از خواب که بر می خیزم تلویزیون را روشن می کنم. روز عید پاک است. به نظرم می رسد به همین دلیل برنامه ها کمی از توجه به عراق کاسته اند تا عید مردم را خراب نکنند. گزارش لیز دوست در شبکه خبر ۲۴ ساعته بی بی سی به دلم می نشیند. از میدانی که سال گذشته مجسمه صدام با هلهله پایین کشیده شد گزارش می داد. می گفت سکوتی محض بر میدان حکمفرماست. هیچ کس رفتن دیکتاتور را جشن نگرفته است. مسجدی پشت سرش بود. می گفت همه مساجد برای مردم فلوجه و کربلا و نجف و دیگر شهرها کمک جمع می کنند. شاید بعد از نماز جمعه خبری شود.
بعد پل برمر بود و اینکه عملیات در فلوجه متوقف شده تا مذاکره کنند. اما هنوز لیز دوست در حال گزارش دادن بود که خبر آمد که عملیات از سر گرفته شد. چه کوتاه! تصویرهای جنگ همه از الجزیره بود. بمباران بی وقفه. ۳۰۰ نفر کشته شده اند. آمریکایی ها می گویند انتقام کشته و مثله شدن ۴ آمریکایی را می گیرند که هفته گذشته در فلوجه کشته شدند. اما تناسبی در کار نیست. وانگهی در کوت و نجف و کربلا و دیگر شهرها آنها انتقام چه چیزی را می گیرند؟
می خواهم بدانم سایت های ایرانی چه می گویند. سایت گویا تنها به خبرهایی می پردازد که جنبه ای از آن به ایران هم برگردد. دیروز شورای مسلمانان بریتانیا عملیات آمریکا را قتل عام نامید و آن را محکوم کرد و هنوز هیچ گروه ایرانی بیانیه ای نداده. اصلا آنچه در همسایگی ما می گذرد به ما چه ارتباطی دارد؟ شاید هم فکر می کنند چون مردم از موضع مذهبی حرکت می کنند و رهبرانشان آخوندهای شیعه و سنی اند باید گذاشت هر بلایی سرشان بیاید.
تنها مطلب درباره عراق که اریژنال است و دست اول سفرنامه بهمن احمدی امویی است به عراق و شرح دیدارش از مدینه الصدر. یاد اسلام شهر خودمان در حاشیه تهران می افتم. گزارش خِلی خوبی است. و منصفانه. چقدر آنها به ایرانی و شیعه خود را نزدیک می بینند و چقدر ما خود را از آنها بیگانه می گیریم. مردی در این گزارش می گوید: هیچ وقت یک اشغالگر دلش به حال ما نمی سوزد. بعضی از ما ظاهرا خلاف آن را فکر می کنیم.
هیچ اشغالگری دلش به حال ما نمی سوزد
نوشته شده در 9 آوریل 2004
دستهبندیها: سياست
سلام.
دوست گرامی! شما لینک هایی را که معرفی می کنید، خودتان هم می خوانید؟ برای مثال، “راست افراطی را بزک نکنیم” که در سایت توده ای ها منتشر شده بود؟
گذشته از خطاهای فاحش مقاله ی مزبور -که مثلآ نشریه ی وزین “تلاش” را نشریه ای «با پرچم چپ» معرفی می کند، در صورتی که این نشریه، لیبرال ترین نشریه ی روشنفکری حال حاضر است(!)- چنان نویسنده ی محترم -از کینه ی تاریخی- به پرت و پلاگویی و بافتن آسمان به ریسمان افتاده است که در می مانی چه بگویی!
من قصدم این جسارت نیست که بگویم “چرا فلان لینک را گذاشته اید”، بل که تنها خواستم اعتقادم را با شما در میان بگذارم: تا از تیتر مقاله ای خوشمان آمد، لینکش نکنیم. این دلیل نمی شود که هر کس مخالفان ما را نقد کرد حق داشته باشد و درست بگوید! انصاف و عدالت -به ویژه در نقد مخالفان- شرط آزاداندیشی است.
موفق باشید.
مجید زهری عزیز،
من نقد داریوش همایون از آن قلم را پسندیدم و فکر کردم با عنوانی که انتخاب کرده ام نظر خود را هم ضمنا گفته ام. ناگفته هایی در آنجا آمده که در تلاش نادیده گرفته شده. برای همه جانبه نگریستن دانستن سخنانی که ما عمدا یا سهوا نادیده می گیریم همیشه مفید است. البته وقتی آدم لینکی را می گذارد برای جلب توجه به آن است نه آن که با آنچه در آن آمده و یا شیوه بحث آن کاملا موافقت داشته باشد. منشا صدورش هم آنقدر مهم نیست. مگر قرار است هر چه توده ای ها گفتند غلط باشد؟ در بحث تاریخی نکته گیری عیب نیست. درمان فراموشی های سهوی و عمدی است.
سیبستان
سلام..در نظرخواهی مطلب این دفعه من دوست عزیزی به نام ((سمرقند ))در مورد مطلبی که در سیبستان گذاشته شده بود به نام: پیامبر شادی ها سهم تاجیک ها صحبت کرده بود.. متاسفانه من این مطلب رو پیدا نمی کنم.. جوابی به کامنت این دوست عزیز داده م که امیدوارم اونو بخونن!
و اما بعد
۱- هیچکس موافق اشغال کشوری نیست.
۲- اما گاها مواردی پیش می آیند که مواردی حقیقتی تاریخی می شوند (در مقابل قائلین به نظر اگر مثلا آمریکا حمله نمی کرد و ….!) و این حقیقت تاریخی می تواند در دراز مدت بهتر باشد.
۳- همه اشغال بریتانیا بر هند را محکوم می کنند بخصوص کشتارهای مختلف در مقاطع مختلف در این پهن کشور. اما همین مزیتی شد برای هند تا در قرن قبلی و کنونی”بزرگترین دمکراسی دنیا لقب” گیرد.
۳ (الف): مرز توافق شده در کشمیر بین هند و پاکستان حقیقت تاریخی است. اگر هند به کشمیر نمی رفت, اگر پاکستان وارد این منطقه نمی شد و … همه غیر حقیقی است . مرز حقیقی همین است و اتفاق نظر وجود دارد که راه حل نهایی مساله کشمیر نیز همین است.
۴- مردم اصولا بی صبر هستند و عده ای جوان مترصد بهره برداری از این خامی. نفع ما از به اصطلاح “انقلاب دوم” در ایران چه بود؟ شکسپیر می گوید “هیچی از هیچی” می آید. خامی نیز از خامی.
۵- الجزیره در خیال خام اطلاع رسانی است و در حقیقت به نفع حکام خودکامه عرب کار می کند.
۶- نمی گویم حکومت دمکراتیک ایده آل, اما تشکیل حتی حکومتی با هاله ای از دمکراسی (قانون اساسی, فدرالیسم, پارلمان و حقوق …. ) در کشوری عرب انهم مانند عراق در دراز مدت چه تاثیری در جهان عرب دارد. مبارک, و بقیه شیوخ عرب خلیج فارس باید بروند انجا که عرب نی انداخت.
۷- می دانید آرامش و همین دمکراسی صوری در عراق می تواند چه تاثیری در ادبیات شیعه و نگرش بخش عظیمی از روحانیون بلند پایه در جهان اسلام و معرفی ان به جهان داشته باشد .
تتمه:
موجزا: مخالف اشغال هستم. خواهان صبر مردم هستم. می دانم که هر نوعی از ثبات و آرمش در عراق به نفع اعراب (مردم), جهان اسلام و منطقه است. این گونه حرکات کودکانه بجز کشت و کشتار و فشار بر طبقه زجر کشیده چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد و اشغال را افزایش می دهد.
کمی دوربینانه تر به وقایع نگاه کنیم.
العلم عند ا …
صاحب اصلی هیچستان
زیتون عزیز،
خوشحالم که سری به سیبستان زدی. من هر از چندی مطالب تو رو می خونم. به بعضی از مطلبهای مربوط به زلزله بم هم لینک داده بودم. فضای بحث های تو رو هم دوست دارم. ولی فکر می کنم نگرانی سمرقند تا حدی درست بوده چون از مطلب تو ممکنه برداشت بشه که تاجیک ها اصلا قوم دیگری هستند و دارند میراث فرهنگی ما را از خود می کنند. ولی می دانی که تاجیکها پاره ای از قوم ایرانی و فارسی زبان اند. رودکی از میان آنها برخاسته و سمرقند از شهرهای مهم تاریخی آنهاست و البته ما. من که در آن سرزمین کار کرده ام و فیلم ساخته ام و با مردمش نشست و خاست داشته ام می دانم که بسیاری از ذخایر فرهنگی مشترک ما را آنها حفظ کرده اند و ما ایرانی ها گم کرده ایم. آنها اگر گوگوش رو هم تجلیل کنند برای این است که به او مثل ما گوش می کنند و بسیار به او علاقه مندند.
به هر حال پاسخ تو هم به سمرقند دلنشین است و مایه خوشحالی. مهم است که در بلبشوی فرهنگی ما ایرانی ها عده ای بتوانند بر سر اصول توافق داشته باشند مثل همین یگانه شمردن حوزه فرهنگ فارسی و تاریخ مشترک ایرانی.
ضمنا برای یافتن هر مطلبی در سیبستان کافی است کلمه کلیدی رو در سرچ وبلاگ جستجو کنی.
دوستار،
مهدی
سلام دوست عزیز . اشکال می دانی کجاست . در سبوعیت وحشتناک جمهوری اسلامی هست . هر نوع محکوم کردن اشغالگری یا کشتار انسان ها و نقض حقوق بشر باید با مرزبندی از دولت انجام شود . اگر کسی امریکا را محکوم کند و دولت ایران را نه و اگر از حقوق مردم عراق دفاع کند و از مردم ایران نه ، هیچ ارزشی نخواهد داشت در بهترین حالت یک خوش رقصی و بدترین حالت لاپوشانی کارهای دولت خواهد بود