چه کسی گفته است وبلاگ از آن جوانان است؟ هر که گفته است البته سخنی نغز آورده است! اما جوان کیست؟ من داریوش آشوری را جوان می دانم نه به سال البته که به اندیشه گری نوخواهانه اش و تکاپوی دائمی اش و خستگی ناپذیری اش. از همین نوخواهی و نوگرایی هم هست که او خیلی زودتر از همگنانش و همنسلانش با به عرصه عرصات اینترنت می گذارد. چه بختیار است ملکوت که خانه خود را به آشوری نو می کند و برکت می افزاید. خانه داریوش ملکوتی هم آباد که از نخست در پی شکارهای چرب پهلو بوده است. من این اشتیاق به همنشینی با بزرگان و اندیشه ورزان و نامداران را در او ارج می نهم. حالا که آشوری وبلاگی شده است آرزو می کنم که همه اهل قلم ما وبلاگی شوند. چند نفری اینجا و آنجا سایتی وبلاگی مجله ای راه انداخته اند اما هنوز بسیاری در سکوت و انزوا از اینترنت به سر می برند. اینترنت هم در همنشینی با اهل خرد و اصحاب تجربه خوب است. این ما را به آنها و به یکدیگر نزدیک می کند.
قصه ما و آشوری هم بماند تا بعد. من یکبار به او نوشته بودم که من آثار بسیاری از کسان را خوانده ام که پس از سالیانی دریافتم که وقت خود را بیهوده در جستجوی مروارید در جوی کوچک آنها که به گودالی می ریخت تلف کرده ام اما از زمانی که صرف آثار او و پیگیری اندیشه های او کرده ام هرگز پشیمان نشدم. او در صحنه فکری ما نمونه معدود روشنفکرانی است که آینده را می شناسند چون از حال ما شناخت درستی دارند. او همچنین از کسانی است که هرگز مقلد غرب نبوده است و مسائل ما را ذیل نام این و آن فیلسوف و یا مکتب اندیشگی غربی نیندیشیده است. او از صمیمی ترین روشنفکران ماست. صمیمی با فرهنگ ما.
آشوری عزیز فعلا مقالات نفیس خود را در وبلاگ جستار فراهم می آورد که برای علاقه مندان آثار او بسیار مغتنم است اما امید می برم که هر از چندی وقتی صحنه فکری و فرهنگی ما به رای و نظر او و قضاوت و نقد او نیاز دارد نوشتن وبلاگی را نیز بیازماید. گمانم این دیر نخواهد بود.
چنین گفت داریوش آشوری
نوشته شده در 19 آوریل 2004
دستهبندیها: آنها که میشناسم
دست مریزاد و سفر بی خطر
آقای مهدی مؤذن جامی : سلام شاید من هنوز در ذهنتان مانده باشم . ای- میل خودم را می نویسم . اگر حوصله داشتید از خودتان به من یک خبر بدهید . سپاسگزارم .
دوست عزیز نادیده آقای جامی
چند باری این جا یادداشت گذاشتم و بعد دیدم نیست. اشکال از فارسی نویس من است. غرض سژاسی بود برای همت بلندی که دارید و بزرگان و دنیا دیدگانی مثل آشوری را هم به وادی جوانی و خطر می کشانید. هر چه از جستار بیامزیم مدیون شما و داریوش خواهیم بود. گو این که هنوز حضرت آشوری جز همان یادداشت برای جستار چیزی ننوشته و کاش آن فایل های حجیم متن هم در حاشیه و لینکدونی می آمد تا شاید جای خالی روزنوشت های آشوری بیشتر خود را نشان بدهد.
به هر حال دست مریزاد.
سلام
خوب کردی معرفی کردی. من خبر نداشتم. این طوری یک راست مروی سر اصل مطلب و بدون کم و کاست و سانسور مطلب را می خوانی.
سلام بر روی ماهت!
درست از ۸ سال است ترا ندیده ام.
اما فکر کنم ۶ ماه است صدایت را نشنیده ام، اما همیشه مطالبت را با عشق خوانده ام.مخصصو صا تازگی ها !
در این شش ماه مثل بچه آدم ،کارهایم را انجام دادم و تا هفته دیگر به استرالیا میروم، با امید و عشق!
راستی ۲ شب لندن آمدم ، اما نخواستم مزاحمت شوم بعد ۴ روز به دانشگاه رفتم تا سر از استرالیا در آورم.
حتما از آنجا تلفن میزنم!
راستی به میل من یک آدرس غیر از محل کار را بنویس تا یک بسته ای را بفرستم تابا نگاه کردن محتو یات آن از تعجب انگشت به دهان بمانید!!
بخدا با آن غلط اضافی را کردم!
قربانت . از دور دست معلمی ات را می بوسم!