متن زیر را فقط به خاطر ثبت در تاریخ اینجا می گذارم تا برای خودم و دوستان ام یادآور این باشد که هستند کسانی که جز دروغ و یاوه نمی پسندند. برای افسانه پسندی و دروغ بافی هم لازم نیست برویم یقه رمال ها و فال بینان و منتشر کنندگان عکس های زن پلنگی را بچسبیم برخی از به اصطلاح درسخوانده ها هزار بار بدترند چرا که امکان دارند سخن راست بگویند اما ترجیح می دهند یاوده گویی کنند و از خود اطلاعات در وکنند (به لهجه مشهور! بخوانید). به این دست افراد باید گفت که در بهترین حالت هیج فرقی با عوام الناس ندارند که همه چیزشان افواهی است گرچه عوام دست کم مراقب اند پیش لوطی معلق نزنند و اینها همان هم نیستند و هر چه به دهان شان بیاید بی پروا می گویند و منتشر می کنند و روی امثال شریعتمداری کیهان را سفید می کنند هر قدر هم سرخ باشند:
مهدى جامى حدود ۱۵ سال پیش از ایران خارج و به کشور انگلیس پناهنده شد. او پس از چند سال به استخدام نیمه وقت بى بى سى در آمد و خبرنگار آنها در گرجستان شد. علت مهم آن هم این بود که جامى همسرى گرجى اختیار کرده بود که همان موجب حضور او را در گرجستان فراهم میکرد و به دلیل تکلم زبان فارسى هر دو ملیت او توانست چند سال خبرنگار بى بى سى در گرجستان باشد که حدود پنج سال پیش به انگلیس باز گشت.
باوجودیکه جامى داراى پناهندگى از انگلیس است اما هیچ شواهدى دال بر فعال سیاسى بودن ایشان وجود ندارد و ایشان هرگز در هیچ شکلى از فعالیت هاى سیاسى فعال نبودند که احتمالا مانند بسیارى از ایرانیان در شرایط خاصى قادر به کسب پناهندگى شد.
سه سال پیش دولت هلند با تخصیص پانزده ملیون یورو در صدد راه اندازى تلویزیون ایرانى در هلند شد که هدف اصلى آن تقویت اصلاح طلبان درون حکومتى و منحرف کردن مبارزات مردم ایران از انقلاب و دگرگونى هاى اساسى بود. بودجه تلویزیون گویا که با طرح و مدیریت شرکت گویا در فرانسه ( صاحبین وب سایت گویا) ، حسین باستانى و رضا علامه زاده و با حمایت فرح کریمى تهیه شده بود در پارلمان هلند مورد تصویب قرار گرفت. پس از چندى و در پى مخالفت کارشناسان هلندى در نهایت تلویزیون گویا متوقف و بودجه آن که با ادغام در بودجه کاخ سفید به چهل و پنج ملیون یورو افزایش پیدا کرده بود در اختیار صاحبان طرح و ایده هایى قرار گرفت که متعهد به پذیرفتن شرایط سیاسى اتحادیه اروپا ، آمریکا و منافع آن در ایران باشند که وزارت امور خارجه هلند مسئولیت اجرایى آن را بر عهده داشت. تعهدات شامل رئوس زیر میباشد:
آنتى کمونیسم و آنتى مجاهد
دورى از هرگونه اشعار و مطالب تحریک آمیزى که منجر به شورش هاى مردمى شود
دورى از هرگونه مفاهیمى که سبب تقویت تفکر انقلاب و سرنگونى در ایران باشد
تقویت روشنفکران دینى و اطلاح طلبان
تبلیغ گذار ارام و مسالمت آمیر بسمت ایجاد دمکراسى در ایران
عدم تبلیغ هرگونه حقوق قومى و ملیتى
و تلاش در جهت استحاله کردن جمهورى اسلامى به سمت قدرت گیرى نیروهاى دمکرات و لیبرال درون ایران
….. …..
بمجرد درز کردن اتفاقى اطلاعات مربوط به این پروژه، شرکاى پروژه در جلسه اى با پلیس امنیت سیاسى هلند و نماینده وزارت خارجه ، به بهانه حفظ امنیت خود و همکارانشان از مقامات مسئول هلندى درخواست کردند که از این پس تمامى اطلاعات مربوط به این پروژه مخفى بماند. این از موارد نادرى بود که دولت هلند حاضر به اختفاى اطلاعات سیاسى خود میشد. بدین شکل شرکاى پروژه نه تنها خود به ابزارى در جهت پیشبرد سیاستهاى استعمارى هلند و آمریکا در قبال تحولات ایران تبدیل شدند، بلکه امروزه عملا از همکاران پلیس امنیتى آن بشمار میروند.
مهدى جامى پس از شروع فعالیت رادیو زمانه و پس از پانزده سال بدون هیچ مشکلى به ایران سفر کرد که گزارش کامل سفرش را در وبلاگ رادیو زمانه منتشر کرد. (کذا در اصل)
پس نوشت:
به قول قدیم رو که نیست سنگ پای قزوین است. می فرمایند که سال گذشته سی سند رو کرده اند در باره چی؟ سیبستان؟ ملکوت؟ نقش امپربالیسم در حلقه ملکوت؟! خلاصه دروغ را فقط با دروغ می توان ادامه داد. برای معرفی لینک آنچه من نوشته ام، در وبلاگ شان می فرمایند:
من و پالتاک: لازم به توضیح است که سایت زیر متعلق به گروه اینترنتى "حلقه ملکوت" که متشکل از تعدادى نویسنده و روشنفکر که همگى هم از کارمندان با حقوق رادیو زمانه هستند میباشد. بازدید کنندگان سایت ما بخوبى بیاد مى اوردند که یکسال پیش و درست در چنین روزهایى بیش از سى مقاله و سند در خصوص پروژه امپریالیستى اروپا و آمریکا نتشر شده بود که گذشته از کم و کاستى هایش اما همگان حداقل به واقعیت هاى پشت پرده این پروژه اشنا شدند . قضاوت با خوانندگان.
کارمندان با حقوق زمانه؟! بعد هم عنوان مطلب را روشنفکران دهاتی نوشته است! رفیق اول حرفهای بالا را ثابت کن بعد یقه امپریالیسم و سند را بچسب. سرکار که نمی توانی یک مشت امور ساده را تحقیق کنی (مثل اینکه من هرگز پناهنده نبوده ام یا زن ام سمرقندی است نه گرجی و کارم در بی بی سی پاره وقت نبوده و پنج سال در گرجستان نبوده ام و الخ) چطور سر از پروژه های امپریالبسم درآورده ای؟
نظرات
نظر
سلام اقای جامی
“مه فشاند نور و سگ عوعو کند”
با این حرف ها کسی قدر کار بزرگی که شما انجام داده و می دهید را فراموش نخواهد کرد هر چند کسانی چنین بپسندند.
“قیمت سنگ نیفزاید و در کم نشود”
(یک نکته با عرض معذرت: “دهاتی” به کسی می گویند که در روستازندگی می کند این کلمه را به ناسزا تبدیل نکنیم.)
———————————
من دهانی نوشته ام به معنای افواهی و کسی که دانش اش از دهان مردم است نه از کتاب و سند. نکند به جای نون ت نوشته ام؟ – سیب
همه اش را مینوشتی عزیز اصل اش فیلتر است!
————————
اون قسمت اش که باید تکذیب می شد همین بود – سیب
عجب! این هم از پس لرزه های آن گزارش هلندی است؟ شاید هم یکی از آن پانزده نفری باشد که رادیوزمانه را دقیق پیگیری می کنند و منبع استناد آن گزارش هلندی بودند! – در اینجاست که باید گفت صد رحمت به کیهان…
من و پالتاک:
آیا شما شهامت خواهید داشت که کلیه نامه ها و مطالب در این مورد را منتشر کنید تا خوانندگان خودشان قضاوت کنند؟
سایت ما تمامّاین نامه ها را دارد و قبلا مفصلا منتشر کرده بود. البته در مورد رادیو زمانه نیست چون آن رادیو و شخص جامّی موضوع مهم ما نیست. بلکه موضوع مهمتر همان نقش اتحادیه اروپا و آمریکا در تقویت یکّی از جناح های ارتجاع رژیم است. در ضمن ما اولین گروهی بودیم که در تمامی جلسات وزارت خوارجه هلند در مورد تلویزیون گویا که بعدا تبدیل به رادیو هایی مانند زمانه شد شرکت داشتیم و گذارش و اسنادش را هم نتشر کرده بودیم.
حالا اکر شجاعت روبرو شدن به واقعیت بدون اینکه به منتقدینتان فحاشی کنید را دارید؟
———————–
رفقای عزیز، اگر شما حرفهایی را که من دروغ دانسته ام ثابت کردید یا از گفتن این دروغها عذرخواهی کردید بعد می رسیم به اینکه ببینیم کدام یک از ما شجاعت داریم یا نداریم. شجاعت روبرو شدن با واقعیت بزرگترین شجاعت است. – سیب
با سلام،
فکر میکنم % بالایی از ما ایرانیان به اصطلاح سیاسی و مبارز خارج از کشور، به قصد پنهان کردن ضعف های خود و حداقل ارضای توهمات سیاسی خود در ۲۸ ساله گذشته، خود را در پس حمله به افراد موفق پنهان میکنیم. بدترین حالت هم که بحث بسیار عامیانه حسادت است.
شما یا موفق هستید یا نیستید!
فردین
———————-
متاسفانه گروههایی از اپوزیسیون ما هم مثل گروههایی از پوزیسیون ما ست و از یک فرهنگ بهره دارد. بنابرین روشهاشان شبیه هم است. – سیب
با سلام
یادداشتى را به نام ” رادیو زمانه و گذشته نه چندان دور ما ” را به شما معرفی میکنیم به ادرس زیر
www.mano-paltalk.net/jeddi13/sar1910.htm
ظبیعتا آنقدر با تعریف ازدّ بیان و عقیده از طروف شما اشنا هستیم که انتظار انعکاس آن را نداشته باشیم. همین که خودتان بخوانید کافّ است
—————-
come onnnnnnn! -Sib
حاج مهدی منم که بار اول اینو خوندم کف کردم. جالب بود که طرف در مقدمه طوری نوشته بود که انگار این خزعبلات نوشته توئه. به نظرم امثال احسان نراقی راست می گن که این ادبیات کیهان امروز فرزند چپ ها و حزب توده دیروزه. تاسف آور اینکه که پس فردا که یک خبرنگار بی طرف، اما سطحی و تنبل ایرانی هم که بخواد راجع به جامی یا زمانه چیزی بنویسه از طریق سرچ، منتقل میشه به همین افسانه ها و باز هم این ها رو بازتولید می کنه.
سلام
من که نفهمیدم با لاخره نویسنده این مطلب کیه؟ و مشکل نویسنده الان چیه؟احساس کردم ایشون ناراحت هستن که چرا آقای جامی به ایران سفرکرده!!
ولی یه جورایی این مطلب بوی حسادت و کینه جویی میداد.
خدا همه ما را به راست هدایت کناد.
درود بر آقای جامی
ما ایرانیها متاسفانه یا کاری نمیکنیم یا درمورد هرکسی یا گروهی که کاری را آغاز میکنیند یا حسادت میکنیم یامتهم میکنیم یا زخم زبون میزنیم یا عیب از اون کار میگیریم(بدون توجه به حقیقت پرفکت نور) یا تملق میگوییم وبندرت نقد درس حسابی میکنیم این در همه زمینه ها ساری و جاریست و جالبه که همه هم میگن میخواهیم نقد سازنده کنیم ولی چون هیشکی هیشکیو قبول نداره همه میگن به من یا ما توجه کنید و هر مزخرفی که گفتیم بعنوان نقد سازنده که بعضا فکتهای آنهم با درو غ و مکر و خاله زنک بازی بافته شده اند گردن نهید. داستان شما و رادیو زمانه و مزخرفاتی که علیه شما نوشته شده هم استثنا نیس . فکر میکنم پاسخ این قبیل گزافه ها در شان شما نیس چون اصلا چه بسا ۹۹ درصد مخاطبان فعلی و آینده شما نه آنها را میشنوند نه وقعی مینهند واینجوری که شما میارید روی بام پهنش میکنید جسارتن مثل تو گه چوب زدن میشه . اصلن بعضی افراد میان الکی برا یه آدم حسابی دروغ میبافن تا او را به جواب وادارن تا خودشون مطرح شوند. تو این دامها نیفتی یه وقت آقای جامی گرامی.خود بهتر از من میدانی که ماه نورافشانی و سگ عوعو کند.
دیگر اینکه چون دهانی از روی خطا و به احتمال ۱۰۲% توسط اکثر خوانندگان در بدو امر دهاتی خوانده میشود وممکن است باعث سوئ تفاهم شود لطفن آنرا به دهن بین یا افواهی یا… تغییر دهید.
دیگر اینکه خواهشمند است درصورت امکان مانند سنوات گذشته وبلاگتان را با مطالب آموزنده ای که همیشه مینویسید زودتر بروز کنید چون بنظر میرسد سیبستان کاملن زمانه ای شده کما اینکه این پستتان هم عمدتن به زمانه ارتباط دارد. با عذر خواهی از اطاله کلام.
سلام مجدد
برادر بالا غیرتن این کامنت مارو خوندی ؟نصف شبی این کک تو تومبونم افتاد که یحتمل نخوندی.خنک آن کس که هر متنی را خواند با دقت خواند .جونه هرمان هسه خوندیش یا نه؟
———————
خواندم اخوی. از لطف تو هم خیلی ممنون ام. مطالب آموزنده هم چشم! ولی اینها که می گویم مگر بداموزی دارد؟! – سیب