دستگاه ولایت می کوشد نشان دهد که تمام تشکیلات اش یک حرف می زند و یک صدا از آنها بیشتر شنیده نمی شود. این صدا صدای حمایت از حکومت دلبخواهی و شخصی آقای خامنه ای است که نه با خواست مردم و نخبگان دین و سیاست مناسبتی دارد و نه حتی با آنچه در قانون اساسی موجود آمده است. این دستگاه اکنون این کوشش یکصدا کردن را به اکمل وجه انجام داده و با بیانیه خبرگان به نهایت رسانده است. همه امیدها را ناامید کرده است و همه هواداران خود را برای مدتی امیدوار کرده است. اما واقعیت جای دیگری است.
اقای خامنه ای درست مانند آخرین امپراتور برتولوچی به شهر ممنوعه ای تسلط دارد که اگر کسی از آن خارج نمی شود کسی به آن داخل هم نمی شود. در این شهر ممنوعه او حاکم مطلق است و از حمایت همه خدم و حشم خود برخوردار. امروز هم آخوندهای درباری همگی از او حمایت کرده اند. او سپاه خود را دارد و صورتی از مجلس و دستگاه قضا که زیر نگین او ست و دولتی که تمام دست نشانده خود او ست. اما این همه دارایی آقای خامنه ای است.
امروز و در پایان این دوره نفسگیر او اجازه می دهد که عکس مشترکی از او و رفسنجانی منتشر شود تا به رخ همه امیدواران خارج از شهر ممنوعه بکشد که این هم از رفسنجانی. امیدتان را قطع کنید. او راست می گوید تمام دستگاه های رسمی زیر نظر او یند و به فرمان او یند و از او اطاعت می کنند. حتی خبرگان که در لفظ و صورت قانون باید ناظر بر رهبر باشد خادم رهبر است. درست. اما بیرون چه خبر است؟
آقا در پایان این نمایش قدرت سه ماهه می فرمایند که خوب است نخبگان سکوت نکنند (+). آقا فکر می کند نخبگان برای چه سکوت کرده اند؟
نخبگان دست نشاندگان آقا و جزو خدم و خشم آقا و اعضای شهر ممنوعه آقا نیستند. آنها با سوی دیگر حصار شهر ممنوعه در تماس اند. آنها می دانند که بخت از آقا برگشته است. آقا چیزی برای سودا کردن ندارد. او مانند هر کس که بخت از او برگشته باشد هر قدم که بر می دارد وضع خرابتر می شود. سخنرانی نماینده اش در سازمان ملل متحد با همه درخواست دوستی ها با کمترین استقبال روبرو شد. همین حرفها که دست دوستی می فشاریم و چنین و چنان اگر سال پیش گفته می شد غوغایی می شد. اما امسال آقا از درون شهر ممنوعه ولایت پیام دوستی می دهد و کسی نمی خرد. آقا در سخنان امروزش از شکوه نمازهای فطر گفته است. اما فراموش کرده است انگار که امسال اولین سالی بود که هیچ کس مطلقا هیچ کس از نخبگان دین که طرف توجه او ست از فطر او استقبال نکرد و شماری که به رودربایستی پشت سر او به نماز ایستادند روزه بودند هنوز. اقا از کدام اجتماع باشکوه فطر سخن می گوید؟ روز یکشنبه یا دوشنبه؟ آقا و افسران جانفدای سپاهی اش مردم را تهدید کردند که روز قدس را سبز نکنند. چه کسی گوش کرد؟ چه شعارهایی دادند؟
اقای خامنه ای بهتر است بیدار شود. پشت دیوارهای بلند شهر ممنوعه اش همه چیز تغییر کرده است.
او از نخبگان می خواهد از برای خدا حرفی بزنند. تقاضای پشتیبانی می کند. اما بهتر است دعا کند ایشان باز هم سکوت کنند. ازیرا که اگر سخن بگویند خوشایند او سخن نخواهند گفت. اگر می خواستند به خوشایند او سخنی بگویند تا امروز گفته بودند. آنها ممکن است در حمایت از او ساکت بوده باشند اما در مخالفت او بسیاری شان ساکت نبوده اند. ممکن است صدای شان از این سوی حصار شهر ممنوعه به آن سو که او نشسته نرسیده باشد. اما اگر قصد تعجیل دارد به دیدن آنچه خداوند برای او اماده کرده است کافی است به بام برآید. یا از روزن حصار به بیرون نظر کند. اگر هنوز چشمی برای دیدن داشته باشد. و پناه بر خدا از عاقبت سوء.
خامنه ای یکی از چرخ دنده های سیستم خودکامه ی فعلی است چنانکه خمینی که از بسیاری از جهات از او برتر بود چنین بود. اگر خاطرات افرادی را که ارتباطی با جمهوری اسلامی داشته اند بررسی کنیم می بینیم خمینی – و به تبع آن خامنه ای – همیشه فرمانده نبوده اند. در خیلی از مواقع تصمیمات را دیگران گرفته اند ولی به آنها نسبت داده اند. البته این از بار مسئولیت آنان کم نمی کند چرا که آنان نهایتن از این تصمیمات باخبر شده اند و مسئولیت آن را به عهده گرفته اند. اساسن سیستمی که در سال ۵۷ قدرت را در ایران به دست گرفت و اکنون نیز بر آن حاکم است یک سیستم قبیله ای است که هر یک از افراد آن در برهه های مختلف بشخصه تصمیم گرفته و عمل کرده اند و هدف تمامی آنها حفظ قبیله بوده است. یکی از برتری های سازمانی آنان نسبت به گروه هایی که سازماندهی مدرن داشته اند هم این ویژگی است.
در سیستم قبیله ای هر عضو قبیله می تواند هر کاری بکند و مورد مواخذه قرار نگیرد چنانکه افراد کاملن شناخته شده در زمان خمینی و حتا در دو سه ماهه ی اخیر هر جنایتی را مرتکب شده اند ولی قبیله با آنان بگونه ای رفتار می کند که انگار هیچ اتفاقی نیافتاده است! اگر فکر کنیم که با تعویض یا حذف کسی مثل خامنه ای قبیله از بین می رود به خطا رفته ایم!
آقای جامی گرامی، پایان متن شما آنجا که نوشته اید:«اگر هنوز چشمی برای دیدن داشته باشد» حکایتی از گلستان را به یادم آورد.همان که میگوید یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب دید. «اگر» ی که گذاشته اید ناظر بر این است که برخلاف مرده ی محمود که جمله وجودش خاک شده بود مگر چشمانش از آنجا که هنوز، آنسوی حیاتش، نگران مُلکش بود، خامنه ای در زنده بودنش چشمانش دیگر خاک شده یا از خاک پُر شده است.
ما جز خدا به پشتیبانی کسی دل نبسته ایم هرکس رفسنجانی باشد یا کسی دیگه اگر در صف ما آمد خودشو نجات داد اگر نیامد باسر در چاه رسوایی این نظام متلاشی نابحق اسلامی سقوط کرد خود آقای موسوی و کروبی عزیز گفتند که از حق خودمان می توانیم بگذریم اما از حق مردم نه مگه خبرگان کی هستند که برای ما تصمیم بگیرند خامنه ای هم هرکی باشه از فرعون که خدا در قران اسمشو نیاورد تا اونو سمبل ضد خدا بدونه که بالاتر نیست که خدا گل کثیف رو به دهنش زد که خفه شو و موسی و قومشو نجات داد بچه ها امیدتون به خدا باشه
علامه حسن زاده آملی در الهی نامه می گوید: الهی عمری گمان می کردیم ما حافظ دین تو ایم. اکنون دانسته ام دین تو حافظ ماست.آیا ولایت فقیه از دین حفاظت می کند؟ آیا دین از ولایت فقیه حفاظت می کند؟
دلخوشیم به حماسه ی سبز.یکی از پاکترین خیزشهای تاریخ. روی پای خودمان ایستاده ایم. تمام افتخارمان به اینست که هیچ قدرتی چه داخلی(سپاه و بسیج و دولت و …..)و چه خارجی پشتیبان ما نیست.
از این زانتیا نگرانم !!!!! –
چند روز پیش در اتوبان قم ، تهران در حرکت بودم که از دور چشمم به کیوسک پلیس و
ماشین زانتیای سفید خورد …
سلام آقای جامی!
این را بخوانید لطفاً :
http://www.balootak.com/2009/09/1422.php
چه کسی باید جواب بدهد؟ یعنی همه آقایان شناخته شده و علاقه مند و صاحب تجربه – و از جمله شما- نباید یک شبکه سبز راه بیندازند در کنار بی بی سی فارسی و وی او ای؟ داشتن یک رسانه برای این مردم خواسته بزرگی است؟ خدا از شما هیچ پیمانی نگرفته؟ امروز روز محافظه کاری و انفعال نیست.
——————–
از تذکرتان ممنون ام. می دانم که تلاش هایی در جریان است. امیدوارم به نتیجه برسد. – سیب
مطالبتون بیشرمانه گستاخانه و بدون رعایت هیچ انصافی
——————-
همین که هنوز درک بیشرمی و بی انصافی در شما هست خوب است چون ممکن است در دادگاهها و سرکوب خیابانی و زندانها و دروغهای شاخدار صدا و سیما و سکوت یا تشویق رهبر و مقامات هم آن را پیدا کنید. – سیب
درخواست یک باج برای ملت: حق انتخاب کردن
آقایان چاره ای ندارند که یک بار و برای همیشه “حق” انتخاب کردن مردم را بپذیرند. اگه تا هزار سال دیگه هم نپذیرند کشور به حالت عادی بر نمیگرده و در مسر طبیعی و فطری رشد و شکوفایی نمی افته. حال برای این منظور، راه حل برد برد هم وجود داره.
بالاخره اگر قرار باشه ولایت فقیه باشه بقیه مراجع هم حق دارن. اجازه بدن هر مرجع یه فقیه “بیطرف” و عادل را به رهبر معرفی کنه و رهبر از میان آن ها ۶ نفر فقیه شورای نگهبان را انتصاب کنه. هم خواست انتخابات آزاد مردم تامین شده، هم رهبر شورای نگهبان را نصب کرده، هم بقیه مراجع احساس نمی کنند به آن ها بی توجهی شده.
باور کنید راه حل به همین سادگیه. منتها توی این مملکت یه عده انگار مغز خر خوردن و نه تنها خنگ بازی در میارن، که دوست دارن یه عمر خودشون رو گول بزنن و بذارن تو مملکت امام زمان هر فساد و تقلبی اتفاق بیفته. چون مجبورن برای حفظ خودشون به یه عده گردن کلفت باج بدن. خب بیایید یه باج کوچک هم به مردم بدهید. بالاخره یه فرمولی برای دادن حق (باج) انتخاب کردن مردم هست. خواهشن آقای هاشمی و دیگر افراد مجمع تشخیص مصلحت، اینو جدی پیگیری کنن.
خدا خیرتان بدهد و بچه هایتان را هم به کهریزک نفرستد. آمین!
دست شما درد نکنه خیلی متن قشنگی نوشتید اینها نظر همه ما سبز دلان سبز پوش هست که امیدواریم به جای سیاهی وسپیدی تاجها سبزی آزادی جانشین شود.
ولی دوستان سبز من یه چیزی رو باید دقت کنیم یه عده ای قصد دارند پیشونی بندهای سبز زمون جنگ رو آروم آروم از پیشونی ها بردارند بعد بگویند ما اونها رو به مچتون بستیم بعد راحتتر اون پیشونی بند هارو از یادمون ببرند.
باید یادمون باشه
باید حواسمون باشه غیر ما هم تو این کشور کسانی هستند که حق انتخاب دارند
مانباید چون خواهان سبزی جامعه هستیم واین خواسته ما حق هم هست همه رو به شکل خودمون ببینیم یعنی نباید فکر کنیم همه نخبگان هم طرف دار ما هستند، پس حالا که سکوت کردند معلومه که مخالف نظام شدند.
باید حواسمون رو جمع کنیم
باید قبول کنیم هنوز مردمی هستند که این نظام رو میخوان
باید قبول کنیم هنوز کسانی هستند که بیست و چند سال به در خونشون زل زدند تا شاید عزیزشون که شهید شده برگرده
بچه ها یه خورده بیشتر فکر کنیم…
تورو خدا تند نریم…