
پرده عریض و بزرگی در مقابل دانشگاه تهران کشیده شده است. معنای آن چیست؟ ظاهرا معنای ساده ای دارد: کسی چیزی نبیند. پرده آنقدر بزرگ است که از قد پلیس ها هم بلندتر است. یعنی پیاده هایی که از مقابل دانشگاه بگذرند قطعا چیزی از پس پرده نمی بینند. مگر پشت آن پرده چه اتفاقی می افتد که کسی نباید ببیند؟
نظام مقدس در روز روشن جلو دیدن ما را سد می کند. واقعیت ها را می پوشاند. نظام عادت و علاقه دارد روی هر چیزی که نمی خواهد دیده شود پرده بکشد. بزرگی این پرده اصرار عجیب و غریب ماموران نظام را می رساند که حتما شما چیزی نبینید. این ابعاد بزرگ نوعی به رخ کشیدن قدرت در پرده نگهداشتن آنها ست. اما همین پرده بخش مضحک رفتار و نگاه نظام را هم نشان می دهد. پرده بزرگ است و عریض است و طولانی است. اما کوتاه است. هر قدر هم بزرگ می بود کوتاه می بود. در واقع پرده بخوبی نشان از بی هنری خود دارد. این پرده قرار است چیزی را بپوشاند. اما نمی تواند همه آن را بپوشاند. این کوتاهی پرده فکر کوتاه بین ماموران و محافظان نظام و حاجبان آن را نشان می دهد. پرده هست چون بفرموده باید عمل کرد. اما ناقص است و کوتاه است و کاری که باید بکند را نمی کند. پس پرده هست تا جوابی برای بالادستی ها باشد که بعله پرده کشیدیم و چنین و چنان کردیم. اما پرده ای که دو قدم آنطرف تر اگر نه ده قدم و پنجاه قدم آنطرفتر را دیگر نمی پوشاند.
پرده می کشند. بسیار خوب. اما چرا از همه سویه های دانشگاه این سو را انتخاب کرده اند و پرده کشیده و گماشته نهاده و هنگ موتورسوار نشانده اند؟ مگر دانشگاه فقط همین ورودی را دارد؟ این که یک سو پرده باشد و سه سوی دیگر پرده نباشد معنایش چیست؟ این ظاهرسازی این نظام است. این علاقه این دانشگاه به سردر اصلی دانشگاه است. این به رخ کشیدن قدرت پلیس نظام درست در کنار نشانه اصلی دانشگاه است. اینکه کارامد است یا نیست درست مثل همان قصه کوتاهی پرده است. اصلا مهم نیست. این نظام همه هستی خود را مدیون تبلیغات است. به همه چیز از منظر تبلیغاتی نگاه می کند. نظام ذهن ساده ای دارد مثل هوادارانش. مهم این است که نشان دهد جلوی دانشگاه تهران را پرده کشیده و قدرت نمایی کرده است. همین.
این نظام کوته بین و ظاهرساز و نهانکار همه آنچه می کند را بر روی همین پرده نقش کرده است. روی پرده عید غدیر خم را تبریک می گوید. یعنی انگار نه انگار که این پرده برای پوشاندن واقعیت دانشگاه در روز ۱۶ آذر است. پرده چنین می نمایاند که اصلا وظیفه اش تبریک گفتن به مردم مسلمان است. پرده در واقع پردگی خود را انکار می کند. نظام مقدس بر واقعیت پرده می کشد اما نمی خواهد به آن اعتراف کند. آن را در پرده دین و تبریک عید می پوشاند. در عین حال ادبیات نظام بر روی پرده نقش بسته است و ولایتمداری یا تمرکز قدرت در رهبر را به رخ دانشجویان می کشد که با قدرت مطلقه او به چالش برخاسته اند. پرده نشانه کامل زوری است که بر زین تزویر سوار است.

اما سود این پرده چیست وقتی که خبر اعتراض های دانشجویی سراسر جهان منتشر می شود؟ این پرده چه چیزی را می پوشاند؟ برای که می پوشاند؟ این پرده همه هنر و توانایی نظام است برای مهار واقعیتهایی که دیگر مهار نمی شوند. ایده پرده و اجرای آن و میزان تاثیر آن همه و همه نشانه های عمده ای از نظام است نظامی که همه توانایی اش همین است و نه بیش. پرده پوشانی هایش نه عیب خودش را می پوشد و نه واقعیت ها را مخفی می کند. اما یک چیز را آشکار می کند. اینکه میزان توانایی عقلی و مدیریتی این نظام چقدر است.
پرده به «عموم مردم ولایتمدار» تبریک می گوید. تا به نحوی طعنه آمیز اقلیت بودن برپاکنندگان خود را بپوشاند. و به نحوی ساده لوحانه کسانی را که پشت این پرده قرار می گیرند اقلیت وانماید. اقلیتی که جزو عموم مردم ولایتمدار نیست. نظام با توهم تکیه به عموم مردم به خود حق می دهد این کسانی را که اقلیت می پندارد خفه کند پنهان کند. اما همزمان بیگانگی خود را با دانشگاه نشان می دهد. دانشگاهی که نتوانسته آن را مهار کند. دانشگاهی که ناچار باید در پرده پوشیده شود.
————
* برای دیدن عکسها در اندازه بزرگ اینجا را ببینید
very well said.
زمانیکه صداها از خارج می آید، به آنها برچسب فراری و ضدانقلاب و غیره می زنند. اینترنت را سانسور می کنند و روی ماهواره پارازیت می اندازند. ولی با صداهایی که از درون می آید چه می توان کرد. سعی می کنند که آنها را با زور خاموش کنند. زمانیکه نتیجه نمی دهد در مقابلشان پرده می کشند تا نامحرمان نبینند. در اینجا ملت ایران و آنهایی که در آنسوی پرده نیستند به مثابه نامحرمانند. آنها پرده می کشند، ولی نگذارید که ما جلوی دیدمان پرده بکشیم و عینک دودی بزنیم. بگذارید واقعیت جامعه مان را قبول کنیم. آن بسیجی که تحقیرش می کنند، جلویش پول پرتاب می کنند و به او «برو گمشو» می گویند هم واقعیت جامعه ایرانیست. او هم با تمام وجود از این رژیم دفاع می کند. اقلاً بگذارید جلوی دید خودمان پرده نکشیم.
سلام می دانم که ارتباط مستقیمی با نوشته شما ندارد . پس لطفاً عذرخواهی مرا بپذیرید .
لطفاً به این لینک مراجعه کنید و بخوانید . انتظارات من از یک دولت سبز آینده :
http://www.parandeazad.blogfa.com/post-566.aspx
تحلیل شما ممکنه درست باشه که حتما بخش هاییش هم هست.اما به نظر من پرده احتمالا برای این منظور طراحی نشده ،بلکه در جایی بوده وپس از مشاهده به نظرشان رسیده که ممکنه به درداین کار بخوره.من فکر نمی کنم اینقدر هم حواس جمع باشند.ولی خوب در ناخودآگاه عوامل دست اندر کار همانی هست که شما می گویید.
نسرین!اتفاقا پرده دقیقا برای پوشاندن سردر دانشگاه و اتفاقات درونش کشیده شده بود…
چرا خانم نسرین…
بنده دانشجوی دانشگاه تهران هستم…
روز ۱۳ آبان، دانشجوها اومده بودن درست سر در دانشگاه، کلی شعار میدادن، انقلاب هم که همیشه شلوغ کلی ماشین و اتوبوس و آدم از اونجا میگذره…تصور بکنید، فقط چند هزار نفر شاهد تجمعات و شعار دادن های بچه ها میتونستن باشن؟
یادمه حتی چند بار این اتوبوسای BRT پر از آدم رد میشد…آدمای داخل اتوبوس برای بچه ها، V نشون میدادن…میدونید توی اون خفقان بیرون چقدر روحیه میداد به مردم؟
بعدا، دستور رسید که برن دو تا اتوبوس بیارن بذارن جلوی سر در دانشگاه که مردم نتونن دانشجوها رو ببینن…دیگه تا عصر اتوبوسا جلوی دانشگاه بود…(من خودمم حتی در دل این هوشمندی رو تحسین کردم)
چون مردم بیرون خیلی تحت تاثیر شعارای دانشجوها قرار میگرفتن…
بعد که ۱۶ آذر اومدم و دیدم…در ِ شرقی، غربی و جنوبی رو همه پرده گذاشتن…فهمیدم از ۱۳ آبان عبرت گرفتن…