حقیقت آن است که من از بیانیه بورد زمانه انتظار بیشتری داشتم. آنچه بورد زمانه امشب و ۲۴ ساعت پس از تعلیق مدیر زمانه منتشر کرده – و لابد با مطالعه و دقت و رایزنی های متعدد – ناامید کننده است اما در عین حال گویای منش و بینش بورد و طبعا از بسیاری جهات قابل مطالعه. می کوشم چند نکته را از آن میان بازنمایی کنم:
۱ بورد زمانه تمام تلاش خود را کرده است که در بیانیه خود هیچ نامی از مدیر زمانه نیاورد. انگار چنین کسی وجود نداشته است و آن رسانه پویا و به قول بورد «موفق» از اول زیر سایه همین بورد بوده است و به نیابت از این بورد است که آن زمانه زمانه شده است. مدیر شانی ندارد. می آید و می رود. یک روز اسم اش مهدی جامی است و یک روز هم اسم اش زوران جوکانوویج. آنکه هست و پایدار است و مسلط بورد عالی مقام است که همه امور را زیر نگین خود دارد.
۲ بیانیه بورد زمانه در باره دلیل تغییر ساختار و تغییر موقعیت مدیر به سردبیر و ضرورتهای آن هیچ نمی گوید. اصولا دلیلی برای این کار نیاز نیست. بورد تصمیم گرفته است و تصمیم بورد لایتغیر است و بحث ندارد.
۳ بیانیه بورد زمانه سرد و کوتاه و اداری است اما سرشار از تناقض است. نخست به مشکلاتی به صورت مبهم اشاره می کند سپس آن مشکلات را فراموش می کند و زمانه را به عنوان رسانه ای موفق می ستاید. البته با نظام فکری بورد حتما این موفقیت ناشی از وجود بورد بوده است و مدیر نقشی در این موفقیت نداشته است. مدیر اصولا کارگزاری بیش نیست و هر وقت بورد صلاح بداند بدون دلیل هم می تواند او را معلق کند یا کنار بزند. این قدرت بورد است و به کسی جز خود بورد هم پاسخگو نیست.
۴ بیانیه بورد نوعی رسمیت بخشیدن به عمل بورد است. برای ارتباط نیست. چیزی نمی گوید. بشدت محافظه کار است. فرمالیته است. افکار عمومی برایش ارزشی ندارد مگر در همین حد که اعلام کند که چنین شده است و بس. بورد برای مخاطب ارزشی قائل نیست.
۵ بیانیه بورد زمانه بروشنی نشان می دهد که بورد نه زمانه را می شناسد و نه رسانه را و هیچ درک روشنی از رسانه دیجیتال ندارد. آمار بیانیه مخدوش است و نامفهوم است. برای بورد آمار فقط نوعی پز است و زینت مجلس. اینکه این امار دقیقا یعنی چه بی معنا ست. احتمالا یکی از کارمندان مامور تهیه آمار شده است و منشی محترم بورد هم آن را انشا کرده است. بیانیه برایش مهم نیست که ترم های آماری درست به کار رفته باشد: «تارنمای زمانه ماهانه به طور میانگین ۴۴۰۰۰۰۰ صفحه دیده شده داشتهاست. این تعداد کلیک مربوط به ۱۳۵۰۰۰ بازدیدکننده مختلف بودهاست. ماهانه به طور میانگین ۴۵۵۰۰۰ نفر از سایت زمانه بازدید کردهاند.» به این ترتیب کلیک همان صفحه دیده شده است و معلوم نیست چرا ۱۳۵ هزار بازدید کننده به طور میانگین می شوند ۴۵۵ هزار نفر. و بعد اینکه این آمار مربوط به چه زمان و دوره ای است هم البته محلی از اعراب ندارد.
۶ بورد زمانه مجموعه ای از کسانی است که در باره رسانه مدرن عصر دیجیتال درک مبهمی دارند. رسانه را به طور حرفه ای نمی شناسند. اگر هم یکی از ایشان رئیس یک شبکه تلویزیونی است نگاهش بشدت کلاسیک است. رادیوی جدید را به رسمیت نمی شناسد. از ایران تقریبا چیزی نمی داند و فرهنگ ایرانی برایش بیگانه است.
۷ بورد زمانه که مسئول بنیادی است که باید برای دموکراسی بکوشد رفتاری اقتدارگرا دارد. این از سراپای بیانیه اش پیداست. رفتارش در سه هفته گذشته هم همین را موکد می کند. تازه ترین عضو بورد در اولین جلسه رسمی که در آن شرکت داشت وقتی بحثی بر سر رابطه مدیر و بورد پیش امد بی هیچ نگرانی و شرمی با قاطعیت تمام گفت که این رابطه مثل رابطه برده داری است. یعنی به انگلیسی تعبیر slavery را به کار برد. ما هر چه گفتیم شما باید اجرا کنید. ما بر شما مسلط هستیم. بخواهیم می توانیم اتاق تان را زیر و رو کنیم. این روحیه استعماری است. سلطانی هم هست. حضور او در بورد این روحیه خفته را در اعضا هم بیدار کرد.
۸ زمانه شخصیتی لیبرال دارد. بدون لیبرالیسم که من مدافع اصولی آن هستم پلورالیسم که زمانه مدافع آن است امکان ندارد. بورد زمانه از چپ مارکسیستی متاثر است یا از پدرسالاری استعماری. این دو روش فکری با روش زمانه دو مسیر و دو جهان کاملا متفاوت است. زمانه در منگنه این نوع نگاه که نگاهی ماقبل الزمانه است گرفتار بود. بورد پیشین از این بابت بسیار ترقی خواه تر بود و حضور تایس برمن به عنوان رئیس بورد آن را متعادل می ساخت. کسی که هم دنیای مدرن را می شناخت و هم دلبسته دنیای ایرانی و شعر خیام بود. شخصیت شجاع او پشتوانه بزرگی برای حفظ زمانه از فشارهای نهاناشکار بود.
۹ بیانیه بورد می گوید شان مستقل روزنامه نگاران زمانه را محترم می شمارد. اما بکن نکن ها از شب گذشته آغاز شده است. این آغاز یک انحراف بزرگ است. اصولگرایی لجوجانه من – به تعبیر کاوه اسفندیاری – از نگاه بورد نوعی مقاومت ارزیابی می شد. آنها سخت اشتباه می کنند اگر فکر کنند با نبودن من می توانند اصولگرایی زمانه را در پایبندی به آزادی بیان و ژورنالیسم آزاد و مدرن و ترقی خواه و جامع نگر مخدوش کنند. به روشنی باید بگویم که بورد و مدیریت حق هیچگونه دخالت و اعتراضی به کار روزنامه نگاران ازاده زمانه ندارند. آنها بر اساس همان منطق که از من می خواستند در باره نوشته های یکطرفه فولکس کرانت – که فرقی با کیهان نداشت- دم نزنم مبادا که آزادی بیان را مخدوش کنم حق ندارند آزادی بیان سردبیران زمانه را محدود کنند. روشهای مرعوب کننده چپ و مشت آهنین در دستکش مخملین استعماری در زمانه مرده و مطرود است. ما شهروندان درجه دو اروپا نیستیم. ما حقوق خود را بتمامه می شناسیم و بتمامه از آن دفاع خواهیم کرد. نباید انها به این خطا راه بدهند که فکر کنند چون ما ایرانی هستیم درک دموکراتیک ضعیفی داریم و باید ما را در مسیر چپ حزبی یا پدرسالاری استعماری هدایت کرد. زمانه نشانه روشنی است از آفتابی که در دل ایرانی ترقی خواه می تابد و توانسته است برتر از بسیاری از معیارهای رسانه های هدایت شده امکان دموکراسی ایرانی را به نمایش بگذارد. نه به اندیشه های اپوزیسیونی نیاز دارد نه به اندیشه های نو و کهنه استعماری.
فقط می توانم بگویم متاسفم. ماجرا برای من مخاطب با خواندن این بیانیه طور دیگری بود که در وبلاگم نوشتم. اما کوتاه اینکه قابل اعتماد بودن را زیر سوال برده اند . شاد باشید و پیروز
نمیدانم، اما وقتی این بیانیه و این مطلب شما را خواندم، دیدگاهم در مورد زمانه تغییر پیدا کرد!
این زمانه اگر اینگونه بخواهد کارش را ادامه دهد به گذشتنامه تبدیل خواهد شد.
————————-
زمانه به زمانه سازان زنده است نه به بورد. فراموش نکنید بورد می تواند در کار اداره سازمان اخلال کند چنانکه کرده است اما نمی تواند اصول کار زمانه را تغییر دهد. این اصول در دست روزنامه نگاران زمانه است نه هیچکس دیگر. مگر بخواهند همه را اخراج کنند و یک گروه جدید بیاورند. – سیب
سلام. مطلب شما و داریوش و زمانه را خواندم و متاسفم شدم. امید دارم که حرکت ایرانیان ترقی خواه به زمانه محدود نباشد(که به نظرم محدود نخواهد ماند) و راه خود را در کالبدهای متعددی ادامه بدهد. جمله آخرتان هم بسیار به دلم نشست:
“نه به اندیشه های اپوزیسیونی نیاز دارد نه به اندیشه های نو و کهنه استعماری”
سربلند باشی
آقای جامی عزیز
کجا می توان بیانیه ی بورد مربوطه را پیدا کرد؟ شما یک طرفه به آن جواب داده اید ولی ما نمی توانیم دلایل آنها را پیدا کنیم.
من از زمره ی قدردانان حرکتی هستم که شما کردید و موفقیت رادیو را هم وامدار آن می دانم ولی فکر نمی کنم کار درستی باشد الان که از آن می روید با این قدرت زمین خوردن آن را پیش بینی کنید. به نظر من اگر نوشته ی شما سرد و کوتاه و اداری می بود ولی چند تا جمله ی ابطال پذیر درش بود بیشتر به شعور مخاطب احترام می گذاشت.
شما در این بندها فقط اتهام زده اید و برای هیچ کدام دلیلی نیاورده اید. مردم ما هم که پتانسیل ضدیت با خارجی دارند هم به سرعت متاثر می شوند انگار که استعمار نوینی در راه است. شما ده بند اتهام بدون دلیل زده اید و تنها چیزی که از آن بر می آید این است که دل تان پر است و آرزو دارید زمان و زمانه نچرخد وقتی شما آنجا نباشید.
موقعیت حساسی است و رفتار پخته ی شما قضاوت می شود. لطفن به طور دقیق اطلاع رسانی کنید که چه شده است. سرد و کوتاه و اداری.
ارادتمند
نیما
————————–
برادر جان اولا کمی صبر داشته باشید. هر چیز به جای خود. من حرکت ام را بر اساس حرکت طرف مقابل تنظیم می کنم. عجله ای ندارم و اتهامی هم نزده ام. متن شان را اوراق کرده ام. بیانیه را اگر در سایت زمانه ندیده باشید کوتاهی من نیست. ولی لینکی اضافه خواهم کرد. نهایتا و از همه چیز مهمتر من زمین خوردن زمانه را پیش بینی نکرده ام. این تصور از نوشته من کاملا خطا ست. اما نوشته ام که اگر به دخالت در کار ادیتوریال مشغول شوند خطرناک خواهد شد. – سیب
از این شرایط پیش آمده واقعاً متاسفم. به نظرم باید خیلی چیزها به روشنی برای مخاطبین زمانه روشن شود. این کامنتی است که برای بیانیه در سایت زمانه گذاشتم و با اجازه شما اینجا هم تکرارش می کنم:
آیا آن ۴۵۵۰۰۰ نفر این حق را دارند که بدانند اسامی این هیأت محترم مدیره و وابستگی های حزبی شان چیست؟ اصلاً این هیأت مدیره چگونه انتخاب می شوند؟ پارلمان هلند این وسط چه کاره است؟ فکر می کنم این حق خواننده ها و شنوندهای شماست که بدانند روابط و تعامل پارلمان هلند، پرس ناو، و این هیأت مدیره (به صورت مشخص) چگونه است.
جناب سیبدار
برای من یکی که اصلا غیر منتظره نبود.مدتها بود که حضرات مینالیدند که چرا زمانه به اندازه کافی مخالف جمهوری اسلامی نیست.علی الظاهر تعریف عده ای از رسانه آزاد چیزی است شبیه تلویزیون های لس آنجلسی:فحش دادن به علاوه پخش فیلم روابط خصوصی فلان مسئول جمهوری اسلامی و دوباره فحش دادن.
ِشمااون روزی که توی همین صفحه نوشتید “من با تغییرات از پایه مخالفم” حکم اخراج خودتان را امضا کردید.مرد مومن,جامعه ایران “جامعه کلنگی” است.جماعت معتقدند برای ساختن اول باید “کوبید”.
آنچه که شما اسمش را گذاشتید “اندیشه اپوزیسیونی” یا “چپ مارکسیستی” تفکر غالب در جامعه ماست: “باید کوبید تا ساخته شود” نتیجه این فکر هم پیش روی ماست.
به هرحال امیدوارم زمانه پس از شما تبدیل به نسخه ای از تلویزیون های لس آنجلسی نشود.(که احتمالش زیاد است)
اما بعد…(به قول علما)
با پول خیلی کمتر هم می شود کاری کرد.حالا لازم نیست رسانه سمعی-بصری باشد.می توانید یک روزنامه آنلاین را بیاندازید.مطمئن باشید خیلی ها به رایگان وبا کمال افتخار برای روزنامه ای که اسم مهدی جامی رویش باشد مطلب می نویسند.یکی اش خود من.همانطور که قبلا هم برای زمانه به رایگان نوشتم (منتی نیست.افتخار من بوده)مطمئنم خیلی ها مثل من هستند.
وقت را تلف نکنید.گذشته ها گذشته.به فکر روزنامه آنلاین باشید.
(اگر به آدرس ایمیل من نگاه کنید احتمالا نام من را به خاطر خواهید آورد.)
chera in ghadr ehsasi javab midid. az shoma ba’eeded
آقای جامی عزیز پیش از هرسخنی از شما برای کار ارزشمندتان در زمانه سپاسگزاری میکنم. اطمینان دارم صدها بنگاه فرهنگی وجود دارد که شما به دلایلی که بیان کردید حاضر به همکاری با آنها نیستید ولی انصاف است فرصتی که برایتان در زمانه رخ داد را فرصتی گرانبها بشمار آوریم که هر روزنامه نگار و خبرنگاری آرزو دارد و شما هم بسیار خوب از پس کار برآمدید و الگوی شایسته ای برای نشر و رسانه پیش روی دوستداران این حرفه قرار دادید. اطمینان دارم با همتی که از شما دیدیم باز در کاری نو خواهید درخشید. شاد و تندرست باشید.
آقا این لیبرالیسم بالاخره وجود واقعی داره یا حیاتش به خیلی پارامترهای جانبی مرتبطه که وقتی در راستای منافع و سیاست های صاحبان قدرت قرار نداشته باشه یک شبه می ره هوا.
آقای جامی لطفن سفسطه و خلط مبحث نکنید! مسئله استقلال رسانه ای است که با بودجه دولتی و مالیات مردم هلند تأمین می شود و در تئوری باید تریبونی آزاد برای صدای حذف شده و روشنگری علیه سانسور و خفقان باشد. مشکل شما ارتباط و مراوده های علنی و پنهانی تان با دولت جمهوری اسلامی است. شما به عنوان مدیر یک رسانه مستقل می روید قرار و مدارتان را در تعیین سیاست ر سانه تان با وزارت ارشاد و مهره های رژیم می گذارید. شما رسانه خود را تبدیل کردید به تریبون کسانی که در قدرت و در دولت هستند و نقی هم شاید بزنند. رسانه شما به روشنی و با مدارکی موثق در راستای سیاست اصلاح طلبان حکومتی حرکت می کرده، جبهه ای که که تا کنون همه گونه اصولگرا و سانسورچی و سیاست بازی را در خود جا داده است. زمانه حلقه متصل دولت جمهوری اسلامی با چهره هایی از اپوزیسیون اصلاح طلب خارج از ایران شده بود. شما و همکارانتان در شرایطی که خبرنگاران مستقل را با انواع اقدامات مورد تهدید قرار می دهند، به ایران رفت و آمد می کنند و مصونیت دارند. کدام رسانه مستقل ایرانی سراغ دارید که بتواند با آسایش خیال چرخش را در ایران بزند و بعد بیاید در باره ی مصائب ایرانیان زیر حکومت دولتشان بنویسد، در باره ی مصائب تبعیدیان بنویسد؟
مشکل شما چه ربطی دارد به اینکه چپ باشید یا نباشید؟ مسئله این است که یک رسانه ی مستقل نباید تحت نفوذ هیچ دولت و یا حزب سیاسی باشد. صدای آمریکا و رادیو فردا ادعا نکرده اند که تحت نفود هیچ دولتی نیستند. برعکس نام سازمان سیا و یا نهادهای مربوطه شان را هم ذکر می کنند و در همان راستا حرکت می کنند.
اما پرس ناو چنین سیاستی را نباید دنبال کند، حداقل در تئوری باید اینطور باشد.
خلاصه اینکه با رو شدن اسناد و آشکار شدن مراودات و پیوندهای شما با یک دولت سرکوبگر، اگر پرس ناو همچنان سکوت می کرد و وارد عمل نمی شد، کل حیثیت رسانه ای خود را خدشه دار کرده بود.
بنابراین آقای جامی سعی نکنید مسائل را با هم قاطی کنید، مشکل اصلی و بی بروبرگرد شما ادعای استقلال کردن و حرکت در جهت خلاف آن بوده است.
چرا مطلبی که در جواب ابراهیم نبوی نوشته بودید را برداشتید؟
————————-
به درخواست ایشان. – سیب
مهدی جامی را بی انکه نیازی به دفاع داشته باشد دوستر می داریم خو کرده بدین دین ایم که عاقبت درخت دسته تبر است و بس. پس بی هراس تر از انی که ضعف دفاعی را بر خود هموار کنی. کارت از گل در آوردن و به سرازیر انداختن چرخ زمانه بود که در امد و سرازیر شد چه بسیار چرخ های به گل مانده در این سربالایی هاست مانده و به گل نشسته و در ارزوی رسیدن بازویی تا دو باره باز و باز و باز . کردار روزگار !
قربانت
عباث !
ارائه آیتمهایی چون آمار که شما اشاره کردید فقط این نکته را به من یادآوری می کند که با تسلط بورد، زمانه به سختی پیش خواهد رفت.
امیدوارم حرفم غلط باشد و زمانه بدون مهدی جامی هم بتواند به رشدش ادامه بدهد. البته مطمئنم مهدی جامی هم همین را می خواهد!
این بدیهیه که وقتی دولتی یا سیستمی پول می ده واسه یه رسانه توقعات خاص ازش داره! و دیر یا زود هم اون توقعات رو آشکار می کردند.
زمانه دیگر زمانه نیست
رادیو زمانه، با رفتن مهدی جامی، با مشکلاتی روبروست. بدون شک، اساس و محور یک رسانه، فکر و تلاش مدیر آن است و موضع، شخصیت و منش وی تاثیرفراوان درجهت گیری ها و محصول یک رسانه دارد. اینکه گفته شود”رفتن یک فرد نمی تواند تاثیری در عملکردکلی آن داشته باشد” یا شاید “با آمدن چهره جدید، در سیستم اداره، بهبود حاصل می شود”؛ صحیح است اما این نکته که یک ایرانی، با درک ذائقه مخاطبان وپوشش خبرهای مورد علاقه ایشان، به جایگزینی در مقابل رسانه های رسمی و دولتی ایرانی بدل شود و شیوه مستقل و حرفه ای در پیش گیرد، اینها نکات کوچکی نیست و هرکس نمی تواند در پیاده سازی آن توفیق یابد. به خصوص اگر زاده فرنگ باشد و کمتر با مسایل مرتبط با ایران، آشنایی داشته باشد. بدون شک، رادیو زمانه پس از مهدی جامی، نمی تواند بر توفیق و مرتبه گذشته بیافزاید. به عنوان یک مخاطب رادیو زمانه، که هرروز، مطالب، خبرها و یادداشت های آن را دنبال می کنم و یک خواننده مطالب جامی در زمانه و سیبستان، نمی توانم افسوس خود را از تحولات و کشمکش های درون این رسانه پنهان کنم. هرچند، همواره از منتقدان جدی آن بوده و هستم و برخی مسایل و حاشیه های ان برایم لاینحل مانده است. مسایلی که تصور می کنم زمان خوبی برای طرح و پرسش از آنها نیست.
+ نوشته شده در شنبه یازدهم آبان ۱۳۸۷ساعت ۱۲:۴۹ بعد از ظهر توسط مهدی فولادگر
آقای جامی عزیز
ضمن اینکه از این مسئله ای که پیش آمد دوباره تاسف خودم را بیان می کنم؛ امیدوارم که به زودی یک توافقی بین شما و مسئولان بورد و پرس ناو بوجود آید و شما دوباره به زمانه برگردید. زمانه هنوز به شما نیازمند است.
شما در این متن اشاره به „روشهای مرعوب کننده چپ …” کردید. البته من با توجه به شناختی که از شما دارم و با توجه به اینکه مقاله تان را در پاسخ به فولکس کرانت خواندم می دانم که منظورتان چپ های استالینیستی و رادیکال چپ های آنارشیست و …است ولی می خواستم ازتون خواهش کنم که برای اینکه سوتفاهمی بوجود نیایید لطفا خودتون بیشتر توضیح بدید.
ممنون
———————————-
اختر عزیز، برای من چپ و راست اهمیت اصلی ندارد اما روشهای حذف و اقتدارگرایی مهم است. من دوستان چپ زیادی دارم که به آنها احترام می گذارم و در زمانه هم آنها یادداشتهای بسیار نوشته اند. چپ به عنوان اندیشه منظور نیست. منظورم روش حذف مخرب و ضددموکراتیک است که بین شورای نگهبان راستگرا و برخی گروههای چپگرا مشترک است. متاسفانه هلند فضای مسمومی علیه زمانه داشته است که حال به بار نشسته است. تحلیل آن را به وقتی دیگر می گذارم. اما تاکید می کنم که من با صرف اندیشه مارکسیستی مشکلی ندارم و از آن آموخته ام و با اندیشوران و دلبستگان آن دوستی کرده ام. – مهدی
کاری که زمانه و فردا در مخروبه ی فرهنگی ما آغاز کردند آنقدر با ارزش است که هیچ انقلابی با آن برابری نمی کند. حمله به پوسیدگی فرهنگی ایران همان چیزی ست که قبل از هر تغییر سیاسی نیازمند انیم.
می خواهد اصلاح طلبانه باشد (که به خاطر ندارم تبلیغ یا تشویقی در این مورد) می خواهد براندازانه باشد. اصلا مبارزه اصلی با دیکتاتوری اسلامی از مسیر فرهنگ است.
من هم فکر می کنم اگرچه عدم حضور مدیر مطمئنا در حرکت رو به جلوی زمانه خلل ایجاد می کند اما همانطور که خودتان فرمودید زمانه به روزنامه نگارانش زنده است.
سلام
حواندم قضاوت کم و کیف از عهده من خارج است ولی از آشنایی با وبلاگتان خوشحالم
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت
سلام به هر حال خسته نباشید. روز از نو …باید سنگ زیرین اسیا باشی.