مخالفت تنی چند از مراجع تقلید با فرمان رئیس جمهوری برای اختصاص جایگاهی به زنان در ورزشگاهها از آن موارد نادر و بسیار جذاب برای تحلیل و نشانه شناسی و مطالعه فرهنگی و سیاسی است. به جنبه هایی که به نظرم می رسد گذرا اشاره می کنم اما هم اقدام آنها هم متن فتواها و دلایل آنها و هم نتیجه سیاسی حاصل از فشار فتاوی ایشان و نیز تاثیر ماحصل آن در جنبش و خودآگاهی زنان محل دقت های بسیار است:
۱ حکم مراجع تنها برای مقلدانشان اعتبار دارد. بنابرین حداکثر سقف پرواز این فتواها محدود به دایره مقلدان است. یعنی این احکام برای آن مقلدان و زنان و دختران و خانواده هاشان نافذ است نه بیش. مردم مجبور به اطاعت از آن نیستند. قانون دولت است که اعتبار همگانی دارد و مقلد و غیرمقلد نمی شناسد و عمومی است.
۲ درست است که استفتای از این مراجع به انتشار نظر مخالف آنها انجامیده است. اما فردا ممکن است استفتا از مراجع دیگر به نتایج دیگری بینجامد. از نظرگاه دولتمداری هیچکدام رجحانی ندارند مگر افکار عمومی آن را حمایت کند. مرجع زمانی بر کار دولت می تواند تاثیر داشت که نماینده افکار عمومی باشد. یعنی مجموعه ای از سیاستمداران که اولین نگرانی شان همان افکار عمومی است. در این مورد خاص به نظر نمی رسد حکم مراجع از افکار عمومی نمایندگی کند بلکه حکم رئیس جمهور است که افکار عمومی را بیان می کند. هر نوع ناکامی مراجع در موقعیت امروز و آتی آنها تعیین کننده خواهد بود.
۳ بر اساس همان فقه که مراجع به آن متکی اند وقتی در کشوری فقیهی حاکم است به دیگر مراجع نمی رسد که حکم دولت را نقض کنند. اگر اینطور باشد سنگ روی سنگ بند نمی شود. هر فقیهی گوشه ای از احکام و مقررات دولتی را بنا به اعتباری نقض می کند و حاکمیت دولت را زیر سوال خواهد برد. این خود هم دلیل عقل است بر نادرستی اتکا به فتوای مراجع برای اداره امور و هم نشانه بارزی از نیاز به فاصله گذاری میان نهاد دین و دولت.
۴ شرع تا جایی معتبر است که عرف آن را می پذیرد. محدوده شرع عرف است. هیچ مرجع تقلیدی نمی تواند عرف را نادیده بگیرد و حکم بدهد. عرف امروز ایران به حق زنان برای حضور در ورزشگاهها حکم می دهد. این متن است نظر مراجع محترم حاشیه است. در این میان اصلا مهم نیست که شرع را ناب بدانیم و عرف را ناباب. این اصل قطعی است که نابابی همین عرف است که آن شرع ناب را انضمامی می کند و آینه بی صورتش را تصویر می بخشد. سخن گفتن مراجع از «فسادی که مع الاسف درنهادهای داخلی هم از بابت اختلاط زن و مرد موجود است» (نقل به مضمون) خواستاری جامعه ای بهشتی است که ماقبل آدم است نه مابعد آدم. فقه آنان برای همین حکومت و همین جامعه است نه برای جابلقا و جابلسا.
۵ روند تصمیمات آقای رئیس جمهور نشانه تاثیرگذاری قدرت زنان ایران و نیروی فشار عظیمی است که آنها می توانند برای پیشبرد خواسته های خود وارد کنند. همچنین نشانه اهمیت بی رقیب زنان در عرصه اجتماعی ایران است. دورتر را نگاه کنیم نشانه انقلاب آرامی است که به دلیل تکاپوی بی ملال زنان در ایران در جریان است. فتح اندیشه و تصمیم مردی مثل احمدی نژاد به معنی آن است که دیگر هیچ سیاستمداری در ایران پیدا نخواهد شد که بتواند در برابر خواست زنان مقاومت کند. مراجع هم بهتر است به این نکته ساده توجه کنند.
۶ رئیس جمهور احمدی نژاد با فرمان خود سرانجام به این خصلت سیاست تن داده است که حسابگری در باره افکار عمومی است- و در این مورد افکار عمومی زنان به طور خاص. من این را فاصله گرفتن از ایدئولوژی می بینم و وارد شدن به عرصه مصلحت سنجی که گویا از پایه های مهم سیاست جمهوری اسلامی است. و البته پایه مهمی از سیاست عرفی ( و نه شرعی).
۷ تحول رئیس جمهوری تحول مهمی است که چه از پیش وجود داشته و حال علنی شده و چه بتازگی در اثر درک موقعیت سیاسی ایجاد شده باشد نشانه تحول مهمی در راست ارتدوکس در ایران است. این سنگر مهمی است که تحولات ایران آن رافتح می کند. به زبان دیگر باید گفت راست ایران نیات چپ را برآورده می کند تا بر کرسی قدرت بماند. اگر چنین باشد باید منتظر بود که محبوبیت راست در میان طبقات شهری افزایش یابد.
۸ حکم رئیس جمهور و حکم مراجع یک بار دیگر تمایز عظیم رفتار شرعی و رفتار سیاسی را نشان می دهد و نیاز به حفظ فاصله نهاد دین از سیاست. درست است که در عمل بسیاری از سیاستمردان ایران این تمایز را پذیرفته اند ولی مهم است که در بنیانهای نظری اینک-کهنه-شده خود هم تجدید نظر کنند و در نظریه هم این تمایز را به رسمیت بشناسند. به این ترتیب حدود مراجع نیز روشن تر خواهد شد.
۹ از زاویه دیگر مراجع محترم در باره مساله ای حکم می دهند که قطعا هیچ تجربه دست اولی از آن ندارند. هیچ یک از آنها نه به استادیومی رفته اند و نه میزان اشتیاق زنان ایرانی را برای شرکت در استادیوم ها می شناسند و نه به اهمیت اجتماعی این دستاورد مدنی آگاه اند. این را من از تقلیل دادن کل ماجرا به “نظر زن به بدن مرد” می فهمم. مرجعی که مسائل زنان را صرفا از دید جنسی / شهوانی نگاه کند مرجع روزآمدی نیست نه در فقه اش و نه در نظریه اجتماعی اش. فهم مراجع مخالف از زن بسیار با واقعیت زن ایرانی شهرنشین و پرتکاپوی امروز متفاوت است. آقایان در کجا سیر می کنند اگر واقعیت ها را نمی شناسند یا بها نمی دهند؟
۱۰ حکم مراجع با دید تبعیض آمیز شدیدی نسبت به زنان صادر شد
ه است و اگرچه به نوعی محمل فقهی متکی است که گیرم لازم الاتباع باشد اما در مقابل اصول مهمتر استنباط فقهی و مسائلی مانند مقتضیات زمان بی اعتبار است. در واقع مراجع شماری از مسائل اصلی دین و اجتهاد پویا را فدای مساله ای جزئی کرده اند که نگاه زن به بدن مرد است. نقد فقهی حکم آنها کار من نیست ولی می توان این را بروشنی دید که بر اساس حکم آنها بسیاری از امور دیگر هم که امروزه در جمهوری اسلامی رواج دارد باید تعطیل شود. زیرا نظر زن به بدن مرد مختص و منحصر به میادین ورزشی نیست.
بنابرین در همان مساله نگاه هم این محمل فقهی توجیه محکمی ندارد. اگر اصل نگاه گناه است نگاه به بدن مرد در تلویزیون هم گناه است و بعلاوه تنها شامل فوتبال که از ورزش های پوشیده تر است نمی شود و تا کشتی و شنا را هم باید برای پخش و تماشا از تلویزیون ممنوع کرد و یا دایره جداسازی جنسی را به خیابان و بازار و دانشگاه و اداره هم کشاند. امری که آشکارا در طول عمر انقلاب اسلامی آزموده شده و ممکن نشده است. اگر دایره توجیه فقهی اینقدر تبعات وسیع دارد که عملا اجرایش را ناممکن می سازد بر اساس اصل فقه /دین/شرع برای زندگی است نه زندگی برای فقه و دین و شرع، مراجع بهتر است در اصول استنباطی خود تجدید نظر کنند نه آنکه عرف های اجتماعی را دستکاری کنند یا مانع تقاضاهای مدنی شوند. کار فقیه سیاست نیست. مگر به مقام سیاسی انتخاب شده باشد.
در وب:
همه امیدها و شوقهایی که چه زود سرد شد (با کلی لینک و کامنت)
واقعیت دولتمردی و تعارض دینی
پس نوشت:
ولایت فقه یا ولایت فقیه
آقا شما همیشه خوب مینوشتی اما تازگی ها مسائل را جوری مینویسید که نثر ساده و روانی دارد.
من به این هم لینک دادم.
غیر فقیهها هم دلایل خودشان را برای مخالفت دارند. یک نماینده مجلس انگار که رییس جمهور حکم داده باشد: از فردا زنان «باید» به ورزشگاهها بروند و زوری فوتبال ببینند، چنان از جو بد ورزشگاه گفته و اینکه آقایان خودشان راضی میشوند زن و بچه را به این فضاها ببرند؟ که آدم میماند حیران منطق کاربردیانها…کاش بحثی هم در نظر مخالفان غیر فقیهی که هیچکدام دغدغهای از این دست ندارند وفقط میخواهند مخالفتی کرده باشند، می نوشتید. این مطلبتان عالی بود.
ظاهرن دو چیز مهم را جدی نگرفته اید:
۱- دولتمردان جمهوری اسلامی بارها در مواقع حساس وعده های سرخرمن داده اند. هنوز وعده های اصلاح طلبان حکومتی فراموش نشده اند!
۲- ورود به استادیوم ورزشی خواست چنددرصد زنان ایرانی است؟ ورود به استادیوم ورزشی، در میان نیازهای بی شمار زنان ایرانی، از نظر ضرورت، در رتبه چندم قرار می گیرد؟
—————–
* از این نکته غفلت نکنید که ارزش نمادین ورود به استادیومها بسیار است. اگر به همین خاطر نبود رئیس جمهور فرمان ویژه نمی داد یا مراجع در مقابل دولت نمی ایستادند. نفر و تعداد اینجا آنقدر مهم نیست که وزن درخواست و پیشگامی و تابوشکنی آن. یک اصل دیگر را هم فراموش نکنید: کار را باید از شدنی ترین قسمت آغاز کرد. – سیبستان
دورید از ایران! پایگاه عرفی و قانونی مراجع در ایران قویست؛ شنیدهام فردای انتشار نامهی حماسهساز (!) بخشنامهای در رادیو منتشر شده که برنامهسازان را از اظهارنظر در این باره منع کرده است؛ رئیس تربیتبدنی هم دیروز تقریبا کنار کشید!
جامی عزیز،
نکات بسیار درستی در نوشته شما هست، منتهی شاید نتوان با خوشبینی اتان تمام و کمال موافق بود. چون استنتاجاتی که جا به جا کرده اید در حالت بطئی و شدن است و نه واقعیتی قطعی مربوط به امروز. در واقع هنوز هم توازن قوا ظاهرا چنان است که تا رسیدن به استناجات شما کارزارها و دست و پنجه نرم کردن های بیشتری را می طلبد. این که حکم رییس جمهور در مورد حضور زنان در ورزشگاه ها بلافاصله پس از اعتراض مراجع زیر سوال رفته و مشاوران احمدی نژاد از تعدیل و تغییر آن سخن می گویند را بگذارید کنار تصمیم مربوط به تثبیت ساعات تابستانی و زمستانی که برای رضایت علماء صورت گرفت و همه نقدها و اعتراضات از سوی درون و برون حکومت هم خلل چندانی در آن ایجاد نکرد. این دو مورد شاید به خوبی وضعیت توازن قوا میان شرع و عرف را بنمایاند و دشواری های کار و چند و چون راه کوبیده نشده ای که برای برهم زدن هر چه بیشتر این توازن به سود عرف پیش روست را بهتر بنمایاند.
ممنون از ظرافت نظر و نکته بینی هاتان
احمد سمایی
سلام آقای جامی عزیز
من در اینکه این تصمیم احمدی نژاد”نشانه تاثیرگذاری قدرت زنان ایران و نیروی فشار عظیمی است که آنها می توانند برای پیشبرد خواسته های خود وارد کنند” تردید دارم. به نظر من علت اینکه زنان عرصه مانور جمهوری اسلامی در سیاست داخلی هستند ضعف این نیمه ملت است و نه قدرت و تجمع خواسته های زنانه. البته این را در نهایت ناراحتی میگویم و از چنین امری خوشحال نیستم.
به نظر شما این که یکی از فمنیست ترین های وبلاگستان این موضوع را نه دستاورد جنبش فمنیستی در ایران ،که “تصمیم مردانه پشت درهای بسته” می نامد یا برخی فمنیستها خود به دیده تردید به این تصمیم احمدی نژاد به عنوان دستاورد جنبش زنان نگاه می کنند، جای تامل ندارد و فرضیه شما را زیر سوال نمی برد؟
سلام.این نوشته اتان را دقیق تر از همیشه خواندم. نمی دانم چه گمان خواهید برد اما، هم فقها میان عامه ی مردم منزلتی بخصوص دارند هم اینکه به قول این دوست عزیز، به راستی چند درصد زنان و چرا می خواهند در استادیوم حضور داشته باشند؟! دیدگاهشان، خواستشان، آمالشان و هدفشان چیست؟! تنها چون در غرب چنین و چنان است؟! چون این یعنی شروع جاده ی بی سرانجام آزادی؟! و آیا نه این است که همواره، ورود وسیله پیش از فرهنگ سازی جز درد و فساد چیزی در پی نداشته است؟! … نمی دانم. اما این اصلن بوی خوبی ندارد … مثل گندی که خاتمی زد به ریشه ی این درخت … بوی گندش پیچید توی شاخه هایش … ساقه هایش … برگ هایش … حالا جوانه هایش … و چه باری خواهیم برداشت … نمی دانم … من می ترسم از این قوم اقا … می ترسم از بی سرانجامی این پیدایی … می ترسم از خواب هاشان … تعبیرهاشان … من از ندانسته های بی جستجوشان، از دانسته های فراموش شده اشان … از آنچه که بود و هست و خواهد شد … می ترسم …
نامه سرگشاده به مراجع تقلید: فتوای شما در مورد حضور زنان در ورزشگاه ها پشتوانه قرآنی و تاریخی ندارد، گویا نیوز
http://news.gooya.eu/politics/archives/047166.php
مراجع و فقیهان را نباید جدا از فقه و شریعت، تحلیل کرد. هیچ استبعادی ندارد که مرجعی خلاف عقل و اندیشه و تجربه خود فتوا بدهد؛ به این صرافت که اقتضای شرع چنین است و فرمان شارع.
بیرون آمدن از این چهارچوب های پوسیده یا مقدس، در توان و استعداد آنان نیست. همیشه دیگران چارچوب ساختهاند و عده در آن فضا فتوا صادر کردهاند. چارچوبشکنی به هیچ روی از چنین کارگران سختکوشی ساخته نیست. ناظر کردن تحلیلها به قوت و اراده مراجع، حاکی از نااشنایی شما با نهاد حوزه و مرجعیت است.
اما اینکه پارادایمسازان چه کسانی هستند، با نگاهی به دو سده اخیر به نیکی پیداست، و اگر پیدا نیست، اقلا مراجع هم در میانشان دیده نمیشود. ماجرای اخیر، زخم کوچکی است که نشان از بیماری جانکاهی میدهد. آن بیماری صعبالعلاج در جان و قلب اندیشه دینی است، نه در چند فتوای سنتی یا مدرن.
آقا اینها که منطق و استدلال اون سه چهار مورد اول رو قبول ندارن.
۱)اینکه شرع تاجایی معتبر است که عرف اجازه می دهد ( یا همچین چیزی ) که البته یک حکم سکولار است .یعنی نباید توقع داشته باشیم که مراجع تقلید و حکمرانان جمهوری اسلامی ان را بپذیرند . اگر اینها به چنین اعتقادی می رسیدند که کلا مسئله جمهوری اسلامی حل شده بود!
۲)خاستگاه تصمیم اولیه ی احمدی نژاد تن دادن او به پوپولیسم بی مهاری است که می ترسم روزی وادارش کند برای جماعت تماشاچی عملیات ژان گولری ( از نوع راه رفتن دست و ایستادن روی دماغ و …الخ ) اجرا کند .این خبر خوشی نیست . شاید آخرین خواسته ی زنان تماشای مسابقه در استادیوم بوده باشد اما او آنی را قبول کرده که بیشتر تاثیر پوپولیستی را دارا است.به عبارتی سرو جان فدای محبوبیت میان عوام !
۳)در پاسخ یکی از کامنت ها فرموده اید که این حرکت ارزش نمادین دارد. من واقعا متوجه ارزش نمادین اش نمی شوم .نماد چه چیزی است؟ آخر این تابو هم نیست چون اگر اشتباه نکنم قبلا یک بار این اتفاق افتاده ( گیریم بصورت محدود )و مسئولین تربیت بدنی هم معمولا علت منع زنان را عدم توانایی در برقراری امنیت ذکر می کردند ( توجه کنید که این بار ابدا مسئله را ناموسی نکرده بودند ! )
خلاصه اینکه این مرد نیمه مجنون را که عاشق این است که درباره اش صحبت کنند ( محمودخان را می گویم ) انقدر جدی نگیرید .
————
* رابطه شرع و عرف یک حقیقت تاریخی است و نه یک حکم سکولار. مثال ساده اش دستور قرآن به شیردادن مادر به کوردک به مدت دو سال است که قدیمترها بیشتر اجرا می شد و این روزها تقریبا رو به زوال است چون عرف تغییر کرده است. پس عرف است که حکم شرع را محدود می کند یا قابل اجرا می سازد. نمونه ها بسیارند. تمام مجازاتهای اسلامی که امروزه مظهر خشونت تلقی می شوند همه بر اساس عرف جدید است که مورد طعن قرار می گیرد و مقامات را ناگزیر می کند از حکم شرع عقب نشینی کنند. تحول روابط شرع و عرف موضوع تحقیق نشده ای است مثل صدها موضوع دیگر ولی این باعث نمی شود که ما مسائل خود را جدی نگیریم و به آنها فکر نکنیم. در باره احمدی نژاد هم من کاملا ماجرا را از زاویه دیگری می بینم و هر نوع تحلیلی را که بر پایه دست کم گرفتن او و یا حکم به ورود به ورزشگاه باشد مردود می دانم. – سیبستان
با شما آقای جامی موافقم. من هم فکر می کنم چیزی که در این اقدام احمدی نژاد اهمیت دارد – فارق از اینکه این کار را بخواهد یا بتواند عملی کند – ژستی است که می گیرد. شعارها و وعده های سیاستمداران در موقع انتخابات و بعد از آن بسیار معنی دار هستند. بقول شما نشانه شناسی می طلبند و به دلایل خاصی مطرح می شوند. این نشان می دهد که مطالبات زنان و بخصوص این یکی(یکی از بی ضرر ترین هاشان برای حکومت اگر درست نگاه کنیم و شاید حتی بی فایده ترینشان برای خود زنان) بخش مهمی از آنچه افکار عمومی می نامیم را تشکیل می دهد و قضیه اینقدر شور است که به آقا هم رسیده!
در صمن به نظر من احمدی نژاد هنوز هم در فضای شعاری – احساساتی انتخابات به سر می برد و انگار هنوز خودش هم باور ندارد دیگر رییس جمهور شده، هنوز می خواهد رای جمع کند.
جناب مهدی جامی عزیز.
ببخش که ساده ترین راه را برای دعوتت انتخاب کردم. خوشحالم می کنی اگر به سوالی که در پست در “قلمرو فلسفه” گذاشتم جواب دهی یا نظرت را بگوئی که بدانم اصلا این گونه سوالات را جائی هست در این وادی یا خیر. خلاصه اگر حالی بود مرا از نظرات ارزشمندت بی نصیب مگذار.
یاحق.
والله اطلاعات مدرسه ای من ( این را برای فروتنی نمی گویم ، واقعا اطلاعاتم از شرعیات در حد کتابهای مدرسه ای است ) می گوید شرع بعضی مسائل را به تشخیص عرف واگذار می کند ( مثلا مسئله شانیت را) اما مسائلی هم هست که اگر تمام مردم کره زمین خلافش را معتقد باشند تحدید نمی شود ( مثلا درزمان -مکانهایی که عرف با شرابخواری سازگار است جکم منع شرابخواری تحدید نمیشود ) …بنابراین من واقعا متوجه نمی شوم چراحکمی نظیر عدم اختلاط زن و مرد باید مشمول محدودیت نگاه عرفی قرار بگیرد .مگر اینکه ما با نگاهی سکولار دست عرف را در تمامی احکام شرعی دراز کنیم. البته من نمی خواهم از موضع کسانی که بخاطر ضدیت شان با اسلام هر نوع تفسیر مدارا گرایانه از اسلام را رد می کنند این موضع شما را محکوم کنم . فقط می گویم شما مرتکب یک مغالطه شده اید. برای نقد رفتار طرف مقابل از اصولی استفاده کرده اید که به آن معتقد نیست. که اگر به آن معتقد بود اصلا مشکلی به عنوان جمهوری اسلامی وجود نداشت !
درباره ی احمدی نژاد هم اصراری ندارم . این چیزها حدس هایی است که ما درباره ی انگیزه ها می زنیم و اینده ثابت خواهد کرد که احمدی نژاد تا چه حد واقعا به خواست مردم اهمیت می دهد و این رفتارهای متناقضش ناشی از اویزان بودن او میان حقوق مردم و حکومت است یا اصولا بدون فکر دنبال جلب محبوبیت عامه است .شخصا زمانی او را متمایل به دموکراسی ( و دور از پوپولیسم ) می دانم که ببینم دارد از حقوق اقلیت مغضوب رژیم دفاع می کند .در غیر اینصورت بر مبنای شیوه ی شرکت اش در انتخابات و رفتارهای چند ماه اخیرش همان گرایش های پوپولیستی اش را عامل اصلی تلقی می کنم .
—————
خب فرق ما این است که من شرعیات ام در حد اطلاعات مدرسه ای نمانده و بعد هم کمی تا قسمتی از جامعه شناسی دین چیزهایی به گوشم خورده است! من حرف عجیبی نزده ام. اینها از اصول کار جامعه شناسی دین است. برای همین هم اسلام ایرانی داریم و اسلامهای عربستانی و افغانی و مصری و مراکشی و هندی و مالزیایی و بریتانیایی. – سیبستان
پاسخ نا امید کننده ای بود . فرض کنید که من اعتراف نمی کردم که اطلاعاتم از شرعیات در حد کتابهای مدرسه ای است .در آن صورت جواب تان چه بود ؟ این پاسخ واقعا در شان شما نبود (حتی اگر برای سئوال کننده و سئوالش شانی قائل نیستید) سئوال من ساده بود . چگونه ممکن است حکمی مثل منع شرابخواری تحت تاثیر شرایط عرفی تعدیل یا تحدید شود؟ در واقع چگونه می توان از کسانی که فقه برایشان اصل تائین کننده ی دین داری است توقع داشته باشیم دست عرف را در همه ی مسائل باز بگذارند؟ در جامعه شناسی دین هم حتما همانطور که فرموده اید دستی دارید و من در این زمینه هم یک آماتور تمام یارم. اما واقعا جامعه شناسی دین ( بعنوان یک معرفت درجه ی دوم از دین ) چه دخلی به مسئله ی مورد نظر ما که یک مسئله داخلی و معرفت اول دینی است (فقه )دارد ؟ اسلام ایرانی و المانی و امریکایی و بورکینافاسویی هم داریم . اما مطابق دیدگاهی که دین را محصول و برآمده ی محیط اطرافش می داند .در حالیکه مخاطب شما کسانی هستند که به این پیش فرض معتقد نیستند ( می خواستند سروش را بخاطر اینکه گفته بود اگر محمد آلمانی بود زبان قرآن آلمانی می شد تکفیر کنند ! ) …در نهایت از شما می خواهم اگر قرار است از همین قبیل پاسخ های دندان شکن بدهید اصلا این کامنت را پابلیک نکنید. تاکید می کنم که من برای گفتگو و صیقل دادن دیدگاههای خودم به اینجا می آیم .برای جدل کردن و ناک اوت کردن حریف بیرون از نت فضا زیاد است .
————
در باره سواد مدرسه ای از لحن من باید می فهمیدی که مزاح بود. ولی خب جدی اش این است که اگر وافعا سواد آدم مدرسه ای باشد نمی تواند جوابی به این نوع سوالها بدهد. به قول سروش ندانسته ها بر دانسته ها رنگ می زنند. باری بحث مفصل است ولی هم شراب تاریخی دارد که نشان می دهد چگونه فقه از عرف پیروی کرده است و انواعی از مسکرات را مجاز دانسته و هم بحث عرف مطلق نیست وگرنه لازمه اش تبعیت کامل شرع از عرف می شد و بی معنا شدن شرع. که این سخن من نیست. سخن من این است که شرع در حوزه عرف معنی دارد و نه بیرون از آن و در اصول استبناطی فقه هم عرف جای روشنی دارد مثلا در تشخیص لباس شهرت معیار عرف است.
از منظر جامعه شناختی هم دین در قرآن نیست در انعکاس قرآن در جامعه های قرآنی است. و نهایتا اینکه هیچ لزومی ندارد عرف تماما شرعی باشد و در طول تاریخ هم نبوده است. گرچه حتی اگر همه چیز هم شرعی باشد به معنای این نیست که جامعه ای دینی داریم. باز به قول سروش اگر همه ازدواجها شرعی باشد و همه آنها هم به طلاق بینجامد و طلاقها هم شرعی باشد از نظر فقهی مشکلی نیست ولی نشانه مشکل بزرگی در خانواده است که فقه آن را حل نمی کند و نمی تواند بکند. در عین حال من از این زاویه هم ایراد دارم که حکم در باره ورود به ورزشگاه کار فقیه نیست چون بحث مصداق است حال آنکه کار فقیه در موضوع است نه مصداق.
آخر اینکه من هم برای ناک اوت کردن جواب نمی دهم برای روشن کردن مساله برای خواننده از منظر خودم جواب می دهم و توضیح نظراتی که دارم و نوشته ام. دنبال منطق روشن هستم نه دنبال استبداد رای و کوبیدن حریف چه اهل مدرسه باشد یا دانشگاه. – سیبستان
امیدوارم اینگونه مباحث در روشن شدن مشکلات وجایگاه عرف/ شرع ودین/سیاست در
حوزه های عمومی وتخصصی موثر وافع شود.
باسلام عیدتان مبارک
به نظر من موضوع خیلی جالبیه البته وقتی
دقیقتر میشه که اصلا ببینیم چیزی به اسم عرف غلط است یا خیر ؟(مورد ۴)
من خودم می حواهم در این مورد تحقیق کنم
یعنی در مورد عرف .
اگر ممکن است مرا راهنمایی بفرمایید.
قبلا از لطف شما متشکرم.
————————-
والله تحقیق با سوال شروع می شود. سوالهاتان چیست؟ – سیب