بعد از چند روز جار و جنجال امروز که اخبار را می دیدم دیدم یک نفر یک حرف حسابی زد. صائب عریقات از چهره های برجسته فلسطینی گفت بهتر است از اضافه کردن فلسطین به نقشه جهان صحبت کنیم تا حذف اسرائیل از این نقشه. دو سه بار هم تاکید کرد که من از رئیس جمهور ایران می خواهم که این مسیر را بروند. گفت که ما موجودیت اسرائیل را قبول داریم و شما هم اضافه شدن دولت فلسطین را در کنار دولت اسرائیل خواهان باشید.
بعد خبرنگار شبکه در اسرائیل پای خط آمد و صحبت از موقعیت طلایی کنونی برای اسرائیل شد. گفت اسرائیل مدتهاست می خواسته توجه جهانیان را به خطر ایران جلب کند و حالا بهترین فرصت را بدست آورده تا جهان را در مقابله با یهودستیزی متحد کند و می بینیم که کرده است. گفت که اسرائیل خود از انجام این کار ناتوان بود اما آقای احمدی نژاد این کار را برایش انجام داد.
فکر کردم تندروها همیشه به نفع دشمنی که با آن می جنگند کار می کنند. نمونه جهانی اش جناب بن لادن است که از او خدمتگذار تر برای آمریکا نمی توان نشان داد. دیگر اینکه فکر کردم چه فرق فارقی است بین سیاستی که پایش روی زمین است و به آن واقعا تدبیر سیاسی باید گفت و سیاستی که روی هواست و در رفتار و گفتار رهبران کشورهایی می بینیم که هزار دلیل دارند برای اینکه حرف حساب زدن را به تاخیر بیندازند!
و نهایتا از خودم پرسیدم رمز این شعارهای تند سیاسی در چیست؟ سیاستمدار جماعت بالاخره شرایط دست اش هست. چه دلیلی دارد که خلاف آب شنا کند؟ اینها مسائل اساسی ماست. مسائل اساسی ما در سه دهه گذشته بوده است. می شود این نگرش ها و گرایش ها و روش ها را بی تحلیل واگذاشت؟ چه می شود که ما از تندروی خسته نمی شویم؟ از این مخالف خوانی چه گیرمان می آید؟ یک جایی یک سودی دارد. سیاست بی سود نمی شود. سودش هم حتما از ضرری که این تندروی حاصل می کند بیشتر است.
در وب:
چنددستگی در اظهارات عقلای قوم و متوسطین ایشان و بزرگانشان، ایسنا
این آقای رئیس جمهور که حرفی خارج از پلتفرمش نزده: بحرانی کردن دنیا زمینه برای خروج آقا از چاه!! این آفا و امثالهم خودشان قربانی هستند… بالاخانه شان توسط ملایی مثل آیت الله مصباح اشغال شده… زیاد جدی نگیرید!
هروقت با یک فرمایش وضع را دوستان مان بحرانی کردن از ذهنم گذشته آقایان را نه تنها، بلکه تمام مردم ایران ببرند یک دوری توی دنیا بگردانند تا ببینند دنیا یعنی چی. فکرم را ف.م. سخن هم به نوعی در جملاتی تایید کرده.
باور بفرمایید مردم را و آقایان را که بعد از یک دنیا گردی برگردانن سرجای شان در ایران همه چیز به وضع طبیعی در می آید…باور نمی کنید پیشنهاد بدهیم امتحانش برای خیلی ها چندان هم گران درنمی آید…
نمیدانم باور میکنید یا خیر؟ اما به جرات میگویم که بیشتر اوقات خودشان هم نمدانند چه میگویند، چرا که بحث مرید و مرادی است و عاشق و معشوقی! ای کاش میشد آزمونهای روانشناسی را پیش فرض انتخابات نمود تا از سلامت فکری و روحی افراد مسئول مملکت اطلاع حاصل نمود.
در آن لینکی که به ایسنا دادهاید چندان هم چنددستگی به چشم نمیخورد. واقعیت این است که پذیرفتن وجود اسرائیل به عنوان یک کشور هنوز در ایران یک عملِ حرام محسوب میشود و نمونهاش آقای عبدالله نوری بود که در دفاعیات دادگاهش از این موضوع که ما کاسهی داغتر از آش هستیم یاد کرد و این بیانات او نقش بسیار مهمی در محکومیت سنگیناش داشت. یا مثلاً ببینید آقای ابطحی چقدر با احتیاط در این مورد از آقای احمدینژاد انتقاد میکند در حالی که در موارد دیگر چنین احتیاطی را نشان نمیدهد.
از دیروز که این صحبتهای احمدینژاد در رسانههای جهانی با این شدت بیسابقه مطرح شده (تا حدی که خبر اول بیبیسی و سیانان بشود و کوفی عنان و تونی بلر مستقیماً واکنش نشان بدهند) دائم این اخبار را دنبال کردهام و تنها چیزی که در بین این همه نگرانی برای عاقبت ایران باعث خندهام شده همین جملهی طنزآمیز صائب عریقات است! کاش حتی یک درصد از مردم داخل ایران میتوانستند از زیر آن بمباران تبلیغاتی و سانسور خبری این تقاضای عریقات را بشنوند.
*اگر اظهارات لاریجانی و ناطق نوری را با بقیه بسنجی می بینی که چندان همخوانی ندارد – سیبستان
برایم بسیار ملال انگیز است که مردم ایران را در ماه رمضان با این همه بد خواهیی مرگ طلب به دیگران بیبینم.
تنها یک چیز را می خواهم این جا بگو یم. آن هم این است که سیاست یک عصر آخر ایران طوری بوده است که نه با دوستان مروت کرده و نه با دشمنان مدارا داشته است.
سلام
این حرفها کاملا حساب شده گفته شده خصوصا که تیتر کنفرانس به زبان انگلیسی و به قصد استفاده خارجی نوشته شده .معمولا در نمایشهایی از این دست با کاربرد داخلی تیترها را به فارسی مینوبسند .
اولین چیزی که بعد از این ماجرا یادم افتاد اون جک قدیمی بود که تیم ملی ایران با آرژانتین بازی داشت و غضنفر دوتاگل به خودمون زد داشت گل سومو میزد که مربی داد زد بابا مارادونا ول کنید غضنفر بگیرید . مسله دقیقا همینه ما سالهاست که از داشتن سیاستمداران مسلط به قواعد بازی بین الملی محرومیم هر بازی برای خودش قواعدی داره وقتی قواعد رو بلد نباشیم و بریم وسط زمین می شه همینی که سالهاست با هاش درگیریم
سلام!
زیباترین بیان در باب سخنان احمدی نژاد، طنز نوشته ی ف.م سخن بود.
نقد هایتان را بر گفته های ملکیان خواندم.
شاید وزین ترین نقد از آن شما بود که البته در فرازهائی دچار فوران احساسات نیز شده بودید.
بهر حال من از نوشته هایتان در این باب استفاده کردم و البته معتقد نیستم که سخنان ملکیان تحقیر ایران و ایرانی بود.
ما در وادی مدعیات تاریخی، تحقیر و تعظیم نداریم.
یک ادعای تاریخی یا بواسطه ی متدولوژی مقبول در علم تاریخ تایید می شود و یا رد می گردد.
بنابراین شما می توانید بگوئید که ادعاهای تاریخی ملکیان گزاف بود اما گفتن اینکه او ایران و ایرانی را تحقیر کرده بنوعی نقب زدن به انگیزه ها و یا پیامدهای یک مدعا می باشد که اساسا ربطی به رد یا قبول آن مدعا ندارد.
از آشنائی با شما بسیار خوشحال شدم!
ارادتمند
ا.ی موسوی
من که کلی با این دیدگاه فلسطینی ها حال کردم و لذت بردم. به این می گن دیدگاهی منطقی و خوب.
ناپختگی یک رییس دولت در سیاست نه تنها برای خود او، بلکه برای کشورش هم عوارض زیانباری به همراه داره. آقای احمدی نژاد به جای این که سعی در حل مساله ای که به وجود آورده باشه، همچنان بر موضع ناصحیحش اصرار هم میکنه. دیروز گفته حرف من خواسته ملت ایران است!! من نمیدونم آقایان بر چه اساسی از زمان روی کار آمدنشون مرتب حرف خودشون رو به عنوان نظر ملت اعلام میکنند؟ اگر اینجوری ادامه پیدا کنه، معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارمونه.
این حرفها حرفهای خمینی بوده است. ایکاش آنقدر شجاعت داشتید که به گوینده اولین اینها می پرداختید تا تکلیف خودتان و دیگران روشن شود.
سخن احمدی نژاد٫ حرفِ تعدادِ قابلِ توجهی ایرانی است. باور ندارید؟ توی خیابانی در شهرهای متوسط و جنوب تهران با مردم مصاحبه کنید. درصدِ قابلِ توجهی از آنان ٬این سخنان را طوطی وار تکرار می کنند. باید پرسید که چه گونه با این مردم رابطه برقرار کرد و به آنان قبولاند که دیدگاه و روشِ خود را تغییر دهند؟
در مورد نابودی اسراییل از نظر آیتالله خمینی باید به این نکته توجه کرد که به قول احمد زیدآبادی در زمان حیات آیتالله خمینی اعراب و اسراییل در نبرد سرد با یکدیگر به سر میبردند و در آن شرایط شعار نابودی اسراییل نه فقط بخشی از منشور سازمان آزادی بخش فلسطین بلکه در بین رهبران دنیای اسلام نیز کمابیش مطرح بود و سخن از آن هزینه سنگین بینالمللی در پی نداشت. در واقع، حساسیت بینالمللی در مورد شعار نابودی اسراییل پس از آغاز مذاکرات صلح خاورمیانه در سال میلادی در مادرید، به وجود آمد و این زمانی بود که۱۹۹۱ آیتالله خمینی درگذشته بود و دولت پس از او، برای گشودن صفحهای تازه در روابط ایران و غرب تلاش میکرد. – متن گفتار او را اینجا بخوانید:
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2005/10/051029_la-z–israel.shtml
آخرین فتوایی که نخست وزیر عالیقدر انگلیس در مورد گفته های رئیس جمهور ایران صادر کرده اینست که ایشان هرگز با موقعیتی برخورد نکرده اند که رئیس جمهور یک کشور بگوید که می خواهد کشور دیگری را از نقشه محو کند. هرگز؟ حتی یک نفر؟ اگر احمدی نژاد در جلسه ای حرفی زد که به این صورت تلقی شد، آیا می توان تصور کرد که حتی اگر ایران بخواهد هرگز قادر باشد اسرائیل را از نقشه محو کند؟ با توجه به حضور آمریکا در منطقه و غیره و غیره. حالا اگر آمریکا و حتی انگلیس چنین سخنی می گفتند (که گفته اند) می شد آنرا جدی گرفت چون توانایی نظامی اش را دارند. احمدی نژاد مشکلی را مطرح کرد که رژیم های بزدل عربی ترس عنوان کردنش را ندارند: رژیم اسرائیل یک رژیم اشغال گر و غیرقانونی است. حالا شورای امنیت سازمان ملل برعلیه ایران بیانیه صادر می کند. چندتا از این بیانیه ها را برعلیه اسرائیل صادر کردند؟ از آن طرف بلر می گوید: «اگر ایران به این رویه ادامه دهد، مردم شروع به پرسش می کنند که چرا کاری در مورد این موضوع نمی کنیم» ولی خب این تهدید از سوی ممالک «متمدن» غربی آمده پس اشکالی ندارد که یک کشور «عقب افتاده» را تهدید کرد. مرا به یاد حرف گاندی می اندازد…
با سلام خدمت همه دوستان و احترام به موضوع بحث جاری و این که آقای جامی عزیز ممکن است از من دلخور شوند، ولی چون موصوع خیلی مهمی است ریسک این دلخور شدن را باید پذیرفت! می توانند آن را پاک کنند.
پیش نویس نامه پیشنهادی به رهبر:
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران!
آقای اکبر گنجی بیمار بیمارستان میلاد توسط چند نفر به سرپرستی شخصی بنام آقای سماواتی مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفته است. از آنجا که این گونه اعمال بر خلاف کمترین موازین شناحته شده بشری و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، ما امضاکنندگان زیر از جنابعالی تفاضا داریم هر چه زودتر شخصا به این مسئله رسیدگی فرمایید. نظر به اهمیت این موضوع انتظار این است که بتوانید در مدت یک ماه نتایج را به اطلاع ملت ایران برسانید. در غیراین صورت طومار امضا شده طی مراسمی به دبیرکل سازمان ملل متحد جهت اطلاع و کمک جامعه جهانی تسلیم خواهد شد.
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
پ.ن. این پیشنویس به حبهه دمکراسی و حقوق بشر ارسال شد.
—————————————-
در ضمن فکر کنم این بار تفاوت هایی وجود دارد:
۱) مسئول اصلی کشور خود شخصا باید جوابگو باشد.
۲) برای این جوابگویی زمان در نظر گرفته شده.
۳) ما هیج حواسته سیاسی را مطرح نمی کنیم بنابراین حرکت فراگیر تر خواهد بود.
۴) برای عدم رسیدگی قدم بعدی مشخص شده است با توجه به شرایط جدید جهانی.
۵) تجربیات حاصله از این حرکت ساده در جهت حرکت بعدی که در خواست محاکمه و مجازات صادر کنندگان فتوای قتل های گذشته حواهد بود- بکار گرفته خواهد شد!!!
فراموش نکنیم در کشور بزرگی مثل آمریکا همان هایی که یک زن خیاط سیاه پوست (Rosa Parks) را به خاطر نشستن روی صندلی اتوبوس جریمه و زندانی کردند، امروز او را با تشریفات یک رئیس جمهور بخاک می سپارند. این شهروند درجه دوم بودن و «ورود سگ و سیاهپوست ممنوع» در عهد دقیانوس که اتفاق نمی افتاد. ۵۰ سال فبل بود!! بیایید پاسدار حقوق و ارزش هایی باشیم که نیاکان پاک ما ۲۵۰۰ سال پیش برای دشمنانشان ومردم سرزمین های مغلوب، قائل بودند!
The House agreed by voice vote Friday that the body of Parks will lie in honor in the Rotunda on Sunday and Monday “so that the citizens of the United States may pay their last respects to this great American.” The Senate approved the resolution Thursday night.
http://news.yahoo.com/s/ap/20051028/ap_on_go_co/rosa_parks_capitol
آقای جامی صدا و سیما این فیلم را به عنوان “جنسیت و فلسفه” نام برده.
در ستون یادداشت ها جای مناسبی پیدا نکردم که درباره ی فیلمی که دیده بودید چیزی بنویسم. یک نوت کوچک: کونکوبین صرفنظر از ریشه ی لاتینش ابتدا در فرانسه استفاده می شده. -هم خانه- معادل مناسبش است. نسبتی که ایجاد می شود هم صرفنظر از معنایی که فیلم داده و شما هم دیده اید رابطه ی بی تعهدی است. از نوعی که سارتر با سیمون دوبوار داشت.فکر کنم به جای خداحافظ همان -وداع- بهتر باشد. خداحافظی ای بی برگشت. خیلی از نظر معنایی نزدیک تر به فارول است.
به خاطر معرفی فیلم هم سپاس.
الپر http://alpr.30morgh.org/archives/003250.php
بحث عدم کفایت رئیس جمهور را شروع کرده که جالب است سری بزنید. این هم کامنت من:
الپر عزیز خودت هم می دانی که این آقایان به بیماری مزمن مالیخولیای “خالی بندی” دچارند! بیایید از یک کار ساده شروع کنیم… بیاموزیم و صلاحیت انجام کارهای یک کم پیچیده تر را پیدا کنیم. یک بیمار بستری در بیمارستان را آمده اند شکنجه کرده اند و اسمش را گذاشته اند “””فیزیوتراپی”””” حالا ما هم نمی گوییم آقایان اصلاح طلبان که بر خالی بندی گفتگوی تمدنها همچنان دل خوشند، بیایند آن را محکوم کنند- اما می توانند طی نامه ای از کسی که مسئول همه این شکنجه گران هست درخواست تحقیق روی این موضوع را بکنند. خود تو اینجا لینک هموطن های تئوریزه کننده پنتاگون را میذاری… اما لینک مر ا که پیشنهاد فرستادن یه نامه محترمانه به رهبر و در خواست این که شخصا خودش رسیدگی کند نمی ذاری؟
آرش خان باز سیبستان را با یک جای دیگر اشتباه گرفتی! قسمت آخر کامنت ات هم به دلیل ناسزاگویی حذف شد. به نظرم رفتارهای شبیه به اسپم به هیچکس کمک نمی کند چه برسد به گنجی. بهترین کار پیشنهاد است. اگر پذیرفتند که خوب اگر هم نپذیرفتند نمی شود آنها راهل داد یا متهم کرد.- سیبستان
درمورد کمک به گنجی فکر می کنم معرفی کتاب هاش و توصیه به خریدن اونها روش بدی نباشه. اگر استقبال خوبی بشه آمار خرید کتاب هاش تاثیر خوبی داره. البته امیدوارم این مساله به وزن کشی تبدیل نشه که اگر استقبال نشد نتیجه معکوس بده.
ممنون میشم اگه نظرتون رو بگین.
(البته امیدوارم کتاب هاش ممنوع نشه)
جناب سیبستان عزیز!
ضمن همراهی شما در به سخره گرفتن حرف های رئیس جمهور چیزی هست که نمی فهمم. مگر عین همین صحبت ها را نزدیک به بیست سال قبل نشنیده بودیم؟ چرا از این جنبه به ماجرا نگاه نمی شود؟ شنیده ام که آن روزها همه ی صحبت ها در نزاع بین شرق و غرب خنثی می شد. باورش ندارم.
به شما لینک دادم.
پایدار باشید.
آدرس را اشتباه وارد کرده بودم.