یا: اتحاد نامقدس مدرن ها و ضدمدرن ها؟
امشب به توصیه دوست باحال مهدی خلج که مدتیه رفته خارجه باسواد شده و با کمال می خوام کمی چاک دهانمو به شیوه حودری-کلثوم ننه ای وا کنم و از داخله ساختار بیام خارجه ساختار و مدرن شم. ای لامصبا من ام بالخره مدرن شدم. اصلا این زبان دورو و سه رو و هزار روی مظخرف باعص شد من از غافله مد و مدرنیسم عقب بمونم. حالا جبران می کونم. زبون فقط یک رو باید داشته باشه. مثل این آمریکاییا. که انده مدرنیسمن. راستش همیشه دلم می خواست مدرن باشم و سری تو سرا دربیارم ولی فکر می کردم کلی زحمت داره. حالا می بینم چقدر آسون بوده و من خر خبر نشدم.
یاد اون مقاله افتادم که یارو نوشته بود چی جوری میشه پسامدرن شد و من وحشت کرده بودم. می گفت لازمه آدم کلی حرفهای عجق وجغ بیاره تو حرفاش تا معلوم شه کله اس. ولی من نمی تونسم. آخه بعضی کلمه هاشو تلفذ هم نمی تونسم بکونم. بعدم اگه اسم یکی از اینا رو غلت می نوشتم و می گفتم چی میشد. نه اصلا کول نبود. به ریسک اش نمیارزید. قربون آقامهدی خودمون که راه آسونش رو نشون داد. من همیشه فکر می کردم فحش و بد و بیراه و حرفایه زیرشلواری گفتن مال خونه س و تو بازار و موقع سیگار کشیدن وعرق خوردن. حالا می فهمم اصلا همینا رو باید نوشت تا مدرن شد. بی خیال ادب و مدب که بابام می گف. اصلا بابام یه مرد سنتیه من ندیدم تو عمرش فش بده هیچوقت. خیلی عصبانی میشد می کفت: پدرسوخته. بیچاره به خودش فحش می داد!!!
حالا یه معذرتخاهی حسابی به این ممد دماغ که رفته بسیج کوچه و برا خودش آدم شده بدهکارم. من فکر می کردم این که از صب تا شب به هر چه مدرنه فحش می ده بدبخت عقب مونده س. می گفت یه آقایی می یاد مسجد بهشون از باطل السحر مدرنیسمو از این حرفا درس میده و اونا را واکسینه میکونه. می کفت قاضییم هس. خیلی زبونه صریحی داره و به هر چی روشنفکرو روزنامه نگاره فحش میده. از هیشکی ام نمیترسه. یه دفعه هم خصوصی بعد از کلاس درس به محمد اینا گفته اینا خر کی باشن یه مشت نادان عوضی ان پشت چی چی ایسم قاییم می شن. بتر اصلا گفته بود فلانه منم نمیتونن بخورن. می گفت وقتی دید ما تعجب کردیم گفت آدم در راه باطل کردنه مدرنیته هر چی بگه و هر کاری لازمه بکنه عیبی نداره. این آیه شیطانه و نزول نفسانیه و قربت غربه و از ین حرفا.
یه دفعه هم که من ازین کتاب متابای حسابی و آدمای حسابی تر باهاش صحبت کرده بودمو یه مقاله یکی از این بچه های محل که تو روزنامه س روم خیلی تاثیر گذاشته بود واسه ش گفتم یک کم دوچار شک شده بود رفته بود به استاده گفته بود. می گفت استاده عصبانی شده دیده من بسیجی بوی مدرنیزم خورده به کله م گفته بود: مرده شور این مدرنیسمو ببرن. ولی حالا می فهمم که اون بنده خدا نمی دونسته که داره مدرنترین جمله ش را میگه و بدونه اینکه بدونه مدرن شوده بود. … اه زنگ می زنن فاک باید برم شاید این ممد بیچاره س بهش خوش خبری بدم. آقا مهدی خیلی چاکریم. بای فعلن.
دمباله:
مانیفسته مدرنیسم
مانیقسته شماره ۲
۱- غلط املایی هاتون خیلی زیاده.
۲- لحن لاتی نوشته شون بیشتر از اینکه آدم رو یاد لات ها بندازه یاد بازیگرایی می اندازه که قراره نقش آدم لات ها رو بازی کنن اما بازیگری بلد نیستن.
۳- هودر خیلی نمی خونم اما اگر منظورتون از سبک کلثوم ننه ای، مدل نوشتن سبیل طلا هستش (که منظورتون همینه) خوب باید بگم اصلا موفق نشدین!! هیچ شباهتی نداشت…
* خب ما هنو تازه کاریم همین امشب مدرن شدیم وقت بدین از آبجی مون و پدر معنوی مون یاد می گیریم خدا بخاد. ضمنا لات ام نیست زبونتون رو گاز بگیرین یه پا بچه مدرنه. لات چیه می فریماین؟ داره به همون زبون بی ریای خودش زبون بسته حرف می زنه. – سیبستان
مهدی جامی عزیز، اینها کامنت هایی است که من برای اقای خلج نوشته ام. درد تاریکیست درد فهمیده نشدن ولی خوب تا بوده چنین بوده.
۲-در ضمن اقای خلجی، بنده خبر نداشتم اصغر قاتل و حسن یه دست دروازه ی غار از موثرین مدرنیزم بوده اند! اگر این فحش ها و این شیوه ی سخن گفتن می خواست مدرنیزم ایجاد کند لاله زار و کشتارگاه همین تهرون خودمون می شد مرکز مدرنیزم جهان یا لااقل از مراکر مهمش! Just Kidding:)
۱-اقای خلجی نازنین، پلیس واقعی اتفاقا همین اشوبگران هستند که شما فکر می کنید منابع خلاقیت اند و ازادگی. این سیبیل خانم بود که گشتاپو وار به اقای جامی حمله کرد و نه اقای جامی!
چطور است که این اشوبگران خلاق پلیس بازی در می اورند از خلاقیتشان است و دیگران از نظم؟ بگذارید بی پرده بگویم ایشان یک گنده لات است تا خلاق یا انارشیست یا ضد نظم! چرا؟ چون می گوید بنده از هر اصطلاح ضد زنی استفاده می کنم چون به سلاح فحش مجهزم و دیگران چون استاد مهدی جامی باید از من اجازه بگیرند حتی اگر بخواهند در باب شارون بنویسند. چرا؟ چون به خیال ایشان، اقای جامی تخصص لازم را در امور شارون و حیطه ی اسراییل ندارد و در ضمن سر تیتر مقاله اش هم ضد زن است. ایا این زیاده خواهی نیست، ایا این تحمیل نظمی که ایشان در ذهن دارد ان هم از نوع احمقانه اش، نیست؟ چون که این ایده اساسا با ذات وبلاگ در تضاد است. به نظر بنده این افرادی که شما ازیشان می گویید مصر هستند که نظمی مستبدانه در وبلاگها برقرار سازند اقای درخشان می گوید همه باید چیزی بگویند که من به ان اعتقاد دارم و خانم سیبیل می گوید به شیوه ای سخن بگویند که من می خواهم وگرنه فحش است که از انها استقبال خواهد کرد. در مورد اصطلاحات ضد زن هم ما باید از ایشان شاکی باشیم ولی خوب گنده لاتی است دیگر!
WOOOOW YOU ARE SOOOO COOOL BUDDY! GO ON DUDE I LIKE IT!
اینم به سبک خارجه ها!
پس وقتی گفتید که هنوز کار تمام نشده منظور این بود…مرحلهی بعدی چیست؟ خاطرات و فانتزیهای دوران جوانی؟
سیبیلطلا هم مدتی است قول داده متنی «آدمحسابانه» بنویسد. به نظرم یک مدت برای شوخی هم شده جای وبلاگهایتان را عوض کنید، شما در سیبیلطلا بنویسید و او اینجا. البته شاید بهتر باشد شما هم به تورنتو بروید و او بیاید لندن، چون ظاهراً این اروپای پیر بالاخره نمیگذارد شما کاملاً سبک سیبیل را به خود بگیرید.
ای ول به ولت خیلی باحالی
اقای جامی اگر قدرت داشتم چند صباحی شما را در وزارت خارجه ایران سر کار میگذاشتم!!!تا کمی اسناد
واقعی را از دوران صفوی ها تا امروز بخوانی و بخودت بیایی که بابا تمدن و مدرنیته باین چیزهایی که در غرب
رواج پیدا کرده نیست لزبین و گی و همو و بای سکسوال و کاباره مولندروژ و مادونا و هالووود و
البته مغزت با هالیوود و فیلمهایش شسته و رفته شده مثل من اما بخود امدم سر پیری و از اینکه بقول
دکتر الینیه شدیم درست اما اخته نشدیم ….کاشکی شما ها مثل جلال ال احمد شعور باز گشت بخویش را داشته باشید
تا ایران بهتر و روانتر مقابل غرب موذی از خطرات برهد کاشکی
جناب اقای جامی
این نوشته حتی به منظور مزاح در شان شما نیست. شما انسان فرهیخته ای هستید اما مثل هم انسان فرهیخته دیگری اشتباه هم میکنید. یادداشت شما در باره اسراییل یک کمی ضعیف بود. این هم شاید به این دلیل است که همواره مطالب قوی نوشته اید و انتظار ما را بالا برده اید! خواهش میکنم به این بازی کودکانه خاتمه دهید و باز هم برای ما متون عمیق پرمعنا و زیبا بنویسید. منتظر می مانیم.
* خانم نازنین مولانا فرموده است:
چون که با کودک سر و کارت فتاد
پس زبان کودکی باید گشاد
اگر طرف حرف مان بزرگترا بودن چشم. – سیب کودک زبان
آقای جامی عزیز برای کسانی که شما را نمیشناختند بد جوری پته را به آب دادید
یک آدم فرهیحته و فهمیده در برابر ناحق ترین انتقادات حتی؛ اینقدر بهم نمیریزد و تا به این حد نازل سقوط نمیکند!!
بعنوان یکی از شاگردان شما امروز بسیار افسرده و مایوس م.
* ما شاگرد نمی خوایم اولن؛ بعد هم اگر سقوط باشه همه با هم داریم سقوط می کنیم اصولا مدرنیسم یک امر فراگیر می باشد؛ پته به آب دادن عین صمیمیت مدرن است و سرکار باید سیب تا دیروز گمراه را تشویق هم بکنید که از گمراهی کار برای خلق درآمد و به کمال خودپسندی و پته بر آب دادگی که ناف مدرنیسم است رسید. بعدن هم برای همه خوبه برای ما بد؟ – سیب تازه پیوسته به مکتب روشنفکری داخ داخ تاراخ راخ
……..؟
این زبان بی ریای شماست ؟
* زبان بی ریای مدرنیسمه آقا! – سیب از بهشت سنت رانده شده
عجیب است… همیشه همینطور بوده.. کسانی که همیشه جدی و معقول می نوشتند وقتی قرار می شود طناز شوند و بامزه… آنوقت می شود همین که جناب جامی – که خیلی برایشان احترام قائلم- قلمی فرموده اند.
طنز را بگذاریم برای ابراهیم نبودی و خرسندی و دیگرانی که توانش را دارند… حیف است گاهی … می دانید دیگر کمتر کسی باورمان می کند وقتی ادا در می اوریم.
سرتان خوش
* . تقی جان اینا که طنز نیست گزارش تحولات مدرنیته است. عقل بدون دیوانگی معنا ندارد. دیوانه دیوانه نباش عاقل عاقل هم نباش. میخوش باش. اون وسط باش! سر شما هم گرم
– سیب سرخوش
سلام آقای جامی
آقای جامی فکر نمی کنید که وقت آن رسیده که واقعگرا باشیم؟ فقط خواهش می کنم سری به وبلاگ سیبیل طلا بزنید و کامنت هایی را که برای این آدم _تاکید می کنم آدم!!!_ نوشته اند چقدر وحشتناکند، بعد اگر کمی منصف باشیم می فهمیم که حق با سیبیل طلاست.
آقای جامی! همه ی یادداشت هایی که برای این آدم نوشته اند، جنسی است، آن هم فقط توهین به زن. آقای جامی! این نوشته ها که از آسمان نمی آیند! بلکه از ذهن اندیشه ی مردسالار ایرانی تراوش می کند، بعد شما باز از خودتان دفاع کنید! آقای جامی باید قبول کنیم که هنوز در دیالوگ روشنفکری این خشونت مردانه دیده می شود! فقط کافی است نظری به سمت چپ وبلاگتان بیاندازید و خود ببینید که چه مطلبی را آنجا قرار داده اید.
مثال می زنم. این گوشه ای از متنی است که شما آنجا قرار داده اید.
“اینا فقط برا شهرت شمسی جونته وگهنه عمراً بقیه زنا رو هم به اونجام حساب کنم. ”
حال سئوال اینجاست آقای جامی! آیا سیبیل طلا حق نداشت؟
* آقاجون ما دیگه سر به شورش ورداشتیو از واقعیت ماقعیت خبر نداریم. مادربزرگمانم همیشه می گف هرکیرو تو قبر خودش می خوابونن. در باره انصاف هم ابولحسین گفته و تکلیفو تموم کرده: خودپسندی بدون شرمندگی. بعدن هم دریدا گفته هر کی خربزه میخوره پاب لرزشم میشینه. – سیب مدرن
در بحث سیبیل هیچ شکی ندارم که درست میگوید … اما همه اینها به کنار الان یکی فکر قلب داریوش صاحب ارض ملکوت باشد که فکر می کنم الان با خواندن این پست حال عجیبی داشته باشد
It’s not Just the language, it’s lifestyle too. A simple comparison between what sort of fashion Sibil and Hoder into with those of Jami’s (with Ponytail which is very common between Iranian men and I personally think it’s very Javad; reminds me of Albanian.. Traffickers..), Darush….says it all baba!
…شیخ یتصبی…
سلام، هر چه بگندد نمکش میزنند، وای به روزی که بگندد نمک
شماهم بله؟ از قلم خود خجالت نکشیدی؟ چرا ما ایرانیها باید همه چیز را به ابتذال بکشیم؟ واقعا که این حکومت زیبنده ماست!
پاسخی برای آقای خلجی نوشتم و آدرسش را در کامنت ایشان گذاشتم ولی ایشان حتی اجازه ی چاپ آن کامنت دو خطی را نداده اند. برای پاسخی به خلج به حرف حساب مراجعه کنید.
http://harfehesaab.persianblog.com
Interesting point, Jami’s Page views per day has become triple since (average 550 to just 1750), I should say, hoder mentioned him in his site (9/1/06)! This is obviously evidence-based: http://www.webstats4u.com/s?tab=1&link=1&id=3127131
سلام. انگار که راه «ملامتیه» را در پیش گرفته اید.
یکی گفت تو در مطلب ادبیات فمینیستی درباره چیزی که تخصص نداری حرف زدی! این را یک متخصص امر مربوطه گفت !!البته راست گفت ، بنده اصلا نمی دانستم درباره تحول معنایی بیضه چیزی نوشته ام تازه الان فهمیدم که صورت مدرن عنوان باید چه میبود ، البته باز متخصص تر از من و شما اگر قلم به دست بگیرد احتمالا عنوان دقیقتر و مدرن تری پیدا می کند!زت زیات.
دیگه چرا تعجب کنیم که لیاقت مون همین جمهوزی ی اسلامی هست؟ لجن روشنفکرهای مرد مون رو هر چه بیشتر هم بزنیم بوی گندش بیشتر در میاد.
ضمنا خرف حساب
پاسخت برای آقای خلجی را دیروز در کامانتهای ایشان خواندم