من اهل از زیر جواب در رفتن نیستم ولی واقعا بعضی ها را نمی فهمم که همه چیز را عوضی می فهمند! یک از اهالی وبلاگستان چسبیده است به این حرف کهنه که چرا این کار را «داده اند» به فلانی و این فلانی پیرو آل احمد و شریعتی است و چنین و چنان است. من برای اینکه خشت اول کج گذاشته نشده باشد باید به این همسایه وبلاگی بگویم آخر «داده اند» یعنی چه؟ روند انتخاب مدیر برای زمانه هیچ پنهان نبوده است. ایشان هم مثل من می توانسته است برای این کار نامزد شود و روندهای معمول مانند مصاحبه و ارائه طرح و مانند اینها را طی کند چنانکه گویا ۶۰-۷۰ نفر دیگر کرده بوده اند. اینکه بیاییم بگوییم «داده اند» متاسفانه از ذهنیتی خبر می دهد که با ذهنیت اروپایی زمین تا آسمان فاصله دارد.
بخش دوم اعتراض این همسایه نیز حاکی از فوبیای آشنایی است که کورانه با هر چه اندک پیوندی با مذهب دارد می ستیزد. من سر از این دسته بندی ها در نمی آورم. برای من شریعتی و آل احمد همانقدر عزیزند که منتقد آنها داریوش آشوری مثلا. من از آدم لائیکی مثل استاد بزرگ مهرداد بهار همانقدر آموخته ام که از علامه طباطبایی که مظهر ورع و تقوا و خداترسی بود. این حرفها و تقسیم بندی ها واقعا هنوز از عهد جنگ سرد بیرون نیامده اند. ذهنیت های ایدئولوژیک چه دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم دوره شان به سر آمده است، رفقا!
اینکه یک سازمان غیردولتی هلندی برای پروژه اش که چندماه زمین مانده بوده و هیچکدام از دوستان همسایه ما قادر به برداشتن آن از زمین نبوده اند کسی به نام مهدی جامی را انتخاب کند چه چیز عجیب و غریبی دارد که همسایه ما انگشت به دهان مانده است؟ فرق ما این است که اگر همسایه مان انتخاب شده بود جایی برای مهدی جامی ها نداشت ولی مهدی جامی می گوید جا برای هر کس ایده ای تازه دارد هست. چرا به جای اینکه دستی بالا بزنیم و کمکی کنیم چوب برداشته ایم و به سر کسی می کوبیم که دست یاری به سوی ما دراز کرده است؟
زمانه پایگاه فکری مهدی جامی نیست. پایگاه فکر کسانی است که به ساختن یک رسانه مدرن می اندیشند رسانه ای که به آینده می نگرد و آینده را در اختیار شهروند-روزنامه نگار می بیند. مهدی جامی صاحب زمانه نیست. مدیر آن است و شانی بیش از این برای خود قائل نیست که این رسانه به دست بیشترین افراد ساخته شود و با بیشترین افراد مخاطبه برقرار کند و از مرزهای تنگ رسانه های تا-کنونی نسبت به مخاطب عبور کند. هنوز یک روز از کار و تمرین زمانه نگذشته است. یکی می گوید اگر موسیقی بود که این دفتر و دستک نمی خواست. یکی از آینده هنوز-نیامده زمانه خبر می دهد. خوشحالم البته که بسیاری از دوستان دلگرمی داده اند و آمادگی همکاری دارند اما متاسفم که از حرف این همسایگان چیزی از جنس زمان نشنیدم.
برای این همسایگان عجول و عقل کل هر کاری شروع نشده پایان اش پیداست و محکوم به شکست است! آنها عمیقا گرفتار نا-امیدی اند از اینکه ایرانی بتواند کاری بسزا و در خور و انسانی و مدرن و موفق انجام دهد. پشت هر کاری دست «آنها» و از ما بهتران را می بینند. فکر می کنند پول همه کار می کند. تفاوت یک سازمان غیردولتی را با دولت درک نمی کنند. حرفهای شان بوی کهنگی می دهد. همان کلیشه های همیشگی. همان «ایرونی بازی» آشنا. ایشان بهتر است بدانند زمانه گوشش بدهکار حرفهای کهنه نیست. زمانه حیثیت خود را در نوشدن مدام تعریف می کند و خصلت بنیادین اش شکستن کلیشه است. من جز با ایمان به این حیثیت چگونه می توانستم این کار نو را آغاز کنم؟ زمانه یک فرصت است برای خلق رسانه ای نو. دست کم تلاش آزمایشگاهی برای رسیدن به آن. من عزم آن دارم که این فرصت را هدر ندهم.
پس نوشت:
نوشته خوب و صمیمانه پارسا صائبی را دیدم که شرحی نوشته است در باب دیداری که در ماه ژوئن در تورنتو داشتیم با شماری از وبلاگ نویسان. از لطف او ممنون ام و از تذکر دوستانی که می گویند بهتر است کار خود را بکنیم. در باره منابع مالی طرح هم جداگانه در زمانه خواهم نوشت. یک وبلاگ در آنجا داریم که روزانه به شرح کار و بار ما و مسائل رسانه ای خواهد پرداخت. اما اجازه دهید بحث کنیم. بدون روشن کردن زوایای تاریک بحث به جایی که می خواهیم نمی رسیم. این زوایای روشن کردنی فقط در کار ما نیست در نوع منطق نقد هم هست. زمانه باید بیاموزد که نقدها را پاسخ درخور گوید و منتقدان هم باید بیاموزند که برای دیدن و ارزیابی زمانه فقط یک عینک و ذره بین به کار نمی آید. من وجود میزانی از سوال و شبهه را طبیعی می دانم در باره یک کار جدید و حتما باید به آنها پاسخ داد، اما آنچه غیرطبیعی است بی انصافی و پیشداوری و رقابت منفی است.
پس نوشت ۲:
نوشته امید جان فراستی از بر و بچه های بی بی سی نمونه خوبی از رقابت سالم است. امید که از نویسندگان وبلاگ بی بی سی فارسی است شرح موجزی در باب زمانه نوشته است که دلگرم کننده است. نگاه حرفه ای او به زمانه مثل زدنی است و جمع کردن خصایل اصلی کار زمانه در یک یادداشت کوتاه هنر است.
آقای جامی در اینکه نیت شما خیر است شکی نیست و امیدوارم در نیت خود موفق شوید. اما از آنجا که در پروسه مصاحبه و قبول این مسئولیت با این سازمان غیر دولتی مطمئنم تعامل کافی داشته اید، ممکن است بفرمایید که بودجه این سازمان از کجا تامین می شود و چقدر بودجه در اختیار شما برای رادیو زمانه قرار گرفته؟
به گمانم تجربه “روز آن لاین” نشان داده است که عدم شفاف بودن در این زمینه باعث رواج بدگمانی بین خیلی از هموطنان ما می گردد که بصورت تاریخی دلبسته “تئوری توطئه” هستند.
آقا، عزیز، برادر برو به کارت برس گوش خودت را بدهکار این حرف ها ندان، کار خودت را درست انجام بده و نترس این سنگ اندازی ها را جدی نگیر ، برو!
مهدی جان هم به مطلب جوانهها و هم توضیح خودت و مطلب پارسا در این باره در موزائیک لینک دادم.
به نظر من باید نشست و دید و حتی اگر هم انتقادی باشد باید در آینده مطرح کرد وقتی پروژه به راه افتاده و کسانی هستند که بتوانند رسما” توضیحاتی بدهند نه حالا که نه به باریست و نه به داری و عدهای جمع شدهاند کاری گروهی از نوع فرهنگی را تازه شروع بکنند.
موفق باشید.
مبارک است آقای جامی! و یک نصحیت دوستانه بکنم همین جا غائله اینکه هرکه هرچه گفت درصدد پاسخ و پاسخ کشی بر آیید را ختمش کنید. بیهوده در این ورطه نیفتید.عمل خود بهتر از هر چیز پاسخ می دهد.
آقای جامی عزیز
– بازی را همینجا ختم کن و توی تکرار در پاسخگویی نیفت.
– آماده بحث برای عبارت شهروند-روزنامه نگار باش که آماج حمله بعدی است.
موفق باشی
مهدی عزیز!
تبریک فراوان. مخاطبینتان افزون و افزونتر باد. من که خیلی خوشحال و امیدوارم.
درباره ی انتقادها، من برخلاف دوستانی که اینجا نظر داده اند، امیدوارم که مثل حالا همیشه پاسخگو باشی و به سخن دیگران در مورد “زمانه”، اهمیت بدهی. موفق و ÷یروز باشی
Hi there,
That’s an excellent start.
I was wondering if you could do something on Podcast side. I know maybe it is too early, but it is something worth to think about.
Cheers,
Farzan
Salaam
khaste nabashid beheton migam. ye chan saatie ke daram radiotono gosh mikonam. ahangaton jalebe. sabke khobie. keifiatesh khobe. (man internet porsorat daram). gahi harf zadan mojri vasate ahanga asabe adamo khord mikone vali dar kol jalebe sabke shoma ro dost daram.
dar zemn toye khabara link aghaye mehdi jami va javabiasho didam. aghaye jami khodeto narahat nakon. age adamaye bishori hastan ke hamishe ye daste poshte parde mibinan. adamaye dige ham hastan ke omidvaran movafagh bashi va betoni gam be gam be ahdafe khodet va radioton beresi.
dar zemn khatere yeki az shagerdat ke dar heine jostojo dar morede sabeghat didam kheili ba arzesh tar az narahat shodan dar morede arajif adamhaye ablahe. (http://www.nasimekavir.com/maghaale/erfaanmehdijaami.html)
khob o movafagh bashid. hamaton.
dar zemn website ghashangi nadarin. man zamine karim computere va dar zamine tolid site kar mikonam. age bekhain mitonam dar morede tolid site ye karaye anjam bedam.
khodafez,
Saeed
———-
خوشحال می شوم نظرتان را در باره بهبود طراحی سایت بدانم. – سیب
با درود
رادیو ِ «زمانه و چند نکته» را خواندم. پاسخ کوتاه و بایسته شما نیز از نظر گذشت. راستاش قصد پاسخیدن و حلاجیدن ِ نوشتهشان را هم ندارم که سراسر موج میزند از بدبینی و تخریبگری. و نه در رد ِ نظر این عزیز نیاز می بینم دلایل آشکار و روشنی را برشمرم که هر روزه جانمایه و اساس ِ تمام نقدهای عالمانهایست که هر روز در سایتهای مختلف و گوناگون می خوانیم. تنها یک سخن؛ به گمانم الف ِ(آ) الفبای نوگرایی مدرنگرایی (مدرنیته) و یا هر آنچه که میخواهیم آن را بنامیم، در پذیرش و گرو آن است؛ روا بداریم که دیگران چون ما نیاندیشند، خواه سنتی خواه نوگرا، بلکه دیگرگونه بیاندیشند که خود سرآغاز ِ تمام اندیشههای ِ نو است.
بگذارید آروزیام را با به عنوان یک جوان ایرانی که سر ِ خام دارم و دل ِ پر امید، با اینان ( میدانداران ِ عرصه ِ قلم و اندیشه) در میان بگذارم. انتظار من از شما نه آن است که با رعایت تمام اصول نقد و بکار گیری شیوهها و سازمایههای نقد مدرن، اندیشههای همدیگر را، عالمانه و آگاه بکاوید و جان کلام را از میکروب و ویروس ِ بدفهمیها پاک و پیراسته کنید، و به با افزودن برداشتی نو و ارایه نگرشی تازه کلام را آراسته کنید. نه، من جوان ناآگاه و بدتر بداگاه ایرانی می خواهم که در نوشتههایتان، با دید توطئهجو و سیاه بین، اندک حسن و ارزشی را که در نزد دیگران هست را اینگونه حیف نکنید و هدر ندهید.
با احترام فراوان
مختار
آقای جامی، حرف شما که هر نقدی را باید پاسخ داد اتوپیایی ست. نقد باید شرایط نقد را داشته باشد. یعنی مثلن اگر انتقاد به رادیو زمانه است، باید انگشت بر نقاط منفی ِ رادیو گذاشت. اگر هدف انتقاد (با عرض معذرت) به لجن کشیدن مهدی جامی ست، که دیگر انتقاد نیست. چنین “منتقدی” از چیزهای دیگر رنج می برد. مثلن حسادت، سرکوب های دوران کودکی و … نفرت از دیگری، خشم، پرخاشگری و رفتار تهاجمی ربطی به نقد ندارند. نقاد در پی روشن کردن موضوعی مبهم است و نه قلع و قمع دیگری و برخورد شخصی. پاسخ به چنین هتاکی هایی نه تنها فرساینده است بلکه هیچ سودی هم ندارد. به قول خودتان ذهنیت ایدئولوژیک را باید تغییر داد. ذهنیتی که حامل این تز است: هر کس بر له من نباشد، بر علیه من است. ذهنی که “همه ی حقیقت” را در خود دارد. بحث کردن با اینجور آدم ها آب در هاون کوبیدن است. اینها برای اثبات “برحق بودنشان” دست به هر کاری می زنند. دروغ می گویند، تهمت می زنند، ناسزا می گویند و و و … با اینحال اگر شما حوصله و وقت دارید و فکر می کنید از کوبیدن آب در هاون می توانید کره بگیرید بسم الله.
ولی راست می گویند آقای جامی شما چطور از شریعتی خوشت میاد؟ منکه هنوز نمیفهمم! حالا آل احمد یک چیزی دو سه تا داستان گفته با تفکرات غلطش، ولی شریعتی که فقط حرف غلط زده! در ضمن خوش آمدن و پیرو یکسری عقاید فاشیستی و خطرناک بودن دو تا مسئله متفاوت است.
من که از این پاسخگویی خوشم آمد . نمی دانم چرا در بعضی کامنت ها می آید که “تمامش کن و پاسخ نده و …الخ ” …مگر آقای جامی پیامبر است که حضور خودش پاسخ خودش باشد ؟ خوب اینکه یک نفر بیاید توضیح بدهد درباره ی کارش و به منتقدانش با هر لحنی که خودش دلش می خواهد جواب بدهد به نظر من اخلاق بسیار خوبی است.این پاسخگویی را قبلا هم از نویسنده ی سیبستان دیده بودیم که امیدوارم بعنوان یک امتیاز همیشه حفظ شود .
Dear Mr Jami,
I was very disappointed listening to trash content of Iranian rap music under new music on Zamaneh.
As a reader of your site, I was very disappointed.
I am not talking about rap but the contetnt of some of those so called underground music that are being rejected even in US.
Thank you
Mazdak
——————
فراموش نکنید که من آن ترانه ها را نخوانده ام! ضمنا سیبستان رسانه من است و زمانه رسانه مردم و صدای دیگران است. بهتر است با هر چه داریم رو راست باشیم و آن را بشناسیم تا خفه کنیم و ببریم زیرزمین. من می خواهم زمانه رسانه ای باشد که زیرزمینی ها را پشت بامی کند. اینکه چیزی در آمریکا ناپسند باشد هم دلیل خوبی برای این نیست که در زمانه چه باید بشنویم یا نشنویم. مگر آمریکا محور اخلاق است؟! – سیبستان
مهدی جامی عزیز
سیبستان آیینه دیدگاه های شماست . منطقی و معقول . با سواد و اهل فکر . اهل وطن فروشی هم نیستید ، اما به نظرم در باره زمانه خودتان هم باید بیش تر دقت کنید . پول زمانه را چه کسی تامین می کند . می گویید فلان موسسه . به فلان موسسه از کجا می آورد . فکر نمی کنید این موسسه و موسسه ای که به قول خانم فرح خانم کریمی از روز آنلاین حمایت می کند هر دو از دولت هلند پول می گیرند . فکر نمی کنید چه اتفاقی افتاده است که هلندی ها این قدر این روزها به یاد ما افتاده اند . من و تو که در خارج زندگی کرده ایم باید خوب بدانیم . به هر حال فکر می کنم کمی هم دقت و حتی بدبینی بد نیست.
سلام استاد جامی
امیدوارم این بار صدای گرم شما و مطالب زیبایتان را از طریق رادیو بشنویم با آرزوی موفقیت
ما که فعلا دسترسی اینترنتی نداریم امیدواریم یه روز از رادیو صداتونو بشنفیم.
آقا جان کارخود رابکنید به انتقاد های آبکی هم فعلا وقعی نگذارید. به کاری که از شروع آن یک هفته هم نگذشته که نمی توان انتقادی در خور نمود. اگر هم بشود از جنس دیگریست. من همچنان صبورانه کا هایتان را دنبال خواهم کرد و سعی می کنم به وقتش منتقد ( البته از نوع منصفش)باشم.
سلام …تا وقتی دولت ها نخواهند به من پول بدهند هیچ مشکلی ندارم 🙂 در مورد جریان رادیو راستش منم حالیم نشد و فضولی خود را میگذارم وقتی یادم ماند و یک گوشی بهمراه خود بیاورم و گوش بدم !!! اما از قبل بگویم اکثر رسانه ها ی موجود (چه در غرب و چه در شرق) بخصوص وابسته ها ( منظور اقتصادی، به پول دولتی و یا شرکتی ) و چندین سال هست حتی نیمه وابسته ها، بطور کل وابسته هستند و شدند (سیاسی و فرهنگی) و اسباب دست قدرت. با جریان بچرخند و برقصند، نانشان در روغن هست …باز هم باید دید و سپس تعریف کرد
سلام … الان دارم زنده گوش میدم. کیفیت صدایی که حرف ندارد. اینکه موسیقی زیرزمینی هم میگذارید کاری بسیار عالی هست هرچند اینیکی که دارم گوش میدهم آهنگ قشنگ اما شعر مسخره و بیمزه و بیخودی هست. اما اینکه مثل بقیه رسانه ها هنوز فقط و فقط به فکر سلیقه تقلیدی اکثریتی نیستید دارم کیف میکنم و امیدوارم همینطور بماند. هرچند تجربه چیز دیگری نشان داده اما من یکی یکدنده همیشه امیدوارم.
فعلا یک شنونده دارید …
به نظر می رسد با استعمال ترکیب «ایرونی بازی» برای توصیف تفکر جزمی مخالف خوانها ناخودآگاه آرای آنها را مورد تایید ماهوی قرار می دهید.
درد البته این است که توصیف موجز و به جایی می نماید.