتارهای خامنه ای-احمدی نژادی همین رعیت پروری و مقابله با شهروند و شهروندمداری است. مدل سیاسی بعدی هر چه باشد چه دینی یا غیردینی چه جمهوری یا غیرجمهوری چه متمرکز یا فدرال چه ادامه همین جمهوری یا تاسیس جمهوری دوم آنچه یقینی است این است که دیگر کسی نمی تواند آیین شهروندمداری را زیرپا بگذارد و قانون بنویسد و حکومت کند. سال ۸۸ سال شهروند شدن مردم ایران بود. آنها در یک پروسه دردناک و همزمان پرنشاط از رعیت بودن مردند و در شهروند شدن تولدی دوباره یافتند. این مهمترین دستاورد ما مردم در سال ۸۸ بود.
سال ۸۹ سال خطیر و پرخطری است. خامنه ای و ولایتی ها با بازگشت یک موج بزرگ روبرو هستند که نتوانسته اند مهار کنند و به دلیل آن تغییر استراتژیک در منظر و معنای سیاست در ایران که گفتم نمی توانند هم مهار کنند. آنها به روشهای تاخیری و زمان خریدن هر چه جدی تر رو می آورند اما با پاسخهای سخت تری از سوی شهروندان روبرو خواهند شد. این نظام و این مدل که اینها دنبال آن اند آینده ای ندارد. کاملا بعید است که ولایتی-رعیتی ها تغییر کنند. ناچار تغییر به آنها تحمیل خواهد شد. هم از درون خیمه نظام و هم از بیرون. و شرح این می ماند به بعد.
یادداشت من برای مردمک را در اینجا بخوانید: بازنده بزرگ سال ۸۸
سلام سال نو مبارک باد .من هم با شما کاملا موافق هستم وجالب اینجاست که جناب رهبر متوجه توده مردم نیست ودیر یا زود به این نتیجه خواهند رسید.
در ابتدای خواندن مقاله به شدت متعجب و متوقف شدم از این تعبیر «دوره کرباسچی» که به موازات «دوره خاتمی» آوردهاید، در این جمله:
دوره خاتمی یک مزیت بزرگش شفاف سازی در حوزه سیاسی بود. پیش از آن فقط در دوره کرباسچی تا حدودی اوضاع روشنی گرفته بود و خط ها متمایز شده بود. پس از آن دو دوره، به سال عریانی رسیدیم.
دورهی کرباسچی کی بوده است؟ آیا منظور دادگاه کرباسچی است که در ابتدای دورهی خاتمی بوده؟
—————-
دوره کرباسچی دوره انتشار روزنامه همشهری و آغاز فعالیتهای مدیریت شهری در تهران و دیگر شهرها به تبعیت از تهران است. این دوره مهمی در تجدید هویت طبقه متوسط و ارزشهای شهروندمداری است و برای همین هم با مشت اهنین رعیت پروران روبرو شد. – سیب
توهم است. دوست داشتید کار اصلاح طلبان بود. اما اصلاح طلبان یا زندان بودند یا کاری از دستشان بر نمی امد. میرحسین بود و مردم!
میرحسین اصولکرای اصللاح طلب است و این هم شعاری مثل شعارهای دروغ احمدی نیست.
ما مردم بودیم.جنبش سبز را به نام اصلاح طلب ها ننویسید که هم ستم است و هم تحریف تاریخ.
——————
مساله جنبش سبز را نباید از ۲۲ خرداد به بعد بررسی کرد. این مساله ریشه ۳۱ ساله دارد. کمی فکر کنید به اینکه چرا نظام مقدس همه نخبگان اصلاحات را درست در روز اول گرفت؟ احکام هم به قول بازجوی نبوی از ۱۹ خرداد صادر شده بود. – سیب
نتیجه سیاست اصلاح طلب ها و چپ های کهنه کار نبود.
نتیجه ۲۵ خرداد بود مردم ما، هبستگی شون و “شهروندیشون” رو در آینه خودشون به خودشون نشون داد.
البته اصلاح طلبها بر هدف صبوری کردند و درخت را کاشتند. ولی به نظر من آنچه در ۲۵ خرداد اتفاق افتاد از غالب هر سیاست و برنامه ریزی خارج است. خود اصلاح طلب ها فکر نمی کردند بیشتر از ۵۰۰۰۰ نفر بیایند.
به این در زبان مدرن می گویند رشد غیرخطی، حافظ بهش می گفت فیض روح القدس. من به حافظ بیشتر متمایلم. رندوم که نیست. درخت که می کارید با صبر پاش می شینید، کسی هست که درخت رو به میوه برسونه.
———————————-
اصرار به کوتاه گرفتن تاریح جنبش سبز به ضرر این جنبش است. این روند سالمی نیست. درست این است که بدانیم جنبش از دست کی به دست ما رسید. در تحولات اجتماعی مقدمه تحولات جزو تحولات است. و این یکشبه پدید آمدنی نیست. تاریخی فکر کنید. بعلاوه خاتمی و کروبی و موسوی هر کدام برای خود تاریخی دارند. حتی اگر رهبری این سه تن را هم ببینید نمی توان آن را از ۲۵ خرداد شروع کرد. – سیب