به مناسبت تصویب طرح شارون در پارلمان اسرائیل برای خروج یکجانبه از نوار غزه. – فکر کنم دیگر چیزی برای ویران کردن در غزه باقی نمانده بود. نزدیک بودن انتخابات آمریکا را هم از نظر دور نداشته باشید. کاریکاتور نقل شد از: گاردین، ۲۷ اکتبر (به این کاریکاتور لینک ندارد یا من نتوانستم در سایت گاردین پیدا کنم. اسکن کردم! – نمی شد ازش گذشت.)
خدایی که انسان را ویران می کند خدای ما نیست
اتین ژیلسون (۱۹۷۸–۱۸۸۴)، فیلسوف توماسی و مورخ برجستۀ فلسفه قرون وسطی، کتابی دارد به نام تحقیقی در نقش تفکر قرون وسطی در شکلگیری نظام دکارتی (۱۹۳۰) که ترجمۀ فارسی آن با عنوان نقد تفکر فلسفی غرب (ترجمۀ احمد احمدی، تهران: حکمت، ۱۳۶۰) منتشر شده است و به چاپهای متعدد نیز رسیده است. این کتاب تحلیل درخشانی است از الهیات و فلسفۀ قرون وسطی که فلسفۀ دکارت از آن بیرون آمد. این کتاب را در هنگام دانشجویی بسیار دوست داشتم و چندبار خواندم، تا جایی که تأثیری بسیار ماندگار در ذهنم گذاشت.
تا جایی که به خاطر دارم (اکنون کتاب را در پیش رو ندارم) یکی از نکتههای آموزندهای که ژیلسون در آنجا مطرح میکند این است که تحقیر عقل و دستاوردهای انسانی (از جمله فلسفه و دیگر علوم عقلی و انسانی در قرون وسطی) به نام «الهیات» و «علوم دینی» و برتری دادن آنچه به اصطلاح «الهی» است بر آنچه «انسانی» است تا بدانجا پیش رفت که دست آخر نه تنها خود «انسان» بلکه تمامی آفرینش خدا، یعنی طبیعت، هم خوار و ذلیل شد.
بدین ترتیب، به گفتۀ ژیلسون، جهان به ویرانهای تبدیل شد که «خدا» یگانه موجود آن بود و البته موجودی ناشناختنی و بسیار پرهیبت. اما پرسشی که بعد پیش آمد این بود، این خدای ویرانهها و موجودات حقیر و زبون دیگر چه جای پرستیدن داشت؟ مگر نه اینکه خدا را باید برای آفرینش زیباییها و دانشها و تواناییها ستود و نه زشتیها و جهالتها و ناتوانیها؟ کدام انسان است که بتواند چنین جهانی را تحمل کند؟ و کدام بشری است که بتواند خدایی را بپرستد که چنین آفریدههای بیارزشی دارد؟
اینجاست که ژیلسون هم مانند مارکس و نیچه مدعی میشود که میباید بذر بسیاری از شورشها علیه اندیشۀ دینی را در میان برخی «اصحاب کلیسا» جست که با نگرشهای احمقانهشان به جای بالا بردن خدا او را پایین آوردند (و البته او مدعی است که برخی از آنان زیر تأثیر محمد غزالی مسلمان بودند)، چون بر این گمان بودند که برای «بالا بردن» او باید «مخلوقاتش» را پایین آورد.
اما چگونه میتوان خدا را با پایین آوردن آفریدههایش «بالا» برد، اگر خدایی خداست باید آفریدههایش هم همانقدر ارزشمند باشند، چه چیزی جز عظمت جهان و مخلوقاتی که گویای قدرت خدا در آفرینش است میتواند ما را به پرستش و ستایش او وادارد؟ پس باید به خاطر خداهم که شده به مخلوقاتش احترام بگذاریم. بنابراین، همانطور که مایستر اکهارت یا آکوئیناس گفت: «هر آنچه انسانی است خدایی است و هر آنچه خدایی است انسانی است»، یا به تعبیر شیخ محمود شبستری خودمان در گلشن راز: «جهان انسان شد و انسان جهانی/ از این پاکیزهتر نبود بیانی».
برگرفته از: فل سفه؛ برای خواندن متن کامل کلیک کنید
از این عکس دختر تاجیک در حال رقص خوشمان امد، اقای برادر.
از مجموعه عکس هایی است که سپتامبر ۲۰۰۱ -پیش از حمله بن لادن به نیویورک البته- در سمرقند و بخارا گرفتم و در ایرانیان دات کام ۴۷ قطعه از آنها چاپ شد: مثل نان سمرقندی. ندیده ای لینکش در لینکستان موجود است جان برادر!
سیبستان
سلام. خوشحال می شویم به ما سر بزنید، و از تئاتر بی شیر وشکر دیدن کنید.
آقای مهدی سیبستانی برسد به دست آقای رویایی:
آقای رویایی جان من نمی خواهم تعارفات معموله بکنم چون به آن نیاز ندارید. بنابرین راست و حسینی خدمت شما معروض می شوم که خوب است وبلاگ را با روزنامه اشتباه نگیرید و از خودتان بنویسید. ما شعرهای شما را زیاد خوانده اییم و البته ناشیانه تقلید هم کرده می باشیم/می باشند. فلذا خوب است که اینجا سخنان تازه تری از شما بشنویم. مثلا اینکه این شعرها را چه جور باید “خواند”؟ می پسندید؟ ممکن است جای دیگر گفته باشید می دانم چون ۴۰ سالی است شعر می گویید. ولی اگر به ما نسل بیسوات هم کمک کنید سر از این اشعار درآوریم که راه دور نمی رود. می رود؟ ما منتظر می مانده همین جا نشسته می باشیم. -علی اکبر منتظری (شعردوست)
لطفا پاک نکنید وگرنه عین متن را در صد تا وبلاگ دیگر خواهید دید!
به حقیقت مرقئم فرمودید دوست گرامی.طبعا بر اساس اول منافع بلند مدت و بعد برای تاکتیک های مقطعی برای رسیدن به قدرت بیشتر مثل انتخابات بوش