تصمیم دولت فرانسه در باره منع حجاب اسباب شگفتی من شد. هر بهانه ای که برای توجیه این تصمیم از سوی یک دولت دموکراتیک عنوان شود نمی تواند زیرپا گذاشتن اصلهای اولیه دموکراسی را در این اقدام پنهان کند.
من برای فرانسه متاسفم که مساله حجاب به عنوان یک انتخاب شخصی چنین وحشتی را در جامعه و مسئولان آن ایجاد کرده است ( می گویم جامعه چون نظرسنجی ها گویا حاکی از پشتیبانی بیش از ۶۰ درصد از مردم از ممنوع کردن حجاب و هر نوع تظاهر مذهبی است). منع حجاب تیر خلاص بر شقیقه ایده جامعه کثرت گرا در فرانسه و تسلیم در برابر راست افراطی بنا به اهواء سیاسی است. این تصمیم بر تنش های موجود خواهد افزود و تنها سود آن گویا به افزودن به رای های حزب آقای شیراک ختم خواهد شد.
تصمیم دولت فرانسه گرچه ممکن است یک زیرکی حسابگرانه سیاسی برای بهره برداری از احساسات ضد اسلامی برای انتخابات ماه مارس باشد اما برای فرانسه آزاد فاجعه ای مسلم است. کثرت گرایی اروپایی اصولا از یک تجربه تاریخی و اجتماعی ناشی می شود که بر اساس آن مهاجران آزادند هویت فرهنگی خود را حفظ کنند و از تظاهر به آن احساس خطر یا حفارت نکنند.
جامعه اروپایی یک جامعه جهانی است. به این معنا که از همه اطراف و اکناف جهان مهاجران را آگاهانه جذب کرده و دیگ در هم جوشی از فرهنگهای متفاوت و رنگارنگ برپا داشته است. رواداری و کثرت گرایی اساس اداره چنین جامعه ای است. بدون آن تنها فاشیسم وجود خواهد داشت. فاشیسم در یک کلام یعنی یکسان کردن اجباری همگان. یعنی کنفورمیسم. اما جهان این کنفورمیسم را تجربه کرده و ازآن برگذشته است. چرا فرانسه دوباره و این بار ظاهرا برای حفظ اصول سکولار خود به آن بر می گردد جدا سوال برانگیز است.
مقابله با عقاید مذهبی اصولا با گذراندن قانون و بخشنامه ممکن نیست. این را آقای شیراک هم می داند. با چنین محدودیت هایی مشکل حجاب برای فرانسویها حل نمی شود. تنها به حاشیه رانده می شود. و هر امری که به حاشیه رانده شد و نادیده انگاشته شد بزودی با خشونت همراه خواهد شد. امروز ۵ میلیون فرانسوی مسلمان هستند. بیشتر آنها همین حالا هم حاشیه نشین هستند. راندن آنها از مدارس دولتی به دلیل داشتن حجاب اگر خیال اصول گرایان فرانسوی را برای مدتی راحت کند و حزب حاکم را در انتخابات بعدی از شر مزاحمت تبلیغاتی احزاب رقیب و ضد مهاجرت مثل “جبهه ملی” نجات دهد اما شکاف در دموکراسی فرانسوی را عمیق تر و فاصله اجتماعی میان مهاجران مسلمان و بومیان مسیحی را زیادتر خواهد کرد.
اصولگرایان سخت سر فرانسوی که همه همسن و سال آقای شیراک اند و از نسل او، هنوز فکر می کنند که آنها آقای جهان اند و باید مهاجران را ادب کنند و سر جایشان بنشانند و مثلا به تربیت فرانسوی درآورند. اما آنچه آنها به نام فرانسه یا اروپا می شناسند دیرزمانی است که دیگر وجود ندارد. در جهان بی مرکز کنونی که هیچ اتوریته ای را به رسمیت نمی شناسد و تمام چراغهای جادو شکسته و غولهایش از نفس افتاده اند، این جستجوی زمان از دست رفته ای است که تنها در کتاب های تاریخ باقی مانده است. صورت امروز اروپا و از جمله فرانسه هیچ شباهتی به آن زمان از دست رفته ندارد. اما چه می توان کرد که جوامع تا مدتها اندیشه ها و رفتارها و انتظارات دوره های پشت سرگذاشته را با خود حمل می کنند. معنای رفتارهای عجیب گاه به گاه آنها را از رویاهایی که گریبان آنها را هنوز رها نکرده باید دریافت.
معضل این جاست دوست عزیز که دموکراسی را آرای مردم میفهمیم. این فهم در ترجمه آن به مردمسالاری آشکار میشود. به قول علما جای تفصیل نیست، ولی باید توجه داشت که اگر حکم اعدام را به رأی عام بگذارید، اکثریت بدان رأی میدهند. درباب کثرتگرایی هم باید تأمل کرد. جامعهای کثرتگرا میتواند باشد که بر سر اصول اولیهای اتفاق نظر داشته باشد. در جامعهای که یک عده میخواهند دیگران را بدرند، کثرتگرایی معنا دارد؟
شک نیست که حجاب در فرانسه نماد تعصب دینی و نارواداری است. این را مطالعه علمی و جامعهشناختی نشان میدهد. همه چیز را به تصمیم آقای شیراک برنگردانید. در این زمینه صدها کتاب و مقاله نوشته شده است.
کاتب عزیز،
این من نیستم که دموکراسی را رای و تعداد آن می فهمم. این نظر آقای شیراک و مشاوران ایشان است. فکر می کنی اگر این تصمیم احتمال افزایش عددی رای آنها را در برنداشت چنین حرکتی انجام می شد؟ مساله حجاب بیش از ۲۰ سال است در فرانسه مطرح بوده. چرا امروز منع می شود؟
ضمنا من نفهمیدم حجاب چه ربطی به تمنای دریدن دارد؟ حجاب انتخاب است و عقیده اما دریدن جرم است و جنایت. اینها از یک مقوله نیستند که حکم واحد داشته باشند.
اگر حجاب نشانه تعصب است ریش و گیس و کلاه مخصوص یهودیان چیست؟ شیوه لباس پوشیدن مورمن ها چطور؟ نحوه لنگ بستن بودایی ها چطور؟ ما که قرار نیست به دیگران بگوییم چه بپوشند و چگونه رفتار کنند.
ضمنا اگر مخالفت با اعدام پشتوانه مردمی ندارد از کجا اعتبار می گیرد؟ در عین حال فراموش نکن که اعدام باز یک مساله حقوقی است که تصمیم اش با دادگاه است. حجاب و هر مقوله انتخاب فردی -مثلا خودکشی هم بر خلاف دیگرکشی- از اراده دولت و دادگاه آزاد است.
سلام وبلاگ بسیار زیبا و پر باری دارید حتماً تو بخش دینی بهش رای میدم راستی من پارسال تو بخش قالب دوم شدم ولی امسال با وبلاگ اشعارم تو بخش ادبی شرکت کردم http://www.kambod1.persianblog.com
اگر برات جالب بود بهش رای بهده موفق و پیروز باشید
نکتهای که کاتب کتابچه گوشزد کرده است نکتهای به جاست که دموکراسی، مردمسالاری ترجمه شده است و جهانی ابهام خلق کرده است. اما متأسفانه او توضیح نمیدهد که این ترجمهی غلط چگونه تصمیم دولت فرانسه را توجیه میکند و چگونه مثلاً حجاب داشتن راه را هموار میکند تا «عدهای عدهی دیگر را بدرند»؟! این تصمیم برای این است که مسلمانان غیر مسلمین را ندرند یا برای اینکه غیر مسلمین زنان محجبه را ندرند؟ من شخصاً حجاب را به نحوهای که آن گروه از مسلمین فرانسه اختیار کردهاند، نمیپسندم اما حق من و هیچ قانونگذاری نیست که تا این اندازه در حوزهی زندگی خصوصی آدمیان تعیین تکلیف کند. در مملکت ما حکام برای ملت در کار تدارک لباسی ملی هستند و میخواهند آن را به زور به مردم بپوشانند و فرانسویان هم همان کار را دارند میکنند. عمل فرانسویان قداست و سلامت خود را از کجا میگیرد که عمل سیاستمداران ایرانی این اعتبار را از آنجا نمیگیرد؟ این جمله از عجایب است الحق که: «شک نیست که حجاب در فرانسه نماد تعصب دینی و نارواداری است. این را مطالعه علمی و جامعهشناختی نشان میدهد.» یعنی کسی که محجبه است نقض کثرتگرایی و تساهل میکند؟ واقعاً معنای این جمله را درست نفهمیدم. اگر این است معنای آن، گویا کاتب کتابچه به طرز شگفتی در کار تحریف مفاهیم روشنی است که حتی خود بدان باور دارد. مقتضای نقض رواداری و کثرتگرایی، تحمیل یک شیوهی خاص است و این دقیقاً همان کاری است که دولت فرانسه میکند نه مسلمین. کاش به جای توجیه رفتار غربیان و سنگ آنها را به سینه کوفتن، اندکی تأمل و آهستگی به خرج میدادیم که مبادا از آن سوی بام بیفتیم.